همین لحظه دقیقا همین لحظه که اشک امان نمیده نگاه کنیم ببین کجا ایستادیم و از سست بودن یا نبودن جای پامون در مسیر پر شتاب ظهور مطمئن شیم.. 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

🔊 #گوش_کنید | مداحی 🎤کربلایی سیدرضا #نریمانی 😭 آه از اشکهای مدامی که کینه ها را عمیق‌تر میکند... 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

🍂 پشت تپه‌های ماهور - ۳۴ خاطرات آزاده فتاح کریمی سرکار خانم بیات تبار ✾࿐༅○◉○༅࿐✾ فصل پنجم اوضاع مان کمی آرام شده بود و بچه ها حرف از چهلم امام و عزاداری می‌زدند. روزهای عاشورا و تاسوعا در گیرودار بعقوبه بودیم و چیزی نفهمیدیم. بعد از آن همه سختی و مصیبت دلمان لک زده بود برای یک عزاداری جانانه. آن شب بعد از نماز، ابراهیم آزمون شروع کرد به نوحه خوانی. دوستان خودش زودتر از بقیه بلند شدند و سینه زنی کردند. همین که اسم امام حسین را شنیدم؛ گریه ام گرفت. مداحی اش به لهجه جنوبی بود. همه آنهایی که دراز کشیده بودند؛ یکی یکی بلند شدند، دست انداختند روی شانه بغل دستی و سینه زنی کردند. در عرض چند دقیقه صف‌ها کامل شد. انگار همه بی صبرانه منتظر همین لحظه بودند. صدای آزمون حزن غریبانه ای داشت و خیلی به دل می نشست. بغضم وا شده بود و بی اختیار اشک می ریختم. هرچه «طلعت» نگهبان عراقی از میله ها می‌کوبید و داد میزد، اعتنایی نمی کردیم. مثل روز برایم روشن بود که به خاطر این کار تنبیه می‌شویم. توی دلم خدا خدا می‌کردم که کمی دیر برسند. صدای شیون و ناله بچه ها لحظه به لحظه بیش تر می‌شد. بعضی‌ها می‌نشستند و به سر و صورت شان می‌زدند. حال عجیبی پیدا کرده بودیم. توی عمرم آن قدر از ته دل برای مصیبت حضرت زینب و امام حسین(ع) اشک نریخته بودم. در حال سینه زنی بودیم که یک دفعه در باز شد. درجه دارها و سربازها ریختند تو و افتادند به جان بچه ها. با هرچه دم دستشان بود؛ می‌زدند. طلعت سربازی بود که یک پایش می‌لنگید. چنان با غیظ و عصبانیت وارد سلول شد که گویی خود شمر ذالجوشن است. لیوان یکی را برداشت و با آن، چنان به سربچه ها می‌کوبید که آخر سر لیوان مچاله شد. تا می‌توانستند کتک‌مان زدند و رفتنی ابراهیم آزمون را کشان کشان با خودشان بردند. کوفته و زخمی سرجای مان نشستیم و تا خود صبح ناله کردیم. بعد از دو روز انفرادی، آزمون را دوباره به سلول برگرداندند. نگهبانهای پشت پنجره کارشان گیر دادن به ما یا خواندن روزنامه بود. وقت‌هایی هم که حوصله شان سر می‌رفت بلند می‌شدند و همان اطراف قدم می‌زدند. یک بار نگهبان شیفت صبح نیم ساعتی زودتر از همیشه رفت. از ظاهر رنگ پریده‌اش معلوم بود حالش خوب نیست.‌روزنامه اش را روی صندلی کنار پنجره جا گذاشته بود. نگاهی به دور و بر کردیم. کسی آن اطراف نبود. یکی از بچه ها میله بلندی از محوطه پیدا کرده بود. سر آن را مثل قلاب تا کردیم و گیراندیم به دسته صندلی و کشیدیم جلو. به زحمت دست یکی از بچه ها فقط به گوشه یکی از برگ‌های روزنامه رسید. آن را گرفت و کشید داخل. بقیه برگها پخش شدند روی زمین. روزنامه «الجمهوریه» عراق بود که به زبان عربی نوشته شده بود. ابراهیم آزمون می‌توانست با تسلط آن را بخواند. دلمان نمی‌خواست بازهم برایش دردسر درست کنیم اما چاره ای نداشتیم. چند نفری هم که عربی بلد بودند؛ سواد درست و حسابی نداشتند. ابراهیم روزنامه را گرفت و همین که چشمش به تیتر بزرگ یکی از صفحات افتاد سرش را بلند کرد و با ناباوری گفت: بچه‌ها ببینید اینجا چی نوشته.» جمله ی عربی را خواند و ترجمه کرد: «وقف اطلاق النار... ! آتش بس اعلام شده.» ادامه دارد... 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

🔴 پالس ضعیف 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

☑️امام خمینی : من التماس میکنم، من دست مردم را میبوسم، این غربزده ها را کنار بزنید نگذارید مملکت دست لیبرال ها بیفتد 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

🍂 آه جبهه کو برادرهای من... 🔸 با نوای حاج صادق آهنگران        ‌ 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

سلام علیکم لینک یادبود مجازی سید حسن نصرالله تقدیم شما: https://iPorse.ir/6255548

#پشت_تپه‌های_ماهور - ۳۵ خاطرات آزاده فتاح کریمی سرکار خانم بیات تبار ✾࿐༅○◉○༅࿐✾ فصل پنجم ابراهیم روزنامه را گرفت و همین که چشمش به تیتر بزرگ یکی از صفحات افتاد سرش را بلند کرد و با ناباوری گفت: بچه‌ها ببینید اینجا چی نوشته. جمله عربی را خواند و ترجمه کرد: «وقف اطلاق النار... ! آتش بس اعلام شده.» کسانی که عقب تر بودند با شنیدن کلمه آتش بس، گوشهای شان تیز شد و جلوتر آمدند. - چی؟! آتش بس؟ غیر ممکنه ! من گفتم: همشو بخون ببینیم دقیقاً چی نوشته. ابراهیم بقیه مقاله را خواند و گفت آره درسته! ایناهاش اینجا. از ایران انتقاد کرده و گفته سرمایه های مارو هدر داد. ما می‌خواستیم با اسرائیل جنگ کنیم نه یک کشور اسلامی. تازه اینجا نوشته که آتش بس یک ماه پیش بوده. جمله آخر را کشدار گفت و سرش را تکان داد. بقیه مقاله در صفحه های بعد بود. اگرچه عراق علیه ایران صحبت کرده و همه چیز را به نفع خودش نوشته بود ولی در همان نیم صفحه، برای ما خبر سرنوشت سازی داشت که یک ماه از وجود آن بی خبر بودیم. ابوالفضل وهابی خنده تلخی کرد و گفت: «پس این جور که معلومه خیلی اتفاقات مهمی افتاده که ما ازش بی خبریم.» احمد ادامه حرف او را گرفت: این جا عالم بی خبریه داداش! ما کلا از همه چی بی خبریم.» یکی دیگر از بچه ها گفت: «من که باور نمی‌کنم این روزنامه ها درست نوشته باشن.» ابراهیم قسمتی از مقاله را نشانش داد و گفت: «باور کنیم یا نکنیم بالاخره یک اتفاقاتی افتاده‌است. این جا نوشته که صدام مجبور به قبول آتش بس شده.» هرکس چیزی می‌گفت و هنوز باورمان نمی‌شد که جنگ یک ماه پیش تمام شده. تا آن روز فکر می‌کردم که بالاخره یک روز ایران پیروز می شود و با تصرف شهر تکریت ما آزاد می‌شویم. از طرفی فکر می‌کردم چه اتفاقی باعث شده تا امام چنین تصمیمی بگیرد؟ ادامه دارد... 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

🔺اعتراف تلخ پزشکیان! 🔹«ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای پاسخ‌ندادنِ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتش‌بس می‌دادند، تماما دروغ بود» 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

. ♻️ دولت فریب خوردگان! 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

🍂 دعا کردند به ظهورش برسند به وصلش رسیدند ما چه کردیم..؟! 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

❌شبهه : مگه رهبری فرمانده کل قوا نیستن ، پس چرا این تعلل در پاسخ به اسرائیل رو ، بجای رهبری گردن دولت و رئیس جمهور میندازید 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

❌ آغاز ورود سگهای هار صهیونیستی به جهنم... ⭕️ گزارشها حاکی از آن است که تانک‌های رژیم غاصب صهیونیستی درحال ورود به خاک لبنان هستند. 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

✅ دیگه وقتشه از ته قلب برای شیربچه های حضرت زهرا(سلام الله علیها)دعای مخصوص کنیم. اللهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّد وَآلِهِ، وَحَصِّنْ ثُغُورَ المُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَأَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَأَسْبغَ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. اللهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّد وَآلِهِ، وَكَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَاشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَاحْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَامْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَأَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَدَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَوَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَتَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مَؤَنِهِمْ، وَاعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَأَعْنِهُمْ بِالصَّبْرِ، وَالْطُفْ لَهُمْ فِي المَكْرِ. دوستان عزیز حتما حدیث کسا بخونید و از حضرت مادرمهربانمون زهرای مرضیه(سلام الله علیها) بخواین بچه ها رو یاری کنه 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

🔴با اعلام نماینده رژیم صهیونیستی به آمریکا،تهاجم زمینی اسرائیل به لبنان رسما آغاز شد.. 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

✅ دعایی که پیامبر عظیم الشان در شب جنگ احد قرائت فرمودن حتما بخونید نَسأَلُكَ اللّهُمَّ أن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وأَن تَلطُفَ لِلْمُجاهدين، وأَن تَغلِبَ لَهُم، وأَنْ تَمکُرَ لَهُم، وأَنْ تَخدَعَ لَهُم، وأَنْ تَكِيدَ لَهُم، وأَن تَكْفِيَهُم مَؤونَةَ أَعْدائِكَ وأَعْدائِهم يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ. ثم ارفعوا أيديكم إلى ما فوق رؤوسكم وقولوا: يا اللهُ يا الله يا الله يا جبَّارُ يا قَهَّار، يا مُسَبِّبَ الأسبَابِ سَبِّب لِعبادِكَ سَبَباً لا يَسْتَطِيْعونَ لَهُ طَلَباً، يا الله يا الله يا الله يا هازِِمَ الأحزابِ اهزْم جُندُ عَدُوِكَ الشَّيْطان، وانُصُر عِبادَك يا رَحِيْمُ يا رَحْمان، وأَيِّدْهُم بِجُنُودٍ من عِنْدِكَ يا أرْحَمَ الرَّاحِمِيْنَ. 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

. ♨️ نیروهای حزب الله در حال آماده شدن برای نفوذ به خاک اسرائیل و استقبال از ورود نیروهای نظامی اسرائیل به خاک لبنان هستند. 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110

. ⭕️ تمام محور مقاومت منتظر دستور نایب حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه) برای ورود زمینی هستند. 👇نشانی ما👇 " خيمة الشهداء " 🆔 ایتا: @kheime_shohada110