هدایت شده از امــام زمانت نیست راحتے؟!!
🍃🕊
باهمان خونی💔
که از فرق تو بر محراب ریخت✋
بر برات منتقم بهر فرج امضا بزن😔
#اللهمعجللولیکالفرجبالقران💚
#یکشنبههایعلوی
@emame_zamanam
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#مرد_لاف_زن😑
#همت كسانی را كه اهل جهاد و مبارزه بودند، دوست میداشت☺️ و از كسانی كه فقط اهل شعار بودند و در موقع عمل، از ترس مخفی میشدند، بیزار بود😐.در آن دوران، یك نفر بود كه خودش را مبارز میدانست. حتی در ابتدا #همت با او همكاری میكرد. او شخصی بود كه فقط شعار میداد و هر كجا كه میدید خطری متوجهاش نیست، صحبت میكرد🙂، فریاد میزد و شعار میداد ولی تا بوی خطر به مشامش میرسید، صدایش درنمیآمد.😶
بعد از اینكه #همت به اتفاق مردم مجسمه شاه را از میدان اصلی شهر پایین كشیدند، آن شخص نیز داد و فریاد راه انداخته بود و طوری وانمود میكرد كه گویی تمام این كارها را انجام داده است😧. مردم كه از باطن او خبر نداشتند، گمان میكردند كه فرد مخلص و متعهدی است.
یك بار، #حاجی و بقیه دوستان برای راهپیمایی برنامهریزی كرده بودند. آن شخص هم با حرفهای فریبكارانه سعی داشت تا خود را در این برنامه سهیم جلوه دهد🙄. ولی شب هنگام، سربازان شاه تمام شهر را در اختیار گرفتند. آن شخص تا اوضاع را چنین دید، اعلام كرد كه فردا راهپیمایی نیست و برنامه لغو شده است😑. #همت گفت: «نه! تظاهرات برقرار است و اصلاً نباید از حضور مأموران وحشت كرد.»🙂
آن شخص گفت: «خطرناك است؛ همه جا پر شده از پلیس.»
#همت گفت: «تو اگر میترسی، میتوانی بروی خانه، كنار خانوادهات و همانجا مخفی شوی تا مبادا جانت به خطر بیفتد.»😊
فردای آن روز، #همت و دوستانش موفق شدند تا سربازان را به وسیله قلاب سنگ از میدان دور كنند و بعد سایر مردم را به خیابانها بكشانند👌. بعد از اینكه مردم موفق شدند سربازان را فراری دهند، #همت آن شخص را دید و گفت: «حالا فهمیدی كه جرأت مبارزه نداری😏. این مردم كه از هیچ چیز نمیترسند و به راحتی زیر باران گلوله فریاد میزنند، اینها مبارزند.»
آن شخص گفت: «مگر شما چكار كردهای.»😕
#همت گفت: «هیچی! فقط كاری كردیم كه دیگر برنگردند و این طرفها پیدایشان نشود.»🙂✌️
راوی : ولی الله همت
#برادرشهیدهمت❤️
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
بیان ویژگیهای #شهیدمحمدابراهیمهمت و خاکسپاری وی به دست استاد حسین انصاریان از جمله خاطراتی است که
بیان ویژگیهای #شهیدهمت و خاکسپاری وی به دست استاد حسین انصاریان👇
از جاده خسروآباد به طرف شادگان آمده و حدوداً بعد از ده روز به تهران برگشتیم🍃. پس از برگشت، گزارش کاملى از اوضاع جبهه براى شهید بهشتى بردم👌. آن وقت هم امام (رحمة الله) بنى صدر را فرمانده کلّ قوا معرّفى کرده بود و بنى صدر هم با جوان هاى بسیجى و سپاهى هماهنگى و سازش نداشت😑. او بیشتر طرفدار ارتش بود و فکر مى کرد تنها با جنگ کلاسیک مى توان بر عراق پیروز شد، در حالى که آن وقت جنگ کلاسیک کارساز نبود، بیشتر کار چریکى باید انجام مى گرفت و همین جوان ها با شجاعت و شهادت طلبى، آتش افروخته جنگ را متوقف مى کردند🙂.
پس از اندکى، ارتش و سپاه منسجم شدند و کنار رفتن بنى صدر هم بر این انسجام افزود تا حصر آبادان شکسته و در ادامه طراحى عملیات فتح المبین شکل گرفت.🍃
ایام عید نوروز بود که سپاه و ارتش و بسیج، پیروزى هاى چشمگیرى داشتند و قسمت عمده اى از خاک ایران را آزاد کردند، چند هزار نفر را اسیر کردند و تعداد زیادى از ارتش عراق کشته شدند.🙂✌️
#ادامهدارد...
@kheiybar
مسابقه ی نمازخواندن
یادم هست یک دفعه شب 21 رمضان بود که به من گفت: «بیا مسابقه بگذاریم😐. هر کس بتواند 100 رکعت نماز بخواند، برنده می شود🙂.» من 10، 20 رکعت خوندم، خسته شدم، آمدم نشستم😞. بعد خودش ایستاد و تمام 100 رکعت را خوند. فکر کنم 12 سال بیشتر نداشت.☺️🌹
راوی:خواهرشهید
#محمد_ابراهیم_همت❤️
@kheiybar