eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
40.1هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📙 ✨ به روایت همسرش قسمت 5⃣1⃣ صبح روزی که مهدی می خواست متولد شود، ابراهیم زنگ زد خانه خواهرش. نگران بود، هی می گفت : " من مطمئن باشم حالت خوبه؟ زنده ای؟ بچه هم زنده ست؟ " گفتم :" خیالت راحت. همه چیز مثل قبل ست. "😊 همان روز عصر (بیست و دوم محرم) مهدی به دنیا آمد. تا خواستند به ابراهیم خبر بدهند سه روز طول کشید. روز چهارم، ساعت سه صبح، ابراهیم از منطقه برگشت. گفت : " حالت خوبه؟ چیزی کم و کسری نداری؟ " گفتم : "الان؟ " گفت :" خب آره. اگر چیزی بخواهی، بدو می رم می گیرم."🙂 یک شال مشکی انداخته بود دور گردنش. (الان مهدی روز های محرم می اندازد گردنش) و با آن نگرانی و چشم های همیشه مهربانش و موهایی که ریخته بود روی پیشانیش از همیشه زیبا تر شده بود. من هیچ وقت مثل آن روز او را این قدر زیبا ندیده بودم.😢 گفت :" من،خیلی حرف ها با پسرم دارم. شاید بعد ها فرصت نشود با هم حرف بزنیم یا همدیگر را ببینیم. می خواهم همه حرفهام را همین الان بهش بزنم. " سرش را گذاشت دم گوش مهدی، اذان را خواند، مثل آدم بزرگ ها شروع کرد با او حرف زدن. از اسمش گفت، که چرا گذاشته مهدی. که اگر گذاشته می خواسته او در رکاب امام زمانش باشد☝️. و از همین چیزها. چند دقیقه یی با مهدی حرف زد. جالب این بود که مهدی هم صداش در نمی آمد، حتی وقتی اشک های ابراهیم چکید روی صورتش. بعد از شهادت ابراهیم فقط برای همین لحظه خیلی دلتنگ می شوم💔. زیباترین لحظه زندگی ام با ابراهیم همین لحظه بود. ابراهیم آن روز فقط پانزده ساعت با ما بود. دیگر عادت کرده بودم نبینمش یا کم ببینمش. 😞 هر بار که می آمد، یا خانه مادر خودش بود یا مادر من. فقط یک بار شد که پنج روز ماند. آن هم رفت شهر رضا، کارش هم کار اداری بود. زندگی ما زندگی عادی نبود، هیچ وقت نشد ما بتوانیم سه وعده غذای یک روز را کنار هم باشیم.☹️ باز دیدم نمی توانم کنارش نباشم، گفتم : " می خواهم بیایم پیشت. " گفت : "من راضی نیستم بیایید، نگران تان می شوم. " کوتاه نیامدم، ساکت شد. گفتم :" دیگر نمی خواهم، ولی،اما، اگر بشنوم. همین که گفتم. "😒 رفت. هنوز مهدی چهل روز نداشت که برگشت. برمان داشت بردمان جنوب، اندیمشک. گفت : " یک ساختمان دیدم می خواهم ببرم تان آن جا." اما مستقیم برد گذاشت مان خانه عموش، که مرد شریف و بزرگواری ست. آن ها محبت ها به من کردند در نبود ابراهیم. یک وانت خالی آورد، گفت : " می رویم، همان طور که تو خواستی. "😌 خوشحال بودم. وسایل مان را برداشتیم بردیم گذاشتیم پشت وانت، که نصف بیشترش هم خالی ماند، و رفتیم اندیمشک،به خانه‌های ویلایی بیمارستان شهید کلانتری.خانه ها خیلی تمیز و مرتب بودند. ابراهیم گفت : " ببین ژیلا! کلید این خانه یک ماه ست که دست من است، ولی ترجیح می دادم به جای منو تو و مهدی، بچه‌هایی بیایند اینجا که واجب ترند. ما می توانستیم مدتی توی خانه عموم سر کنیم.🙁 گفتم : " منظور؟" گفت :" تو باعث شدی کاری بکنم که دوستش نداشتم." گفتم :" یعنی؟ " گفت :" دیگر گذشت. شاید این طور بهتر باشد کی می داند؟ به قول یکی از دوستانش بهشت را هم می خواست با بقیه تقسیم کند.🕊 یادم ست من همیشه با کسانی که از فامیل و آشنا و حتی غریبه ها که فکر های مخالف داشتند جر و بحث می کردم، چه قبل از ازدواج و چه بعدش. اما ابراهیم می گفت : " باید بنشینیم با همه شان منطقی حرف بزنیم. ما در قبال تمام کسانی که راه کج می روند مسوولیم☝️. حتی حق هم نداریم باهاشان برخورد تند بکنیم. از کجا معلوم که توی انحراف این ها تک تک ماها نقش نداشته باشیم؟ "😞 گفتم :" تو کجایی اصلا که بخواهی نقش داشته باشی!؟ تو را که من هم نمی بینم؟ گفت :" چه فرقی می کند؟ من نوعی. برخورد نادرستم، سهل انگاری ام.☹️ کوتاهی هام، همه این ها باعث می شود که..... هیچ وقت نمی گذاشتم حرفش تمام شود، که مثلا خودش را مقصر بداند. می گفتم :" این هارا کسانی باید جواب بدهند که دارند کم می گذارند، نه توی نوعی که هیچی از هیچ کس کم نگذاشته ای..... "👌 او حرفم را نیمه تمام گذاشت و گفت : " جز شماها. " فقط ماها نبودیم، این توقع را خیلی ها از او داشتند، که پیش شان باشد،پیش شان بماند. این را خیلی دیر فهمیدم،در روز های اندیمشک. خانه مان آن جا در بیابان های اندیمشک بود. جایی پرت و غریب. از تنهایی داشتم می پوسیدم.😞 .... @kheiybar @shahedaneosve
جمع کل صلوات 🌸9,014🌸 قبول باشه از همگی حاجت روا بشید ان شاءالله💐
🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهیدمحمدابراهیم‌همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { امام حسن ع و امام حسین ع } برای سلامتی و تعجیل آقا امام زمان عج💐 🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺 تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هردم بخوان آیات جاری حسن را جود و سخا و بردباری حسن را🌱 در زیر قبه‌که‌دعاهامستجاب‌است✨ کن آرزو خدمتگزاری حسن را😍 💚 @kheiybar
روشن از روی تو چشم و دلِ روز✨ صبح 🌤 از نام تو دم زد که دمید !😍 🌹 @kheiybar
؏ ؛ 🍁پشیمان ترین شخص در روز قیامت کسی است که برای مردم از عدالت👌سخن بگوید اما خودش بہ دیگران عدالت روا ندارد ✨ وسائل الشیعه ۱۵/۲۹۵📚 @kheiybar
« به خیلے علاقه داشت☺️ و آنها را «دریا دل» می‌نامید او روی ڪارت شناسایی🔖 منطقه‌ی جنگی خود ، علامتی کہ او را عضو سپاه معرفی می‌کرد ، خط زده❌ و در مقابل علامت ضربدر گذاشته بود »🙂 مادرش در همین ارتبـاط سخنی دارد پسرم می گفت « من خاڪ کف پای هم نمی شوم🍃 ، ای ڪاش یک و در سنگرهای خط مقدم بودم✌️ راوی:حاج_صادق_آهنگران 🌹 📚 صنوبرهای سرخ ص ۸۷ @kheiybar
✅استدلال سردار سلیمانی از شهادت شهید محسن حججی: ✨خداوند برای تبلیغ و بزرگ نمایی و عظمت یک موضوعی یک حادثه ای می آفریند:☝️ 🕊شهید حججی برای عظمت بخشیدن به همه ی عظمت های دفاع از حرم بود به این دلیل باید بزرگ شود که آن بزرگ های مغفول مانده هم متوجه شوند.👌 @kheiybar
حاج_حسین_یکتا🎤 بچه‌ها... زیره ذره بینید، یارگیری داره شروع میشه، فتنه داره بیشتر میشه❌، فقط نگاهتون به آقا باشه، ببینید آقا چی میگه.👌 ♥️ @kheiybar
1_208537320.mp3
11.47M
🔰پویش قرائت 🌹 هرشب ساعت ۸ به وقت امام رضا 🎼🎤حاج محمود کریمی @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📙 ✨ به روایت همسر قسمت 6⃣1⃣ یک بار که ابراهیم غروب آمد، اصرار کردم "امشب را خانه بمان ". گفت : " خیلی کار دارم. باید بر گردم منطقه. " از نگهبانی مجتمع آمدند گفتند : " تلفن فوری شده با او کار دارند. بلند شد لباسش را پوشید رفت. "🏃 دفترچه یادداشتش را یادش رفت بردارد،که همیشه زیر بغلش می گرفت همه جا می بردش. بیکار بودم. و کنجکاو. برش داشتم، بازش کردم. چندتا نامه توش بود از بسیجی هایی که توی لشکر ومنطقه به دستش رسانده بودند. یکی شان نوشته بود : " حاجی! من سر پل صراط جلوت را می گیرم. داری به من ظلم می کنی. الان سه ماه ست که توی سنگر نشسته ام، به عشق دیدن تو، آن وقت تو....." 😢 ابراهیم برگشت. گفتم :" مگر کارت نداشتن، خب برو! برو ببین چی کارت دارند.!" گفت : " رفتم، دیدی که. " گفتم :" برو حالا. شاید باز هم کارت داشته باشند. "😞 گفت :" بچه‌های خودمان بودند اتفاقا، بهشان گفتم امشب نمی آیم. " گفتم :" اصلاً نه، برو، شوخی کردم، کی گفته من امشب تنهام؟ بروی بهتر است. بچه‌ها منتظر تند. "😢 خندید و گفت : "چی داری می گی؟ هیچ معلوم هست." گفتم :" می گویم برو. همین الان." گفت :" بالاخره برم یا بمانم؟" چشمش به دفترچه اش افتاد، فهمید. گفت :" نامه ها را خواندی؟ " گفتم :" اهوم "😞 ناراحت شد، گفت :اینها اسرار من و بچه ها ست. دوست نداشتم بخوانی شان. سکوتش خیلی طول کشید. گفت :" فکر نکن من آدم با لیاقتی ام که بچه‌ها این طور نوشته اند. این ها همه اش عذاب خداست. این ها همه بزرگی خود بچه ها ست. من حتماً یک گناهی کرده ام که باید با محبت های تک تک شان پس بدهم. " 💔 گریه اش گرفت و گفت : "وگرنه من کی ام که این ها برام نامه بنویسند؟ "🙁 ..... @kheiybar @shahedaneosve
جمع کل صلوات 🌸8,260🌸 قبول باشه از همگی حاجت روا بشید💐
🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { امام‌سجاد ع،امام‌ محمدباقر ع، و امام جعفرصادق ع} برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج💐 🌺مهلت صلوات‌فرستان تا فرداشب ساعت۲۱🌺 تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یابن الحسن امیرِ دلیرِ سوارهـا معنا بده بہ حسرٺِ دلِ بیقرارهـا💔 منجے، بیا، زمان و زمین در هم آمده از بس گناه پر شده در این دیارهـا😔 @kheiybar
خورشید گو نخندد، صبحی تتق نبندد🌱 ای برق خنده هایت،😍 از آفتاب خوش تر✨ 🌹 @kheiybar
میفرمایند: 🌸زمانی بر مردم می آيد که امامشان غايب شود. پس خوشا به حال آن ها که در آن زمان بر امر [ولايت] ما ثابت بمانند...»👌❤️ 📚کمال الدين، ج١، باب٣٢، ص۶۰۲ @kheiybar
قابل توجه مدیران خودشیفته❗️ ☀️ظهر تابستان بود و دمای هوا 45 درجه⚡️، یکی از بچه ها پنکه ای را آورد، با ناراحتی گفت: «برای چه پنکه آوردید😒؟» گفتم: «خب هوا گرم است.» گفت: «نه، فرقی نمی کند بسیجی های دیگر هم همین وضعیت را دارند.» پنکه را رد کرد و گرفت خوابید.☹️🙂 ❤️ @kheiybar
🔴 قابل توجه اونایی که میگن آخوندا مردم رو میفرستن تودل جنگ وخودشون نمیرن ...😒 ایشون شهید حجت الاسلام والمسلمین مهدی مالامیری ، ازشهدای مدافع حرم هستن💔 @kheiybar