eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.9هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
3.2هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
: بعضی ‌ها خــیال می‌کنند که مسئله تمام شد نه تــــمام نشده وقتی شماکه مسئول دولتی هستید دریک اجتماع مردمی ماسک نمیزند جوانی هم که در خیابان راه میرود می‌شود ماسک نزند بعد از آنی که تلفات‌ مان دو رقمی شده بود و به‌حدود سی و چندتا رسیده😞 بود حالا رســـــیده به صد و سی و چند تا هم مـــــردم و هم مسئولین کنند.♨️ @kheiybar
⁉️ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @kheiybar
🌸دوستان امشب شب اول قبر شهیدهمت هست هر کسی میتونه براشون دو رکعت نماز شب اول قبر" بخونه خیلی ثواب داره ان‌شاءالله شهیدهمت شفیعمون بشه🌹 طریقه خواندن نماز شب اول قبر👇 در رکعت اول بعد از حمد، یک مرتبه  و در رکعت دوم بعد از حمد، ده مرتبه   بخواند، و بعداز سلام نماز بگوید: « اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمدٍ وَ آلِ مُحمدٍ وَ ابْعَثْ ثَوابَها اِلی قَبرِ فلان بن فلان». (به جای فلان بن فلان، نام میت و پدرش را ببرد)🌸 خانم نصرت همت فرزند حاج یدالله دوستانی که مایلند برای مادر شهید نماز بخونن؛ به آیدی زیر اطلاع بدین👇 @shahidhematt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍 فصل چهارم قسمت5⃣7⃣ آخدا یک سرسوزن نسیم!یک باد کوچولو به ابوالفضل از گرما
😍 فصل چهارم قسمت 7⃣7⃣ خستگی آن قدر در تن و بدنمان لانه کرده بود که بی حال افتادیم...🤦‍♀ صبح که از چادر بیرون اومدیم،انگار آبله مرغان گرفته بودیم...!😢 دست ها و صورت و گردنمان پر جوش های سرخ بود و جیغ و داد حاجی از همه بلندتر به گوش می رسید...😨 سومین روز ماموریتمان مصادف با اولین روز ماه مبارک رمضان بود و در هفتمین روز،عملیات شروع شد...! بالگردها به صورت تیم چهار فروندی پی در پی می رفتند و با سلاح های تخلیه شده باز می گشتند...🍃 تا عصر روز نهم پی در پی پرواز و عملیات داشتیم... شب در چادر نشسته بودیم که حاجی دمغ وارد شد...😞یک فروند از بالگردها آن روز دچار سانحه شده بود...😔 از خلبانان آن ها اطلاعی در دست نبود🤦🏻‍♂و ما هم ناراحت بودیم...😔 ورود حاجی با آن قیافه دلخور،سگرمه های ما را بیشتر در هم برد...😣 همه دغدغه های سرهنگ"ایرج عیوضی"و سرهنگ "میرمرادزهی"رو داشتیم و دعا می کردیم که حداقل زخمی شده باشند...😞 هرچند فرجی گفت:خودم دیدم هدف قرار گرفتند و سقوط کردند...😬 حاجی که نشست چشم به او دوختیم...👀 آخرین نفری بود که از خط پرواز برگشته بود و شاید خبری جدیدی داشت... خودش لب بازکرد:ای دادبیداد😬عیوضی و آن بلوچه هم پرگرفتند...🕊راستی اسمش چی بود؟ قاسم نگران پرسید:حاج احمد مگر شهید شده اند؟😢 دست به پیشانی برد🤦🏻‍♂وگفت:خدارحمتشان کند... این جوری که فیروزان گفت،انگار شهید شدند.... فصل چهارم قسمت 8⃣7⃣ غصه مان بیشترشد و تقی زمزمه کرد:میرمرادزهی عجب بچه ی با صفایی بود....😔 حاجی سربلند کرد... گفت:آها همان بود میرمرادزهی،انگار اهل زاهدان بود...🤔 مهدی دلریش گفت:حاجی،خبر موثق که هنوز نرسیده شاید زنده یا اسیر شده باشند‌..!😟 حاجی دوزانوشد و غمناک گفت:راست گفتند که دنیا به کسی وفا نمیکنه!😢 همین امروزصبح بالای تپه دور هم نشسته بودیم،کی فکر میکرد که امشب دو نفرمان کم شده باشند؟!😞 مهدی دوباره گفت:حاج احمد جوابم رو ندادی،خبرموثقه؟؟؟ حاجی انگشت به گوشه ی چشم برد و گفت:تا اندازه ای آره...🙍🏻‍♂ "سروان فرجی"می گفت خودش با چشمان خودش دیده که وقتی سقوط کردند در میان شعله های آتش دست و پا می زدند...😣😔 مهدی لب باز کرد:فرجی و تیم نجات نتوانسته بودند کاری بکنند؟ حاجی ناامید زمزمه کرد:بالگرد نجات نزدیک شان میشیند،فرجی و امیدی با اره بنزینی جلو میروند اما حجم آتش آنقدر زیاد بوده🔥که کاری از دستشان برنمی آید...😞 تازه،احتمال منفجرشدن بقیه ی موشک ها هم بوده...😶😔 از آن طرف هم نیروهای عراقی به طرف آن ها در حرکت بودند...😓 با ضربه ی محکم دست حاجی که به پشت گردنش زد حرف عوض شد:این گرمای جهنمی یک طرف،این واویلاها هم نمیخوان دست از سر ما بردارند...😕 ... @kheiybar
گر دخترکی پیش پدر ناز کند گِره کرب و بلایِ همہ را باز کند :) 🏴 ختم صلوات به نیابت ✨بی‌بی جانمون ✨ {هدیه به حضرت زهــرا س} و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐 ☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️ تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
ایـݩ ڪانال وقف آقای غریبمان است😔👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2779709457Cea40fa4630 312+1=??? او شاید 👆😔 💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ڪرب و بلایی نشدم اما ڪاش😔 آخر ماه صفر زائر باشم♥️ 💛 @kheiybar
بارالهـا ! یاریمان دہ ؛ ڪه چون آنان باشیم آنان ڪه خوب بودند💔 نه برای یڪ هـفته ، بلڪه برای یڪ تاریخ ☝️ 🌹 @kheiybar
✨امام صادق (ع) فرمودند: كسى كه به زيارت قبر امام حسين نرود و خيال كند كه شيعه ما است و با اين حال و خيال بميرد او شيعه ما نيست☝️ و اگر هم از اهل بهشت باشد از ميهمانان اهل بهشت خواهد بود.✨😞 @kheiybar
📃 بخشی از وصیتنامه شهید همت: ، به خاطر داري که من براي يک اطلاعيه حاضر بودم بميرم؟❗️ کلام او الهام‌بخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست.🌿 اگر افتخار شهادت داشتم از امام بخواهيد برايم دعا کنند تا شايد خدا من روسياه را در درگاه با عظمتش به عنوان يک شهيد بپذيرد.💔 @kheiybar
33.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تقدیم به روح بزرگ #مادر_شهید_حاج_محمدابراهیم_همت💔 🎙 با صدای سالار عقیلی @kheiybar
. 🌱 امروز هرکس که نام را کوچک بدارد... و حرکت عظیم در کشور ما را نادیده بگیرد و تحقیر کند، به تاریخ این ملت "خیانت" 🚷 کرده است.✋🏻 ۱۳۸۰\۰۸\۲۰📝✨ ツ↓ | @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍 فصل چهارم قسمت 7⃣7⃣ خستگی آن قدر در تن و بدنمان لانه کرده بود که بی حال
😍 فصل چهارم قسمت 9⃣7⃣ حاجی غرولند کرد:گرما وپشه بس نیست میخوای از دود خفه بشیم؟😟 مهدی زیر لب گفت:یک امشب رو تحمل‌کنید،امروز ظهر از سرهنگ "کیانفر"شنیدم که فردا ماموریت تمام است...🙃🙂 حاجی در حالی که برای خواب آماده میشد پوزخندی زد و گفت:چه کسی از یک ثانیه بعد خبرداره؟فاتحه ای بخوانید و بخوابید... و ما هم تا آمدیم دراز بکشیم... اما هنوز حرف سروان رضا چهچهه و خاطره اش تمام نشده بود که احساس کرد کسی بالای سرش ایستاده است... چشم باز کرد👁👁باورش نمیشد ولی درست میدید... حاج همت بود...😍☺️ همراه با شیبانی و مجتبی صالحی! از شناسایی برمیگشتند...😇 سر راه به بچه های پدافند هوایی سرزده بودند...🌿 پشه ها زیر روشنایی بی رمق شمع،توی سروصورت و گردن همت و همراهانش می نشستند و اون ها رو نیش میزدند...😖 اما انگار نه انگار... صورت حاج همت تکه تکه شده بودولی عکس العملی نشان نمیداد...🤭 گفت:خسته نباشید بچه ها!چه خبر؟☺️ خبرها که دست شماست حاج آقا... آماده که هستید ان شاالله؟!😉 حاج همت این رو گفت و با همراهانش رفت...🚶🏻‍♂ بچه ها به هم نگاهی کردند👀و گفتند:آماده ی چی یعنی؟🤷🏻‍♂😧 فصل چهارم قسمت 0⃣8⃣ دیگر نمیتونست توخونه خودشون بمونه...🤦‍♀ خانه اش امنیت نداشت... دزدها و عقرب ها و تنهایی اون رواز همه سو محاصره کرده بودند...😰 به ابراهیم گفته بود که می خواهد شب ها به خونه دوست نزدیکشون خانم دکتر توانا سر بزند و روزها به خانه خودشون برگردد... گفته بود:اینجوری میتونم دوام بیارم😢 +وابراهیم گفته بود:هر کاری رو که خودت مصلحت میدونی انجام بده عزیزم...!☺️ از آن پس ژیلا همین کار رومیکرد...✌️ هرشب به خونه دوستش خانم دکتر توانا که اون هم تنها بود میرفت و روزها به خونه خودشون بر میگشت...🚶‍♀ ژیلا وقتی با یکی از خانم های سپاهی داشت از بیرون بر میگشت،آن خانم به او اشاره کرد و گفت:نگاه کن او حاج همّت نیست که دارد از خونتون میادبیرون؟🤔 ژیلا به سمت اشاره ی اون خانم برگشت و نگاه کرد،دید آقایی با لباس وشلوار لی از خونشون دارد بیرون می‌آید...👕👖🚶🏻‍♂ -گفت:نه! اون حاج همّت نیست...😟 ژیلا این رو گفت و دلش هُری ریخت پایین...😦 ودر جواب خانم همراهش که پرسید:پس کیه؟و تو خونتون چیکار داره؟🤔 -ژیلا گفت:چی بگم والله!‍😧 ... @kheiybar
#انتظار_یعنی⁉️ #قسمت_دهم اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @kheiybar
جای شهید امرایی خالی که😔 میگفت تمام دارایی که متعلق به خودم می باشد در راه ارباب بی کفن سید الشهداء(ع) خرج کنید. خودش هم مثل ارباب بی کفنش چیزی از پیکرش باقی نماند😭 🏴 ختم صلوات به نیابت از ✨شهید علی امرایی✨ {هدیه به حضرت زهــرا س} و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐 ☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️ تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا بنده ی عشق و مال دنیا هستیم دور از نفس امام تنها هستیم😔 افتاده گره به کارمان از بس که غافل ز دل یوسف زهرا هستیم💔 @kheiybar
با‌چراغےهمه‌جا‌، گشتم‌و‌گشتم‌در‌شهر...؛🌿 -هیچ‌کس،‌هیچ‌کس اینجا‌به‌تومانند‌نشد...!💔 🌹 @kheiybar
✨امام صادق (ع) فرمودند: 🌿هر كس كه به زيارت قبر حسين عليه السلام نايل شود و به حق آن حضرت معرفت داشته باشد خداى متعال او را در بلندترين درجه عالى مقامان ثبت مى‏‌كند.☝️ @kheiybar