eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
37.6هزار دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
16 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
✨پيامبر خدا حضرت محمد (ص) فرمودند: بدانيد كه اجابت دعا، زير گنبد حرم او و شفاء در تربت او💔، و امامان عليهم السلام از فرزندان اوست.☝️ @kheiybar
🔰خاطره ای از همسر شهید همت: نیت کردم 40 روز روزه بگیرم دعای توسل بخوانم. بعد از چهل روز هرکسی آمد، جوابم مثبت باشد. شب سی و نهم یا چهلم بود ابراهیم آمد خواستگاری.آمده بود بله را بگیرد.😌 گفتم: «من مهریه نمیخوام، خانوادم را شما راضی کنید. خیلی راحت گفت: «من وقت این کارها را ندارم» از حرفش عصبانی شدم.😤 گفتم «شما که وقت ندارید چرا می خواهید ازدواج کنید؟» گفت: «درسته وقت ندارم. ولی توکل دارم»😊☝️ @kheiybar
🔴ماجرای دفترچه تلفن اختصاصی حاج قاسم و مادر شهیدی که از سوریه با او تماس میگرفت❗️ سردار حسنی: شهید سلیمانی دفترچه تلفنی به همراه خود داشت که در آن شماره حدود ۱۵۰ خانواده شهید لیست شده بود و برخی‌روزها با چندتایشان تماس می‌گرفت. 📲 ارتباط حاج قاسم با بعضی مادران شهدا، خیلی خاص بود. نسبت به مادر شهید «علی شفیعی» هم همین احساس را داشت.☺️ 🌸گاهی حتی از سوریه به او زنگ میزد و صحبت می کرد. مادر شهید شفیعی می‌گفت: «حاج قاسم نیمه شب از سوریه زنگ می‌زند و با هم صحبت می‌کنیم. بعد می‌گفت: حالا دیگر خستگی‌ام رفع شد و به آرامش رسیدم. مادر! دیگر برو بخواب .»😍 این مادر، دیگر هیچ‌کس را ندارد. به همین دلیل، سردار سلیمانی هر وقت به کرمان می آمد، همیشه به ایشان سر می‌زد.💔 @kheiybar
⁉️ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @kheiybar
🏴 ختم صلوات به نیابت از ✨✨ {هدیه به حضرت زهــرا س} و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐 ☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️ تعداد صلوات خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاج‌همت😍 فصل پنجم قسمت1⃣9⃣ مسئولیت نظارت عالی،بر شناسایی تیپ ها در جبهه غرب دزفول
😍 فصل پنجم قسمت 3⃣9⃣ مے شنوے ڪه!این روزها ما بہ هر جاڪه مراجعه مے ڪنیم تا از رده هاے مافوق درباره ے هویت و تعداد یگان هاے ارتش عراق در منطقه ے محول شده بہ تیپ ۲۷محمد رسول الله (ص)و جبهہ ے غرب دزفول ڪسب اطلاع ڪنیم،همه جا به ما مے گویند:😢 نیروهاے عراقے در این منطقه عبارتند از :لشڪر۱مڪانیزه و لشڪر ۱۰زرهے عراقو نہ بیشتر.👌 همت گفت:لشڪر ۱مڪانیزه و لشڪر ۱۰زرهے عراق هم ڪه مشهور به القادسیه اند،تحت امر سپاه چهارم ارتش عراق یا همان قواے حطین اند.👌👍 فرمانده ے این سپاه هم با سرلشڪر هشام صباح فخرے است و مے دونے ڪہ عقبه ے این سپاه در شهر العماره و در مجاورت مرز بین المللے فڪه است.👌 و قرارگاه تاکتیکے سپاه چهارم ارتش عراق هم در منطقه ے برقازه یعنی در ارتفاعات مرزے میشداغ است👌 حاج احمد گفت: پس اولویت اول ما در این عملیات بایستے نفوذ در قلب نیروهاے دشمن و منهدم کردن و بہ هم زدن این لشڪر مهم دشمن و نابود کردن تجهیزاتش باشد.👌 همت گفت:البته ولی این دفعه بہ نظر میاد ڪار مشکل ترے در پیش داریم.😢 حاج احمد گفت:اول باید اطلاعات دقیق ترے از مواضع،تعداد،تنوع و توان آتشبارے این قبضه هاے مرگبار بہ دست بیاریم و باید بتونیم توے این لشڪر با همہ ے پیچیدگی هاش نفوذ ڪنیم و ضربات ڪوبنده ے چریڪے بہ آن وارد ڪنیم و گرنه....😢 و گرنہ حمله ے مستقیم و از روبه رو ، باعث شڪست ما خواهد بود.👌 حاج احمد گفت: منظور من،همین بود.👍 خب،پس نیاز به شناسایے بیشتر و دقیق تر مواضع ونیروهاے دشمن داریم👌 حتما.☺️ حاج احمد متوسلیان و حاج ابراهیم همت، پس از این گفتگو ، در اولین فرصت نزد حسن باقرے رفتند تا ببینند ڪه چه کار باید بکنند؟ فصل پنجم قسمت4⃣9⃣ بعد از دوسه شب فاطمه خانم هم رفت. چندروز دیگر،روزها آمدو شب ها رفت و ژیلا را تنها گذاشت.😢 ژیلا دوباره با مهدے و با ترس ها و تردید هایش در اندیمشک تنها مانده.😞در دزفول، در شب ها و روزهاے بمباران اندیمشک و دزفول.😢 مرا مے ڪشے از فراق خویش ابراهیم!😞😔.....نیستے ڪه خلوت اشڪ هاے مرا ببینے بر سرماے دلم و چشم به راهے ام مرهمے بڱذارے ابراهیم!😢 تو آن جا، مے دانم در میان آتشے ڪه در دل دارے و در پیرامون خویش،بی هراس اما مضطرب، به هرسوی مے دوے و من این جا تمام اضطراب هایت را بر شانه هاے ناتوان خود حمل مے ڪنم و دورے ات را به امید دیدار دیگر تاب مے آورم.😭😔😢 من دور از تو ڪے بوده ام ڪه جایے براے گلایه باشد ژیلا.😢وقتے تو همه جا و همه وقت در پیش چشم هاے منی؟☺️ در سنگر، در منطقه، در ڪوه و دشت و هر ڪجایے ڪه باشم و هستم،تو هم هستے با من ، به یقین!!🙂👌 ابراهیم!😊 به مادرم زنگ بزن .بگو دست ڪربلایے را بگیرد و دوتایے چند روزے بیایند این جا.😢ما نمے توانیم برویم،آن ها ڪه مے توانند بیایند.👌😢 چشم، زنگ مے زنم . همین امروز مے روم زنگ مے زنم.شاید هم ڪه بتوانند بیایند.☺️ ان شاالله !مے آیند.مطمئن باش!😉👌 یک ساعت بعد ژیلا به مادرشوهرش ،نصرت خانم زنگ زد و پس از سلام و احوال پرسے به تأڪید گفت:((ابراهبم گفته بیایید این جا.مے خواهم ببینمتان.))☺️ نصرت گفت:((پس بگو حسین جهانے را بفرستد دنبالمون .))👌 ژیلا گفت:((شما با آقاجان آماده باشید.حسین جهانے مے آید دنبالتان. مے آید در خانه تان.))☺️ چشم ما آماده مے شویم .بیاید. ... @kheiybar
یه لحظه صبر کن😳😳 شنیدی کانالی راه اندازی شده تو ایتا به اسم😳👇 کانال 😍 اینجا پره از متنهای 🌸 تلگرانه ؛ حرف حساب؛ سخن بزرگان؛ اندکی تفکر؛ به وقت بندگی؛ دلبرانه؛عاشقانه‌ای با خدا؛ حرف قشنگ؛ تکست؛ منبر مجازی؛ حاج حسین یکتا ؛ دل بده ؛استاد پناهیان؛ حرف دل🌿 🔰پستاش عالیه میتونی برا کانالت هم استفاده کنی مطمئن باش ضرر نمیکنی😌👇👇 https://eitaa.com/joinchat/319029311C1e764afb4d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست مرا بگیر که افتاده ام زمین احوال درهم منِ بیچاره را ببین🍁 حتی تصورش به خدا میکشد مرا جاماندن از زیارت ایام 😔 💔 @kheiybar