💔💔🍂
❤️امــام زمــان (عج) :
☝️چــیزے ما را از شیعیـــان دور نڪرده💔
است،
مگـــر اعمال ناخوشاینـد و ناپسندے ڪــه
از آنهــا بــه ما مےرســد...💔😔
📚الـزام النـاصب، ج ۲
@kheiybar
💠عاشق شهید همت بود.😍❤️
یکبار در جلسه خواهران بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان طرف اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است طوری که در #مقابل خواهران نباشد❌ و چهره در چهره نباشند.
می گفت: نمیخوام رودرروی خانمها باشم❗️
طوری مینشینم که عکس #شهید_همت هم در مقابلم باشه😊.
حاج قاسم میگفت این شهید منو یاد حاج همت می انداخت.☺️
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
شادی روحش صلوات❤️
🍃🌹🌹🍃
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#طنــــزجبهــــه❤️👌👇
😍#لـبـخــنـدهــاےخــاڪـــے😂
منو به زور جبهه آوردن😂
🔶آوازه اش در مخ کار گرفتن صفر کیلومترها به گوش ما رسیده بود👌😐.
بنده خدایی تازه به #جبهه آمده بود و فکر میکرد هر کدام از ما برای خودمان یک پا #عارف و #زاهد و دست از جان کشیده ایم.😄😑
راستش همه ما برای دفاع از میهن مان دل از خانواده کنده بودیم🤗 اما هیچکدام از ما اهل ظاهر سازی و جانماز آب کشیدن نبودیم.🙂
میدانستیم که این امر برای او که #خبرنگار یکی از روزنامههای کشور است باورنکردنی است.😃
🔶شنیده بودیم که خیلیها حاضر به مصاحبه نشدهاند و دارد به سراغ ما میآید😉
نشستیم و فکرهایمان رایک کاسه کردیم و بعد مثل نو عروسان بدقلق «#بله» را گفتیم.😂
طفلک کلی ذوق کرد که لابد ماها مثل بچه آدم دو زانو مینشینیم😂 و به سوالات او پاسخ میدهیم.😁
از سمت راست شروع کرد که از شانس بد او «#یعقوب_بحثی» بود که استاد وراجی و بحث کردن بود.😄
🔶پرسید: «برادر #هدف شما از آمدن به جبهه چیست؟»😕
گفت: «والله شما که #غریبه نیستید، از بی خرجی مونده بودیم😒. این زمستونی هم که کار پیدا نمیشه😔. گفتیم کی به کیه، میرویم جبهه و میگیم به خاطر #خدا و #پیغمبر آمدیم بجنگیم.😔 شاید هم شکم مان سیر شد هم دو زار واسه خانواده بردیم!»😁😂
🔶نفر دوم «#احمدکاتیوشا» بود که با قیافه معصومانه و شرمگین گفت😒: «عالم و آدم میدونن که مرا به زور آوردن جبهه.😄 چون من غیر از این که کف پام صافه و کفیل مادر و یک مشت بچه #یتیم هم هستم،😔 دریچه قلبم گشاده، خیلی از دعوا و مرافه میترسم😂😂! تو محله مان هر وقت بچههای محل با هم یکی به دو میکردند😐 ، من فشارم پایین میآمد و غش میکردم. حالا از شما #عاجزانه میخواهم که حرف هایم را تو روزنامه تان چاپ کنید😒. شاید مسئولین دلشان سوخت و مرا به شهرمان منتقل کنند!»😁😂
🔶خبرنگار که تند تند مینوشت متوجه خندههای بی صدای بچهها نشد.😄
🔶«#مش علی» که سن و سالی داشت، گفت: «روم نمیشود بگم، اما حقیقتش اینه که مرا #زنم از خونه بیرون کرد.😃 گفت، گردن کلفت که نگه نمیدارم. اگر نری جبهه یا زود برگردی خودم چادرم را میبندم دور گردنم و اول یک فصل کتکت میزنم😒 و بعد میرم جبهه و آبرو برات نمیگذارم😞. منم از ترس جان و آبرو از اینجا سر درآوردم.»😂
🔶خبرنگار کم کم داشت بو میبرد😂. چون مثل اول دیگر تند تند نمینوشت. نوبت من شد.☺️
گفتم: «از شما چه پنهون من میخواستم #زن بگیرم اما هیچ کس حاضر نشد😔 #دخترش را بدبخت کند و به من بدهد😂. آمدم این جا تا ان شاءالله تقی به توقی بخورد و من شهید بشوم و #داماد خدا بشوم. خدا کریمه! نمیگذارد من آرزو به دل و ناکام بمانم!»😁😂
🔶خبرنگار دست از نوشتن برداشت.😕
بغل دستی ام گفت: «راستش من #کمبودشخصیت داشتم😒. هیچ کس به حرفم نمیخندید😞. تو خونه هم #آدم حسابم نمیکردند چه رسد به محله😒. آمدم اینجا #شهید بشم شاید همه تحویلم بگیرند و برام دلتنگی کنند.»😂😂😂
🔶دیگر کسی نتوانست خودش را نگه دارد و خنده مثل نارنجک تو چادرمان ترکید.😂🙈 ترکش این نارنجک #خبرنگار را هم بی نصیب نگذاشت😂😂😂
@kheiybar
✍️ چرا شهید زینالدین حاضر نشد عڪس دخترش را ببیند❗️☺️☝️
#متن_خاطره:
نزدیکِ عملیات بود☝️. میدونستم مهدی زینالدین دختردار شده☺️. یه روز دیدم سرِ پاکت📨 از جیبشزده بیرون😐. پرسیدم: این چیه؟😕 گفت: عکس دخترمه☺️...گفتم: بده ببینم عکسش رو گفت😊: هنوز خودم ندیدمش😐... پرسیدم: چرا؟!!!😕 گفت: الان وقتِ عملیاته ، میترسم مِهر پدر و فرزندی کار دستم بده🙂 ، باشه برا بعد از عملیات...👌❤️☺️
🌷 خاطرهاے از زندگے سردار شهید مهدے زینالدین
📚منبع: یادگاران۱۰ «کتاب شهید زینالدین» صفحه ۶۵
#تکلیف_گرایے #مجاهد #جهاد #شهیدزین_الدین
@kheiybar
💔💔🍂💔🍂
#تلنـــــگــرمهــــدوے
☝️ واسه امام زمانت چی کار کردے❓
🔹 حواسمون باشه، حواستون باشه؛ من و شما مسئولیم؛ به خدا قسم باید جواب بدیم در مورد حق امامِ وقت؛ یعنے اون دنیا جلومونو مےگیرن، می گن واسه امام زمانت چی کار کردے❓
-در مورد حق امام زمان
-حق مالیش که تو جیبمونه
-حق زمانے ڪه چقد وقت مےذاریم براے ایشون☝️، برای شناخت ایشون، معرفت ایشون
-حقی که در مورد شیعیان امام داریم😒
-ناظر بدونیم خدا رو بر خودمون
🔸 شیشهے رفلکس دیدے❓ خدا می بینه؛ امام زمان می بینه؛ امیدش به من و توئه😔؛ مگه کل زمین ۷ میلیاردے چندتا شیعه داره❓ میبینه و میگه اے واے، اینم خراب کرد⁉️💔😔
این ڪه قول داده بود؟😢 سبڪ زندگیتو درست کن👌؛ خدا داره مےبینه...😔💔
" استاد علےاکبر #رائفے_پور "
#العجــــلآقاےمـــــݩ💔
@kheiybar
❤️🍃❤️
همه رفته بوديم #مشهد☺️ و فقط #ابراهيم و وليالله مانده بودند خانه. #ابراهيم تابستانها كار ميكرد. وقتي برگشتيم، انگار نه انگار فقط دو تا پسر خانه داري كرده بودند☺️. سن و سالي هم نداشتند. تازه پول تو جيبيهاشان و حقوقي كه #ابراهيم از كار تابستان جمع كرده بود👌، روي هم گذاشته بودند و يك اجاق گاز بزرگ براي خانه خريده بودند.☺️❤️
#شهیدابراهیمهمت❤️
@kheiybar
💔💔🍂
#شهـــــادتـــــ دستِ خود ماست👌
چندماه قبل از شهادت💔 #محمودرضا یک شب خواب #شهیدهمت را دیدم🙂.دیدم دقیقا در موقعیتی که در پایان بندی اپیزودهای مستند(سردار خیبر)نشان میدهد☺️.با بسیجیهایی که کنار ماشین تیوتا منتظر #حاجهمت هستند تا با او دست بدهند☺️ایستادهام #حاجهمت با قدمهای تند آمد😊و رسید کنار تیوتا🙂من دستم را جلو بردم.دستش را گرفتم و بغلش کردمهنوز دست #حاجهمت توی دستم بود که به او گفتم🙂 دست مارو هم بگیرید🙁منظورم شفاعت برای باز شدن باب شهادت🕊 بود #حاجهمت گفت: دست من نیست و دستم را رها کرد🍂از همان شب تا مدتی ذهنم درگیر این موضوع شده بود😣 که چطور ممکن است دست شهدا در برآوردن چنین حاجتی باز نباشد😒فکر میکردم اگه چنین چیزی دست شهدا نیست😒پس دست چه کسی است؟!😞تا اینکه یک شب که در منزل #محمودرضا مهمان بودم😊خواب را برای او تعریف کردم☝️خیلی مطمئن گفت راست گفته !!!😕دست او نیستبیشتر تعجب کردم😐بعد گفتمن در سوریه خودم به این نتیجه رسیده امو با یقین میگویم☝️هرکس شهید شده💔خواسته که شهید بشود☝️☺️شهادت شهید فقط دست خودش است👌☺️
کتاب #توشهیدنمیشوے💔
به راویت برادرشهید
#محمودرضابیضائے
#سالروزــــولادت❤️
@kheiybar
#نگاههایـــتان ...
تسبیح ذڪرخداوند بود...
ڪه اینگونه دلنشین مانده است..☺️.
صبح دلنشینے میشود با نگاه شما😍
#شهیدابراهیمهمت
#روزتون متبرڪ به #نگاهشهید☺️❤️
@kheiybar
❤️🍂❤️🍂❤️🍂
🔥 #حجاب_در_آخــرالزمــان ❗️
🌐 امــام علـــی (ع) فرمـودنــد:
🛑 در آخــر الزمـان ڪـه بدترین دوران است
☝️جمعـے از زنـان پوشیده اند در حالیکـه
برهنـه اند ( لباس دارند اما آنقدر نازڪ و ڪوتاه
است ڪـه گویے هنوز برهنه اند..)
👈و از خـانـه با آرایش بیرون مےآینــد،،
اینهـا از دین خارج شده اند، و در فتنه وارد
شده اند و به سوے شهوات میل دارنــد...
☝️و بـه سوے لذات خـوار ڪننده شتــاب
میڪنندو حـرام ها را حلال میدانندو (اگـر
توبـه نڪننـد) در دوزخ بــه عذاب ابدے گرفتـارمےشونــد...
📚وسائل الشیــعه _ج۱۴_ ص۱۹📚
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
مُحـل #دفــــݩ #شهیدمحســـݩحجـــجے ڪجـــاست‼️❓👇👇
این داستان را بخوانید ومحل دفن شهید عزیز #محسنحججی را حدس بزنید.👌👇
طرفدار امام حسین (ع) یا طرفدار صدام حسین؟؟؟
پیرمرد عراقی تعریف کرده ؛ در جریان انتفاضه شیعیان عراق ( سال 1991 میلادی)، عده ای از ماها را در کربلا دستگیرکردند و به بیابانی بردند و بر روی تپه ای ریگ زار پیاده کردند. کامل حسین داماد صدام و مأمور حمله به حرم حضرت امام حسین (ع) درآنجا بود، همه را روی ریگ ها نشاندند، کامل حسین جلو آمد و یک تفنگ از دست سربازی گرفت🔫، جلو ما ایستاد و گفت: شماها طرفدار امام حسین(ع) هستین یا صدام حسین؟ کسی جواب نداد، بار دوم گفت هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود و هر کس طرفدار صدام حسین است بنشیند، کسی بلند نشد، ناگاه جوان 16 ساله ای بلند شد و گفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم✌️. کامل حسین گفت: برو آنجا بایست. او رفت در مقابل همه ایستاد، بار دیگر کامل حسین گفت: هرکس طرفدار امام حسین (ع) است بلند شود کسی جرأت نکرد بلند شود، کامل حسین سلاح را به طرف آن جوان 16 ساله گرفت و او را به شهادت رساند.💔🕊
بار دیگر روکرد به ماها وگفت :طرفدار امام حسین (ع)هستین یا طرفدار صدام حسین، جوانی دیگر بلند شد وگفت: من طرفدار امام حسین (ع) هستم🤗، کامل حسین او را نیز به شهادت رساند💔 و بعد ازآن هرچه گفت کدام یک از شماها طرفدار امام حسین (ع) هستین کسی جواب نداد. لذا ماها را به شهرآوردند وآزاد کردند😣، شب در خواب حضرت امام حسین (ع) را دیدم که کنار ضریح مطهر ایستاده و جنازه آن جوان 16 ساله را آوردند، حضرت فرمودند کنار شهدا دفنش کنید💔. او را دفن کردند و سپس جنازه شهید دومی را آوردند، حضرت فرمود او را درضریح دفن کنید👌. برای من این سؤال پیش آمد که چرا امام حسین (ع) میان این دو شهید تفاوت قائل شدند، لذا از آن حضرت علتش را پرسیدم😢. حضرت فرمودند: جوان اولی نمی دانست سرنوشتش چه میشود☝️ ولی در عین حال بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد لذا جزء شهدا دفن شد ولی جوان دومی با این که دید آن یکی به شهادت رسیده بلند شد و طرفداریش را از ما اعلام کرد گفتم در ضریح دفنش نمایند☝️.
نکته همینجاست☝️❗️ شهید #محسنحججی با این که دیده بود داعش با اسرا چه می کند در جنگ با آنها شرکت کرده بود.💔😔
حالا حدس بزنید امام حسین (ع) با مدافع حرم مطهرخواهر عزیزش حضرت زینب (س) چه می کند ومحل دفن اورا کجا قرار می دهد؟👌💔🕊
#شادےروحشصلواتـــــ❤️
@kheiybar