eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
36.1هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
16 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3184461081Ce58d665619 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
نامت مانند نسیمی که✨ بیدارم میکند به ذهنم می آید☺️ میدانم که امروزم هم با من است...❤️ 🌹 @kheiybar
✨ هرڪدام ازشما یڪ شهید رادوست خودبگیرید☺️ و سیره عملے و سبڪ زندڱے اورا بڪار ببندید!🙂👌 ببینیدچطور رنگ و بوےشهدا رابه خود مےگیرید وخدابه شما عنایت میڪند😍 ❤️ @kheiybar
گاهے ... که دلم سخت می‌شود ؛💔 آنقدر تو را تڪرار می‌کنم🌱 تا مـثل ذره اے ، در امتداد نگاهت گم شوم🌸 و این آغاز پیدا شدن من است✨ 🌹 @kheiybar
. حآج *حسین یڪتا* : هنوز گیرِ یِ قرون دوزارِ *شهوٺ* این دنیاییمـ💔 ڪه یڪے بیاد *نگامون* ڪنه‍😞 امّا *شهدارو* شهوٺ ِ *شهادت* مے خشڪوند؛ڪه یوسف زهـرا[عج]نگاشون ڪنه.☝️ 😔 @kheiybar
. میانبـر رسیدݧ بہ خدا است کار خاصےلازم نیس بکنیم🌿 کافیہ کارهای روزمره‌مان را بہ خاطر خدا انجام بدیم،اگہ‌تو این کار زرنگ باشے‌شک نکن بعدی تویی...😍 @kheiybar
سلام میخوام اشنا شدنم با شهید همت رو بگم که چه جوری اتفاق افتاد. سال ۹۰ ازطرف بسیج میخواستن بسیجی ها رو ببرن راهیان خب ماهم مثل بقیه دل داشتیم دلمون هوایی شد دلمون هوایی جایی شد که حتی یه بارم نرفته بودیم که از نزدیک ببینیم که چیه و چه خبره اونجا.اره منم مثل بعضی خانواده ها که خیلی سختگیرن نمیزارن بچه شون بره راه دور اونم اگه دختر باشه.خب خانواده ماهم مثل بعضی خانواده ها اجازه ندادن.کلی گریه کلی اسرار فایده نداشت که نداشت. وقت اسم نویسی تموم شده بود. حالا خانواده ما راضی شده بودن.از همه جا ناامید. ورداشتم رفتم پایگاهی که اسم نویسی میکنن گفتن هنوز وقت هست خلاصه ما اسممون رو نوشیم و تاریخ حرکت رو بهمون گفتن.اومدیم خونه بعد چند شب خواب دیدم یه بسیجی که با لباس خاکی تنش بود و یه حاج اقایی بود اومدن تو حیاط مون دقیق یادم نیست که چیزی بهم گفتن یا نه ولی تا جایی که میدونم میگن شهدا تا نخوان نمیتونی بری زیارتشون اون بسیجی هم اومده بودن منو دعوت کنن به راهیان ولی خب من این چیزارو که نمیدونستم.خب روز موعود رسید جاتون خالی رفتیم ۳ روزه بود مثل همه راهیان نوریا خیلی خوش گذشت سینه زنی و گریه و حرف زدن با شهدا. تو راه برگشت از طلاییه بودیم که تو اتوبوس عکسای شهدا رو به بهمون دادن. عکس به من رسید. ما که نمیدونستیم حاج همت کیه الانشم نمیدونم چون خیلی با شهید فاصله دارم از لحاظ معنوی از لحاظ خدایی بودنش. از اون راهیان هم عکس شهید تو سجاده نمازمه هنوزم دارمش.هر وقت میبینمش سلامش میکنم.باهاش حرف میزنم حاج همت خیلی رفیق خوبیه خیلی بلده برادری کنه.خیلی واسه من برادری کرده خیلی جاها دسته منو گرفته خیلی جاها راه درست رو بهم نشون داده. خلاصه مطلب اینکه حاج همت شد دیگه هرچی میخوام اول از همه با حاج همت حرف میزنم تا درستش کنه. خیلی حاجت گرفتم از شهید عزیز دونه دونشو براتون میگم ان‌شاءالله🌹 @enayate_shahidhemat
🎙 : ✍ ! سعی کنید یه دوست خوب و همراه پیدا کنید؛ 😍 دوست خوب کسیه که نتونی جلوش گناه کنی🥴؛ 😐 پاتو به بهشت باز کنه😍؛ پاتو به بهشت زهرا، کنار شهدا باز کنه؛ پاتو به یه جاهایی وا کنه که تا حالا نمی‌رفتی!😉مثلاً بکشوندت به محله فقیر نشین‌ها تا کمک کنی به مردم، غم مردم خوردن رو بهت نشون بده. 🌱 @kheiybar
نامت مانند نسیمی که✨ بیدارم میکند به ذهنم می آید☺️ میدانم که امروزم هم با من است...✨😍 🌹 @KHEIYBAR
بایدبدونہ‌کہ‌رفیق‌شھیدداشتن فقط‌واسہ‌ی‌خوشگلی‌ِپروفایل‌نیست❗️ بایدیادبگیره‌حرفِ‌شہیدو توزندگیش‌پیاده‌کنہ!☝️ وگرنہ‌ازرفاقت چیـزی‌نفهمیده . . . :)💚• ؟! . . .😞 @KHEIYBAR
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ بسیار زیبای از گروه سازنده کلیپ 🌹 کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
یادمه از دعوت میکردیم بیاد سخنرانی کنه تو هیئت... میخواستیم اطلاعیه طراحی کنیم که آقابهروز متوجه میشد اسمش تو بنر ها و اطلاعیه خورده میگفت اسم منو پاک کنید نزنید اسممو.... ما خیلی اصرار میکردیم ولی قبول نمیکرد... یه چند سری هم که راضی شد ما نوشتیم بهروز واحدی که گفت بابا این چیه ؟ (البته به زبان شیرین آذری ) میگفت بزنید ... وقتی ام میومد تو هیئت برا سخنرانی هیچ موقع رو منبر نشد بشینه و همش میگفت میشینم زمین... هیچ موقع بالا نمیشست.... در کل خیلی خاکی و ساده بود ... .... کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar
یادمه اوایل که برای دفاع از حرم میرفتن سوریه و میومدن هرکس ازشون میپرسید کجا بودین میگفت کرمانشاه توی آشپزخونه کار میکنم.... هرکس ام میفهمید که مشرف میشن سوریه باز زیر بار نمیرفت و میگفت ما لیاقت نداریم بریم سوریه که.... حالا اگه زیر بارم میرفت میگفت اونجا ما برای رزمنده ها غذا میپزیم و اینطور چیزا... حتی یادمه سرش زخم شده بود و ما هم میدونستیم تو جنگ این اتفاق افتاده ولی در جواب اینکه چه اتفاقی افتاده ؟ جواب میدادن توی آشپزخونه دیگ خورده بهش.. بچه ها هم باور میکردناااا... یه سری ازش پرسیدم آقابهروز چرا اینطوری میگی: گفتن اونی که باید بدونه خودش میدونه ،چرا باید همه بدونن؟! کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar