eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
36.1هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
16 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
❤️شهیـــدمدافع‌حرم حامـــدجوانے❤️
شام 💔🕊 بین من و حامد صمیمیت خاصی حکم فرما بود☺️. قرارگذاشته‌ بودیم هر عملی یا کاری که انجام میدیم که خیر و به نفعمون بود, همدیگه رو شام مهمون کنیم.☺️👌 حامد وقتی از دانشگاه خسروشهر قبول شد قرار شد شام مهمونم کنه🤗. دومین قول شام هم برای انتقالش از دژبانی سپاه به توپخانه بود.😊 برای اولین بار هم که به سوریه رفت و برگشت بهم گفت:اگه به زودی قسمتم بشه ودوباره عازم سوریه بشم یه شام دیگه بهت بدهکار میشم🤗; که جمعا میشد 3 شام!🙄 منم یک شام واسه پایان خدمتم بهش بدهکار بودم که گفتیم 3منهای1میشه2 شام که حامد بهم بدهکار میشد.😑 حامد گفت: ان شاءالله بعد از برگشتنم از سوریه حتما باهات تسویه میکنم.😋 حامد رفت و آسمانی شد🕊_رفت و برنگشت😔_رفت و من هر روز دلتنگ لحظاتی میشدم که باهاش سپری کرده بودم.😭💔 یه روز از شدت دلتنگی و گریه بهش متوسل شدم وگفتم: نامرد, پس بدهی هات چی؟!😭 همون لحظه تو حالت دلتنگی و گریه خوابم برد😴 و اومد به خوابم و با یه حالت خاص همیشگی بهم گفت:بیا بریم بیرون!🙁 داشتیم باهم قدم میزدیم که حامد گفت: مهرداد چیه🤔؟! هی بدهی بدهی میکنی؟!😕 گفتم: چون بدهکاری😒! گفت: چی رو بدهکارم، همه اش رو باهات صاف کردم.☹️ گفتم:نه دیگه نشد🙁!نباید زیرحرفات بزنی😒! تو که همیشه خوش قول بودی؟!😥 گفت میخوای به یادت بیارم؟😓 یکیش همون روز اولی که جسمم رو به تبریز آوردن که شبش شام خوردی🙁(اون روز خانوادگی شام دعوت بودیم یعنی مثل شام سومش عمومی نبود😢) گفتم: خب!😕 گفت:یکی هم که شام روز سومم بود!😒 حالادیدی بهت بدهی ندارم؟!🙁 اشکم از دیدگانم جاری شد😢 و به چشمانش نگاه کردم و گفتم:باز زرنگ بازی درآوردی حامد😭؟! درسته شام 💔 تو بود; اما خودت که کنارم نبودی!😭 گفت:مهردادجان;کنارت بودم اما تو نمیدیدی و متوجه نبودی!😭💔 در همان حال گریه ام شدیدتر شد با چشمان‌خیس از خواب بیدار شدم.😭💔😭 به نقل از رفیق صمیمے 🌹 @kheiybar