eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
36.2هزار دنبال‌کننده
22.2هزار عکس
3.5هزار ویدیو
16 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ هفتاد و سوم چادرمو
واقعی و بسیار جذاب هفتاد و چهارم اولين و برجسته ترين در شرهاني شدن حدود 400 نفر از نيروهاي تيپ امام حسين ( علیه السلام ) در اولين شب عمليات در رودخانه است . توصيف اين اتفاق به اين صورت است : كه عمليات محرم در دهم آبان ماه 1361 آغاز مي شود آن شب بارندگي شديدي صورت مي گرد .💦💦 آب رودخانه طغيان مي كنند .... نيروهاي در آن دست رودخانه قرار دارد و نيروهاي خط شكن بايد از رودخانه عبور كنند و كمين هاي دشمن را بزنند و چنانچه اين كار صورت نمي گرفت يگان هاي جناح راست ( لشكر علي ابن ابيطالب علیه السلام + 8 نجف و 25 كربلا به محاصره مي افتند . اما با وجود تاخير در شروع عمليات آب همچنان كاهش پيدا نمي كند . 1 گردان از نيروهاي امام حسين ( علیه السلام ) به ميان آب مي زنند كه حدود 376 نفر از بچه ها را آب مي برد😔 و تعداد اندكي از آنها از رودخانه مي گذرند و كمينهاي دشمن را مي زنند ...... هاي ديگر آخرين روزهاي است... رژيم بعثي اين محور عمليات بسيار سنگين را در شرايط نامساعد آب و هوايي ( 52 درجه )‌تدارك نمود و با بمبارانهاي شيميايي و هوايي نيروهاي ارتش را در اين منطقه به محاصره در آورد‌و‌تعداد‌زيادي از آنها را در يك فاجعه انساني به رساند و يا به .....😔😔 نحوه عقب نشيني و نيز تعقيب ‌دشمن و‌ آب‌ و ‌هواي بسيار نا‌مساعد باعث ‌شد كه اين صفحه به عنوان حادثه مهم مرسوم 21/4/67 نامگذاري شود..... در لب تاپ را بستم و های های گریه کردم 😭💔 خوندنش نفسمو گرفت وای به حال اون که خودشون تو صحنه بودن ....... .................... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... نویسنده: بانو....ش @kheiybar
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
😂 « ده نفر بودیم. ، اسماعیل قهرمانی، نصرت الله قریب، بنده و... سوار یک تویوتا بودیم. مسیر ما به طرف شمال کانال پرورش ماهی در شلمچه بود.کمی که پیش رفتیم، دیدم که لولۀ توپ ها رو به سمت جاده آرایش گرفته و دارند به سمت خودی شلیک می کنند. تعجب کردم. از پرسیدم: اینا کین؟ گفت: «باید بچه های زرهی امام حسین (ع) باشند.»گفتم: دلیلی نداره که اینا این طرفی پدافند کنند؛ باید جلوتر پدافند کنند.چشممان که به انبوه تانک و ادوات افتاد، به راننده گفت: «نگه دار!»پیاده شدیم.به طرف خاکریز رفتیم تا سر از وضعیت منطقه دربیاوریم. در همان لحظه،یک استیشن تویوتا لندکروزر را دیدیم که به سرعت، به سمت ما می آید. از خاکریز جدا شدیم، رفتیم و با علامت دست،جلوی آن را گرفتیم تا وضعیت منطقه را از سرنشینان این خودرو جویا شویم. ماشین ایستاد. سه نفر بودند. جلوتر که رفتیم، دیدیم هر سه عراقی اند و افسر درجه دار!😮هر دو طرف، از دیدن یکدیگر حسابی متعجب بودند. آنها مسلّح بودند، در حالی که بین ما فقط بود که یک قبضه کلت به کمر بسته بود. تا ما فارسی حرف زدیم،راننده عراقی گازش را گرفت و به سرعت برق در رفت!😨با سروصدای ما و ماشین فراری،عراقی هایی که آن طرف خاکریز بودند، از سنگرهایشان بیرون آمدند. تازه فهمیدیم آنها آنجا را بازپس گرفته اند و ما در قلب نیروهای دشمن هستیم. بی درنگ به سمت تویوتا رفتیم. در این گیر و دار، ها به طرف نفربرهایشان می رفتند تا پیش از خارج شدن ما از منطقه، راه را بر ماشین ما ببندند و دستگیرمان کنند.😕صیّاد استارت زد و وانت روشن شد. بچه ها در حال سوارشدن بودند که ماشین به سرعت حرکت كرد، این در حالی بود که سربازان مسلح دوان دوان به سمت ما می آمدند و دستپاچه فریاد می زدند: قِف! قِف! ایست، ایست!🚫مصیبت وقتی بیشتر شد که دیدیم ماشین نمی تواند از روی خاکریز عبور کند.سریع پریدیم پایین و همه دستپاچه و پُرزور، هل دادیم و در یک چشم به هم زدن، آنجا را ترک کردیم. چندصدمتر که دورتر شدیم، ها شروع به تیراندازی کردند. هیجان زده به آنها نگاه می کرد و از ته دل می خندید.😂 📔 با اختصار از کتاب به روایت سردار جعفر جهروتی زاده🔎 @kheiybar
💠محمد نوجوان ‎ و از عشایر اهل بصره است . اصرار داشت سربندی که بر روی آن نقش بسته ‎ را با خود بِبَرد. دلیلش را پرسیدیم 💐گفت: برای استشفای مریض می‌خواهم... پ ن :عملیات ‎ در منطقه شلمچه عراق جمعه ۱۳ تیر ۱۴۰۲ کانال شهیدمحمدابراهیم‌همت👇 https://eitaa.com/kheiybar