eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.2هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 اعمال مستحب شب و روز اول ماه رمضان✨📿 @kheiybar
📙 ✨ به روایت همسرش قسمت 0⃣2⃣ وای از عملیات خیبر، که آن روز ها، توی اسلام آباد، هر چی بهش نزدیک می شدیم قدر ابراهیم را بیشتر می دانستم.😔 هرگز آن شب که مهمان داشتیم را یادم نمی رود. سرم گرم آشپزی بودم که آشوب عجیبی افتاد به جانم. آمدم به مهمان ها گفتم : "شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. 😢 رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم، که سالم بماند، یکبار دیگر بماند.😞 ابراهیم که آمد بهش گفتم چی شد و چکار کردم. رنگش عوض شد. سکوت کرد. سر هم تکان داد. گفتم : " چی شده مگه؟ " گفت :" درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین💣 گذاری اش کرده بودند. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، اگر فقط چند دقیقه بعد از ما رد می شدند، می دانی چی می شد؟ "😞 خندیدم، حرف نمی زدم. او هم خندید و گفت :" تو نمی گذاری من شهید شوم. تو سد راه شهادت من شده ای. بگذر از من " 💔 نمی توانستم، نمی توانستم کسی را از دست بدهم، یا دعا کنم از دستش بدهم، که وقتی من یا بچه‌ها تب می کردیم، می آمد می نشست بالای سرمان گریه می کرد، کمپرس آب سرد می گذاشت روی پیشانی مان، و می گفت : " دردتان به جان من."😭 یا می گفت : " خداراشکر که داغ هیچ کدام تان را من نمی بینم. " از این حرفهایش البته بدم می آمد. گاهی می گذاشتم پای خودخواهی اش، که حاضر بود داغش به دل ما بیفتد، اما خودش داغ مارا نبیند. ☹️ آن قدر مراعات مرا می کرد که حتی نمی گذاشت ساک سفرش را ببندم. بالاخره یک بار پیش آمد که ساک سفرش را من ببندم. 👌 برای اولین و آخرین بار.🕊 دعا گذاشتم براش توی ساک. تخمه هم خریدم که توی راه بشکند (گره ی پلاستیکش باز نشده بود وقتی ساکش دستم رسید) 😔 یک جفت جوراب هم براش خریدم، که خیلی خوشش آمد. گفتم :" بروم دو سه جفت دیگر بخرم؟ " گفت : " بگذار این ها پاره شوند بعد. " (وقت دفنش همین جوراب ها پاش بود) تمام وسایلش را گذاشتم توی ساکش، دادم دستش. سرش را انداخت پایین و.......💔 ... @kheiybar @shahedaneosve
🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { حضرت محمد ص } برای سلامتی و تعجیل آقا امام زمان عج💐 🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺 تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇 @Behzadii
صداے‌ قدم‌هاے‌ رمضان‌ میاید ... حرفے ندارم در غفلت گذشت ...😔 فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً؛ تو بر ما به فضل خویش، بخشنده‌باش یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ...💔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁﷽❁ هرکہ دارد سر سودای خدا بسم‌الله هرکہ دارد دل مهمانی‌ما بسم‌الله✋ ماهها، منتظر ماه مبارڪ بودیم✨ آمد ای‌منتظران،ماه خدا بسم‌الله😍 #حلول_ماه_خدا🌙 #ماه‌رحمٺ_برکٺ_وغفران #مبارک_باد✨ @kheiybar
ڪاشکے ایݩ رمضــاݩ✨ لایق دیدار شوم🕊 سحرے با نظر لطف🌙 تــو بیدار شوم😍 🌹 @kheiybar
: 🌙 شب اوّل ، شیاطین سركش به بند كشیده می‌شوند، 🚫 و هر شب، ۷۰ هزار نفر آمرزیده مى‌گردند، و وقتی فرا برسد، خداوند به اندازه آنچه در ماه رجب و شعبان و تا آن روز آمرزیده است، [بندگان] را مى آمرزد، 💚 ❌ مگر آنكه میان كسى و برادرش اى باشد كه در این صورت، خداوند عزّوجل مى فرماید: ‌ [] اینان را عقب بیندازید، تا آشتى كنند. ☝ ‌ ‌ 📙عیون أخبار الرضا (ع): ۳۳۱/ ۷۱/ ۲🍃 @kheiybar
جنگ قلاب‌سنگ دامنه انقلاب وسیعتر شده بود تظاهرات مردم در اغلب خیابانهای شهر جریان داشت و مأموران شاه در پی چاره‌ای برای سركوبی مردم بودند،ولی مردم هر لحظه بیدار و بیدارتر✌️ میشدند.رژیم،نیروهای كمكی به شهر اعزام كرده بودسربازان سراپا مسلح همراه با وسیله و ادوات نظامی،حوالی مركز شهر مستقر شده بودند تا امكان راهپیمایی و تظاهرات را از مردم سلب كنند.در این میان،همت كه فعالیتهای سیاسی خود را علنی كرده بودهدایت نیروهای مخلص و مسلمان را به عهده داشت👌.آن روز،تعداد سربازان و مأموران شاه از همیشه بیشتر بوددیگر كسی جرأت نمیكرد از خانه بیرون بیاید و فریاد و شعار سر دهد و این برای همت خیلی ناراحت ‌كننده بودمخفیانه👀 خود را به مسجد رساند و سایرین را خبر كردهمگی در مسجد جمع شدند و به فكر چاره‌ای برای راندن سربازان بودنداسلحه‌ای برای مقابله با سربازان مسلح وجود نداشت😞.سرانجام قرار شد تا از همان وسایل سنتی و قدیمی استفاده كنند«قلاب ‌سنگ»سریع دست به كار شدنددر مدت یكی دو ساعت،در دست هر كدام یك قلاب سنگ✨ بودهمت،نیروها را تقسیم كرد و بچه‌ها هر یك به سمتی روانه شدندلحظاتی بعدباران سنگ بود كه از روی پشت بامها برسر مأموران شاه باریدن گرفت😱سربازان كه فكر این را نكرده بودندسراسیمه شروع به تیراندازی كردند ولی فایده‌ای نداشت.چند سرباز بر اثر اصابت سنگ نقش زمین شدنددیگران كه شرایط را برای حضور مناسب نمی‌دیدندشروع به عقب ‌نشینی كردندبا فرار سربازان،سایر مردم نیز به خیابانها ریختندچند دقیقه بعدشهر یكپارچه فریاد شده بود و این همان چیزی بود كه لبخند رضایت را بر لبان همت مینشاند😇 راوی:ولی الله‌‌همت @kheiybar
سلام علیکم ببخشید امروز که اول مبارک بود میخواسم یه چیزی براتون تعریف کنم که همین ساعاتی قبل اتفاق افتاد راستش خواب دیدم که سردار سلیمانی زنده هست و اینکه این خبر رفتنش حقیقت نداره حتی تو کانالهای معتبری اعلام کردن یه کانال مداحی بزرگ بود که خبرشو گفتن. داشتم همینجور که خواب میدیدم صدام زدن برا سحری😔 بعد گفتم اره سردار نرفته سردار هنوز بینمونه سردار هنوز زنده هست اخه خدا خودش گفته کسی که در راهش کشته میشه زنده هست اره دوستان سردار هنوز کنارمونه😭 و من حقیر اولین روز ماه مبارک رو با حاج قاسم شروع کردم😔 تو این ماه عزیز شهدا رو فراموش نکنیم💔 التماس دعا یا علی مدد @enayate_shahidhemat