#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان 📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسرش
قسمت 0⃣2⃣
وای از عملیات خیبر، که آن روز ها، توی اسلام آباد، هر چی بهش نزدیک می شدیم قدر ابراهیم را بیشتر می دانستم.😔 هرگز آن شب که مهمان داشتیم را یادم نمی رود.
سرم گرم آشپزی بودم که آشوب عجیبی افتاد به جانم.
آمدم به مهمان ها گفتم :
"شما آشپزی کنید من الان بر می گردم. 😢
رفتم نشستم برای ابراهیم نماز خواندم، دعا کردم، گریه کردم، که سالم بماند، یکبار دیگر بماند.😞
ابراهیم که آمد بهش گفتم چی شد و چکار کردم.
رنگش عوض شد.
سکوت کرد.
سر هم تکان داد.
گفتم : " چی شده مگه؟ "
گفت :" درست در همان لحظه می خواستیم از جاده ای رد شویم که مین💣 گذاری اش کرده بودند. اگر یک دسته از نیروهای خودشان از آنجا رد نشده بودند، اگر فقط چند دقیقه بعد از ما رد می شدند، می دانی چی می شد؟ "😞
خندیدم، حرف نمی زدم.
او هم خندید و گفت :" تو نمی گذاری من شهید شوم. تو سد راه شهادت من شده ای. بگذر از من " 💔
نمی توانستم، نمی توانستم کسی را از دست بدهم، یا دعا کنم از دستش بدهم، که وقتی من یا بچهها تب می کردیم، می آمد می نشست بالای سرمان گریه می کرد، کمپرس آب سرد می گذاشت روی پیشانی مان، و می گفت :
" دردتان به جان من."😭
یا می گفت : " خداراشکر که داغ هیچ کدام تان را من نمی بینم. "
از این حرفهایش البته بدم می آمد. گاهی می گذاشتم پای خودخواهی اش، که حاضر بود داغش به دل ما بیفتد، اما خودش داغ مارا نبیند. ☹️
آن قدر مراعات مرا می کرد که حتی نمی گذاشت ساک سفرش را ببندم.
بالاخره یک بار پیش آمد که ساک سفرش را من ببندم. 👌
برای اولین و آخرین بار.🕊
دعا گذاشتم براش توی ساک. تخمه هم خریدم که توی راه بشکند (گره ی پلاستیکش باز نشده بود وقتی ساکش دستم رسید) 😔
یک جفت جوراب هم براش خریدم، که خیلی خوشش آمد.
گفتم :" بروم دو سه جفت دیگر بخرم؟ "
گفت : " بگذار این ها پاره شوند بعد. "
(وقت دفنش همین جوراب ها پاش بود)
تمام وسایلش را گذاشتم توی ساکش،
دادم دستش. سرش را انداخت پایین و.......💔
#ادامه_دارد...
@kheiybar
@shahedaneosve
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { آ
جمع کل صلوات
🌸7,113🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید💐
❣ #قرار_شبانه
🌸ختم صلوات به نیابت از
✨شهید محمد ابراهیم همت✨
✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨
هدیه به { حضرت محمد ص } برای سلامتی و تعجیل آقا امام زمان عج💐
🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ
لحظات پایانی ماه شعبان را دریابیم✨📿
#حجتالاسلاموالمسلمین_عاملی🎤
@kheiybar
#وداع_با_ماه_شعبان
صداے قدمهاے رمضان میاید ...
حرفے ندارم در غفلت گذشت ...😔
فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً؛
تو بر ما به فضل خویش، بخشندهباش
یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ ...💔
#سلام_بر_رمضان✋
@kheiybar
ڪاشکے ایݩ رمضــاݩ✨
لایق دیدار شوم🕊
سحرے با نظر لطف🌙
تــو بیدار شوم😍
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_مزیݩ_به_یادشهید🌹
@kheiybar
#پیامبر_مهربانےها:
🌙 شب اوّل #ماه_رمضان، شیاطین سركش به بند كشیده میشوند، 🚫
و هر شب، ۷۰ هزار نفر آمرزیده مىگردند،
و وقتی #شب_قدر فرا برسد، خداوند به اندازه آنچه در ماه رجب و شعبان و #رمضان تا آن روز آمرزیده است، [بندگان] را مى آمرزد، 💚
❌ مگر آنكه میان كسى و برادرش #کینه اى باشد كه در این صورت، خداوند عزّوجل مى فرماید:
[#آمرزش] اینان را عقب بیندازید، تا آشتى كنند. ☝
📙عیون أخبار الرضا (ع): ۳۳۱/ ۷۱/ ۲🍃 #التماس_دعا
@kheiybar
جنگ قلابسنگ
دامنه انقلاب وسیعتر شده بود تظاهرات مردم در اغلب خیابانهای شهر جریان داشت و مأموران شاه در پی چارهای برای سركوبی مردم بودند،ولی مردم هر لحظه بیدار و بیدارتر✌️ میشدند.رژیم،نیروهای كمكی به شهر اعزام كرده بودسربازان سراپا مسلح همراه با وسیله و ادوات نظامی،حوالی مركز شهر مستقر شده بودند تا امكان راهپیمایی و تظاهرات را از مردم سلب كنند.در این میان،همت كه فعالیتهای سیاسی خود را علنی كرده بودهدایت نیروهای مخلص و مسلمان را به عهده داشت👌.آن روز،تعداد سربازان و مأموران شاه از همیشه بیشتر بوددیگر كسی جرأت نمیكرد از خانه بیرون بیاید و فریاد و شعار سر دهد و این برای همت خیلی ناراحت كننده بودمخفیانه👀 خود را به مسجد رساند و سایرین را خبر كردهمگی در مسجد جمع شدند و به فكر چارهای برای راندن سربازان بودنداسلحهای برای مقابله با سربازان مسلح وجود نداشت😞.سرانجام قرار شد تا از همان وسایل سنتی و قدیمی استفاده كنند«قلاب سنگ»سریع دست به كار شدنددر مدت یكی دو ساعت،در دست هر كدام یك قلاب سنگ✨ بودهمت،نیروها را تقسیم كرد و بچهها هر یك به سمتی روانه شدندلحظاتی بعدباران سنگ بود كه از روی پشت بامها برسر مأموران شاه باریدن گرفت😱سربازان كه فكر این را نكرده بودندسراسیمه شروع به تیراندازی كردند ولی فایدهای نداشت.چند سرباز بر اثر اصابت سنگ نقش زمین شدنددیگران كه شرایط را برای حضور مناسب نمیدیدندشروع به عقب نشینی كردندبا فرار سربازان،سایر مردم نیز به خیابانها ریختندچند دقیقه بعدشهر یكپارچه فریاد شده بود و این همان چیزی بود كه لبخند رضایت را بر لبان همت مینشاند😇
راوی:ولی اللههمت
@kheiybar
هدایت شده از نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
سلام علیکم
ببخشید امروز که اول مبارک بود میخواسم یه چیزی براتون تعریف کنم که همین ساعاتی قبل اتفاق افتاد
راستش خواب دیدم که سردار سلیمانی زنده هست و اینکه این خبر رفتنش حقیقت نداره حتی تو کانالهای معتبری اعلام کردن
یه کانال مداحی بزرگ بود که خبرشو گفتن.
داشتم همینجور که خواب میدیدم صدام زدن برا سحری😔
بعد گفتم اره سردار نرفته سردار هنوز بینمونه سردار هنوز زنده هست اخه خدا خودش گفته کسی که در راهش کشته میشه زنده هست اره دوستان سردار هنوز کنارمونه😭
و من حقیر اولین روز ماه مبارک رو با حاج قاسم شروع کردم😔
تو این ماه عزیز شهدا رو فراموش نکنیم💔
التماس دعا
یا علی مدد
@enayate_shahidhemat