اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
#عاشقانه_به_سبک_حاجهمت😍 فصل ششم قسمت 5⃣0⃣1⃣ عقرب! عقرب! عقرب!😰😨😱 ژیلا کلافه شده بود و نصرت خانم
#عاشقانه_به_سبک_حاج_همت😍
فصل ششم
قسمت 7⃣0⃣1⃣
ابراهیم دوباره رفت به منطقه...
ابراهیم که رفت ، دوباره اندوه، مثل سایه ای از لای دیوار بیرون آمد...😔
آرام آرام پیش خزید و اورا ، ژیلا را در آغوش فشرد...🙊
ژیلا لرزید، ترسید و روبه ابراهیم که انگار روبه رویش ایستاده بود، گفت :
-بیشتر از این نمیتونی بمونی؟😢
+می بینی که نمیتونم...
آمده اند دنبالم...حاج احمد هم نیست!🙍🏻♂ رفته شناسایی و کارها رو سپرده به من...
ببخش دیگه...😣😓
و ژیلا نتوانست مخالفت کند!
می دانست که توی خط همه چشم به راه اویند!گفت :
-باشه برو...🙃خدا نگهدارت!
بالاخره آن ها هم حق دارند فرمانده شان هستی و هزار جور کار ومسوولیت داری لابد...😞
و ابراهیم دیگر نبودگفته بود :
+خیلی ممنون☺️ ممنون که مرا درک می کنی و...
و ژیلا نتوانسته بود حرفی را که می خواست بگوید...
ابراهیم رفته بود و این بار تا سه چهار روز برنگشت. یعنی نتوانست برگردد...☹️
و ژیلا دوباره دفترچه تنهایی اش پر از خط شد و پر از خاطره و پر از اضطراب ونگاه به در و دیوار وحرکت پر شتاب تر عقرب ها که حالا دیگر اظهار هیچ کاری با ژیلا و مهدی نداشتند!فقط بودند!
فقط زندگی می کردند...😞
از رفتن حاج احمد با کریم چوپان برای شناسایی منطقه عملیاتی یک روز، دو روز، سه روز گذشت و هیچ خبری ازشون نشد....
همت دیگر آرام و قرار نداشت...😬
گاهی خودش روچنان غرق در کارها می کرد که نیامدن حاج احمد را فراموش کند، گاهی به فکر رفتن دنبال حاج احمد می گشت و گاهی به سکوت پناه می برد...🤭
شهبازی هم مثل او نگران بود :
حالا باید چه کار کنیم؟🤔
فصل ششم
قسمت 8⃣0⃣1⃣
مگر کاری از دست مون ساخته است که بتونیم انجام بدیم؟🤷🏻♂
همت این را گفت و از جا برخاست و دوباره هی دور خودش گشت...
هی به این و آن سر زد و همه چیز را بررسی کرد تا سرگرم شود اما فکر و فکر و تصاویر بد، هی جلوی چشم اش جان می گرفتند و رژه می رفتند...🙍🏻♂
حاج احمد تشنه و زخمی در گوشه ای، ته یک دره، پشت یک تخته سنگ افتاده بود و نمی توانست حرف بزند...😰😨😱
خسته وگرسنه بود وخون از سروسینه اش شتک می زد و انگار از همت داشت کمک می خواست که همت از جابرخاست و تا آمد به سمت در حرکت کند؛تصویر حاج احمد از ذهن اش کنار رفت و تصویر دیگری ذهن اش را پر کرد...
حاج احمد تفنگ بر دوش رودرروی او ایستاده بود! فرسوده و گل آلود ودر کنار او مرد سیه چرده ی دیگری ایستاده بود هر رو داشتند از پا می افتادند:
سلام☺️
علیک السلام😦
حاج همت این را گفت و چشم هایش را مالید و به خیال حاج احمد نگاه کرد و تعجب کرد که چرا این خیال، این بار این گونه زنده و روشن مقابل او ایستاده است...👀
چی شده ابراهیم ؟ تحویل نمی گیری؟😉
و ابراهیم انگار درست می شنید!
صدای گرم و محکم خود حاج احمد بود و چهره ی سیاه سوخته و پرصلابت و چشم های سرشار از گرما و نور و حرارت او که مقابل همت قد کشیده بود...😌✌️
آهسته و ناباور گفت:
حاجی جان خودتی؟!☺️
و حاج احمد گفت:
حواس ات کجاست مرد، میبینی که خودم هستم و این هم برادر کریم است!😇
چوپان دلاوری که چهار روز است همراه من توی دشت وکوه و بیابان دارد میچرخد و اگر او نبود؛معلوم نبود که چه...
#ادامه_دارد...
@kheiybar
👆🥀دعای روزِ اربعین🥀👆
اعمال روز #اربعین 🏴
1⃣🥀 «زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین»
2⃣🥀 «غسل اربعین و توبه»
3⃣🥀 بعد از نماز صبح 100 مرتبه «لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم»
4⃣🥀 70 مرتبه تسبیحات اربعه « سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ»
5⃣🥀 بعد از نمازِ ظهر سوره والعصر و سپس 70 مرتبه استغفار.
6⃣🥀 غروب اربعین 40 مرتبه «لا اله الا الله»
7⃣🥀 بعد از نمازِ عشاء سوره یاسین هدیه به حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
@kheiybar
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
🏴 #قرار_شبانه ختم صلوات به نیابت از ✨#شهید_علی_قاسمی✨ {هدیه به حضرت زهــرا س} و برای سلامتی و
جمع کل صلوات
🌸7،791🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید ان شاءالله 💐🏴
شهید مدافع حرمی که برات شهادتش را در آخرین حضورش در پیاده روی #اربعین گرفت!💔
🏴 #قرار_شبانه
ختم صلوات به نیابت از
✨#شهید_حاجحسین_همدانی✨
{هدیه به حضرت زهــرا س}
و برای سلامتی و تعجیل در ظهور اقا امام زمان عج💐
☑️مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت 21 ☑️
تعداد صلوات خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
#دقایقی_دیگر
▪️همزمان با اربعین شهادت حضرت اباعبدالله الحسین💔 (ع) و یاران باوفای ایشان، مراسم قرائت زیارت اربعین و عزاداری با حضور رهبر معظم انقلاب در حسینیه امام خمینی برگزار میشود.
▪️این مراسم مطابق دستورالعملهای ستاد ملی مبارزه با کرونا بدون حضور جمعیت برگزار و از ساعت ۱۰ صبح امروز زنده از شبکه هاي صداوسيما پخش میشود.🌹
@kheiybar
امروز را با
نفس گرمتان آغاز مےڪنیم🌱
🍁آنـان همه از
تبار بـاران بودند ،
رفتنــد ولے
ادامـه دارند هنــوز ....💔
#شهیدمحمدابراهیمهمّت
#روزتون_شهدایے🕊
@kheiybar
#احادیث_حسینی
✨حضرت امام موسى بن جعفر عليه السلام فرمودند:
پيروان ما از چهار چيز بىنياز نيستند:
۱- سجادهاى كه بر روى آن نماز خوانده شود
۲- انگشترى كه در انگشت باشد
۳- مسواكى كه با آن دندانها را مسواك كنند
۴- تسبيحى از خاك مرقد امام حسين (ع)✨💔
@kheiybar
#همسرشهیدهمت
میخواستم سفره بیندازم که #حاجی دستم را گرفت گفت «وقتی من میآیم، تو باید استراحت کنی🙂 من دوست دارم شما را بیشتر در آسایش و راحتی ببینم☺️ » گفتم «من که بالاخره نفهمیدم باید چه جور آدمی باشم یک روز میگفتی میخواهی زنت شریک باشد، حالا میگویی از جایم تکان نخورم » شروع کرد به انداختن و مرتب کردن سفره سرش پایین بود🙁 با صدایی که انگار دوست ندارد، کسی غیر از خودش بشنود، گفت «تو بعد از من سختیهای زیادی میکشی😞 پس بگذار لااقل این یکی دو روزی که در کنارت هستم، کمی کمکت کنم☺️ »
راوے:همسرشهید
#محمدابراهیمهمت🌹
@kheiybar