eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.4هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️❤️🍃 مثل فنر از جا كنده شد. هميشه جلو پاي #بسيجي بلند مي‌شد☺️ و بعد انگار سال‌ها همديگر را نديده باشند، مي‌پريدند بغل هم. #بسيجي دراز كشيده بود كف سنگر، سرش را بالا آورده بود و به پاهاي #حاجي كه با دوربين اطراف را مي‌پاييد👀، تكيه داده بود و درد دل مي‌كرد.☺️❤️ يك‌وقت مي‌ديدي او را تنگ، بين دست‌هاش گرفته🍃. صورت به صورتش مي‌گذاشت و انگار زير گوش #حاجي ورد بخواند، لب‌هاش مي‌جنبيد. #حاجي بين اين دست‌ها چقدر رام بود.❤️ تا مي‌ديدشان، گل از گلش مي‌شكفت😍. مي‌دويد طرفشان؛ آن‌ها هم❤️. #حاجي براي بچه‌ها يا يك پدر بود☺️، يا يك پسر، يا يك برادر❤️. بعد از چند روز دوري، مثل اين كه گم‌شده‌اي را پيدا كرده باشند🙂، دست مي‌كشيدند به سر و دوش #حاجي و او را بو مي‌كردند☺️❤️ #شهیدابراهیم‌همت❤️ #بسیجےها رو خیـــلےدوست داشت☺️❤️ @kheiybar
💔💔🍂 تــو اگـر باشـے☝️😔 #جمعـہ یـادش مـــےرود دلگـیر باشـد...💔😔 #العــــجل‌آقاے‌مــــــݩ💔 #غـــروب‌جمـــعه💔🍂 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️❤️🍃 جورے زندگے کنیم☝️ که خدا لایڪمون👌 کنه نه بنده خدا...👌❤️ 💔🕊 تصویرباز شود👆🍂 @kheiybar
🍃🌸❤️ #شهـیـــد🕊 یــادت باشــد☝️ #شهیــد اسـم نیســت، رســـم است👌 شهیــد عکس نیست☝️ ڪـه اگـر از دیوار اتاقت برداشتــے فراموش بشـــود💔 #شهیــد مسیــر است👌،زندگیـست،راه است،❤️👌 مــرام است☝️ #شهید امتحـان پس داده است.💔. #شهیــد راهیست بـه سوے خــدا💔🕊 #شهیدابراهیم‌همت❤️🍂 #رفیـــقم🌹 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🍃❤️ قـــرنهــاست:☝️ زمـــان😔 بـا عقــربـه های درد مےچرخد ثـانیه بـه ثـانیه بغـض دارد!!💔 بــرگــرد... تمـــام لحظه هاے جهـان تــو را ڪـم دارد!!!💔🍂 ❤️تعجیـــل در ۳صلواتــــ❤️ @kheiybar
🍃❤️🍃 ڪويرِ تشنه ی دلم گرفت ، جان تازه‌اے به لطف بارشے از آن نگاه آسمانےات❤️ #شهیدابراهیم‌همت رفیــق‌آسمونے‌🍂 #روزتـــوݩ متبرڪ به #نگـــاه‌شهیدهمت❤️ @kheiybar
❤️🍃❤️ ‌ هر ڪس به ☝️خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید سخن خیر بگوید یا #سڪوت نماید.😊 ‌ رسول الله (ص) ❤ ‌ نهج الفصاحه، ح ۲۹۱۵ 💕 @kheiybar
✍️ با تمامِ وجود از دولتمردان مےخوایم که این ویژگے☝️ شهید صیاد شیرازے رو در خودشون ایجاد کنن🤗👌👇 : یکے از بستگانِ صیاد شیرازی از سربازے فرارکرده بود😑 و پرونده‌اش رو فرستاده بودند دادگاه نظامے😐، دادگاه هم به زندان محکومش کرد😶. مادرِ صیاد زنگ زد دفتر و گفت: به علی بگو یه کاری براش کنه😒 ، این پسر جوونه ، گناه داره😒.... بهشون گفتم: حاج خانوم! خودتون به پسرتون بگین بهتر نیست؟😑 مادر صیاد گفت: قبول نمی کنه!🙄 پرسیدم: چرا؟🤔 مادر صیاد : علی خودش زنگ زد📞 و گفت: عزیز جون☺️! فامیل وقتی برام محترمه❤️ که آبروے نظام رو حفظ کنه و آبروے من رو نبره ...☺️🤗👌 🌷خاطره ای از زندگے امیرسپهبد شهید علی صیاد شیرازے 📚منبع: یادگاران 11 « کتاب صیاد شیرازی ، صفحه 57 @kheiyba
❤️🍂 اگر شهیدان به حسین(ع) اقتدا کردند و جان دادند😰،خانمها باید به زینب(س) اقتدا کنند🙏 این چادر فقط یک حجاب نیست☝️. چادر لباس رزم است👌 ، لباس آنهایے که مشغول مبارزه اند☺ همانهایے که راهشان راه زینب(س) است. چادریها همیشه در سنگرند.😌😍 #مــدافعـــاݩ‌چــادریم✌️❤️ #حجـــاب🍃 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️❤️🍂 ✍ توصیه‌ے به همسرش براے موفقیت در خانه‌دارے☺️❤️👇 از وقتی که ظرف تفلون خریده بودیم😕، چند بار بهم گفته بود: یادت نره! فقط قاشقِ چوبی بهش بزنیا😐! لایه‌ی تفلونش خراب نشه ها!!!😑 دیگه داشت بهم بر می‌خورد😒‌. با دلخوری گفتم: ! تو که اینقدر خسیس نبودی😒... برای این که سوء تفاهم نشه😊، سریع گفت: نه! خسیس نیستم؛ اما آدم تا جایی که می‌تونه باید همه چیز رو حفظ کنه👌؛ باید از اسراف جلوگیری کرد☺️؛ باید طوری زندگی کنیم که کوچکترین گناه هم نکنیم...☺️❤️ 📌 خاطره ای از زندگے سردار شهید محمّد ابراهیم همّت 📚منبع: یادگاران۲ « کتاب شهید همت» صفحه ۳۵ @kheiybar کپی ممنوع❌
💔💔💔🍂😔 🍂 اینڪــه نمیشـه بدون زندگے ڪــرد❗️ یـه دروغ محضــه.💔 خیلیــا دارن بدون زندگے میڪنن....💔😔 💔🍂 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔💔🍂 ❤️در بستر نیلگون خلیج‌فارس❤️ پانزده روز قبل از عملیّات بدر به مشرّف شد☺️ و با تضّرع از علیه السلام شهادتش💔🕊 را خواسته بود☺️. سپس خدمت امام رحمة الله علیه و آیت الله خامنه‌اے مدظله العالے رسید🤗 و با گریه و اصرار و التماس در خواست کرد که برای شهادتش دعا کنند💔. بلی، او در خطرناک ترین صحنه های کارزار وارد شد و بر اثر اصابت تیر مستقیم به پیشانیش، ندای حق را لبیک گفت.😔💔 هنگامی که پیکر مطهرّش را از طریق آبهای «هور العظیم» انتقال می دادند🚤، قایق حامل پیکر وی مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت😔 و قطره ی ناب وجودش به دریا پیوست🌊. شاید خود از خدایش چنین خواسته بود که همچون برادرش حمید به اقیانوس🌊 ها بپیوندد و جزء شهدای مفقود باشد.💔💔 جاویدالاثر💔 ❤️ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔💔🍂 دلـــــــ💔 هواےِ طلائیه دارد..😔 شهید عبدالله میثمے : هــر ڪـس در " طــلائیہ " ایستــاد، اگر در ڪــربـلا هم بود مے ایستاد..👌✌️ 💔 🍂😔 @kheiybar
💔💔🍂 ای ڪاش مسیر نگاهم😔 با مسیر نگاهتــــ💔 یکے باشد...🍂 #رفاقت‌ـــ‌با‌ـــ‌شهدا #رفیق‌شهیدم🍂 #گــــاهےنگــــاهے💔😔 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ آنقدَر از شما نوشتم همه جا❤️ پیش همـــــه قصّه‌ے شاعرےام یڪسره دیوان تو شد❤️ ❤️تعجیل در #ظهور 3 صلواتــــ❤️ @kheiybar
❤️😍🍃 تو با خنده دوا ڪردے تمام درد هایم را 😍 ڪدام اڪسیر جاویدے درون خنده ات پیداست ...❤️😍 #شهیدابراهیم‌همت #روزتــــوݩ‌متبرڪ با #یــادشهیدهمت❤️ @kheiybar
💔💔🍂 ❤️امــام زمــان (عج) : ☝️چــیزے ما را از شیعیـــان دور نڪرده💔 است، مگـــر اعمال ناخوشاینـد و ناپسندے ڪــه از آنهــا بــه ما مےرســد...💔😔 📚الـزام النـاصب، ج ۲ @kheiybar
💠عاشق شهید همت بود.😍❤️ یکبار در جلسه خواهران بسیج، دیدم خواهران در یک طرف میز نشسته اند او هم همان طرف اما چند صندلی آن طرف تر نشسته است طوری که در #مقابل خواهران نباشد❌ و چهره در چهره نباشند. می گفت: نمیخوام رودرروی خانمها باشم❗️ طوری مینشینم که عکس #شهید_همت هم در مقابلم باشه😊. حاج قاسم میگفت این شهید منو یاد حاج همت می انداخت.☺️ #شهید_محمدحسین_محمدخانی شادی روحش صلوات❤️ 🍃🌹🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🍃❤️ قابل توجه خانم های بدحجاب ایرانے‼️👆👆😒 خانم لارین بوث خواهر زن تونی بلر،نخست وزیر سابق انگلستان در حرم حضرت معصومه (س) شیعه شده و هم اکنون با حجاب کامل در کشورش مبلغ اسلام است! تصویر باز شود👆👆❤️ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#طنــــزجبهــــه❤️👌👇
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#طنــــزجبهــــه❤️👌👇
😍😂 منو به زور جبهه آوردن😂 🔶آوازه اش در مخ کار گرفتن صفر کیلومتر‌ها به گوش ما رسیده بود👌😐. بنده خدایی تازه به آمده بود و فکر می‌کرد هر کدام از ما برای خودمان یک پا و و دست از جان کشیده ایم.😄😑 راستش همه ما برای دفاع از میهن مان دل از خانواده کنده بودیم🤗 اما هیچکدام از ما اهل ظاهر سازی و جانماز آب کشیدن نبودیم.🙂 می‌دانستیم که این امر برای او که یکی از روزنامه‌های کشور است باورنکردنی است.😃 🔶شنیده بودیم که خیلی‌ها حاضر به مصاحبه نشده‌اند و دارد به سراغ ما می‌آید😉 نشستیم و فکرهایمان رایک کاسه کردیم و بعد مثل نو عروسان بدقلق «» را گفتیم.😂 طفلک کلی ذوق کرد که لابد ماها مثل بچه آدم دو زانو می‌نشینیم😂 و به سوالات او پاسخ می‌دهیم.😁 از سمت راست شروع کرد که از شانس بد او «» بود که استاد وراجی و بحث کردن بود.😄 🔶پرسید: «برادر شما از آمدن به جبهه چیست؟»😕 گفت: «والله شما که نیستید، از بی خرجی مونده بودیم😒. این زمستونی هم که کار پیدا نمیشه😔. گفتیم کی به کیه، می‌رویم جبهه و می‌گیم به خاطر و آمدیم بجنگیم.😔 شاید هم شکم مان سیر شد هم دو زار واسه خانواده بردیم!»😁😂 🔶نفر دوم «» بود که با قیافه معصومانه و شرمگین گفت😒: «عالم و آدم میدونن که مرا به زور آوردن جبهه.😄 چون من غیر از این که کف پام صافه و کفیل مادر و یک مشت بچه هم هستم،😔 دریچه قلبم گشاده، خیلی از دعوا و مرافه می‌ترسم😂😂! تو محله مان هر وقت بچه‌های محل با هم یکی به دو می‌کردند😐 ، من فشارم پایین می‌آمد و غش می‌کردم. حالا از شما می‌خواهم که حرف هایم را تو روزنامه تان چاپ کنید😒. شاید مسئولین دلشان سوخت و مرا به شهرمان منتقل کنند!»😁😂 🔶خبرنگار که تند تند می‌نوشت متوجه خنده‌های بی صدای بچه‌ها نشد.😄 🔶« علی» که سن و سالی داشت، گفت: «روم نمی‌شود بگم، اما حقیقتش اینه که مرا از خونه بیرون کرد.😃 گفت، گردن کلفت که نگه نمی‌دارم. اگر نری جبهه یا زود برگردی خودم چادرم را می‌بندم دور گردنم و اول یک فصل کتکت می‌زنم😒 و بعد میرم جبهه و آبرو برات نمی‌گذارم😞. منم از ترس جان و آبرو از اینجا سر درآوردم.»😂 🔶خبرنگار کم کم داشت بو می‌برد😂. چون مثل اول دیگر تند تند نمی‌نوشت. نوبت من شد.☺️ گفتم: «از شما چه پنهون من می‌خواستم بگیرم اما هیچ کس حاضر نشد😔 را بدبخت کند و به من بدهد😂. آمدم این جا تا ان شاءالله تقی به توقی بخورد و من شهید بشوم و خدا بشوم. خدا کریمه! نمی‌گذارد من آرزو به دل و ناکام بمانم!»😁😂 🔶خبرنگار دست از نوشتن برداشت.😕 بغل دستی ام گفت: «راستش من داشتم😒. هیچ کس به حرفم نمی‌خندید😞. تو خونه هم حسابم نمی‌کردند چه رسد به محله😒. آمدم اینجا بشم شاید همه تحویلم بگیرند و برام دلتنگی کنند.»😂😂😂 🔶دیگر کسی نتوانست خودش را نگه دارد و خنده مثل نارنجک تو چادرمان ترکید.😂🙈 ترکش این نارنجک را هم بی نصیب نگذاشت😂😂😂 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا