#آیهایازقرآن🕊💌🌱
•
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ
[محمد :آية ٧]
•
•
ʝסíꪀ↷
¦ http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34 ¦
Narimani-ma-basijiha (1).mp3
5.81M
شور شهدایی 😍✌️
✨ما بسیجیها پیرو خط دین و قرآنیم
✨تا ابد پای عهد دلهامان با شهیدانیم
🎤🎤 سید رضا نریمانی
حتما بشنوید👌
#هفته_بسیج
مبارکمون باشه 🌷😇🌷
@shohadae_sho
💫به هرحال در زندگی مشترک انسان همسر و همسفرش را میشناسد.
از خصیصهها و اعمال آقا وحید کاملا برایم روشن بود که همان کسی است که دنبالش بودم و هم من او را دوست داشتم هم خدا! خب آن اهمیت دادنشان به نماز و نماز اول وقت، آن تاکیدشان بر صداقت، آن همه جدیت و تلاش و کوششی که برای اسلام و هدایت افراد داشتند؛ همگی گویای این حقیقت بود.
✨همیشه میگفتند: من اگر بتوانم حتی یک نفر را به صف نماز جماعت بکشانم برای دنیا و آخرتم کافی است.
در بسیاری موارد با هم در موارد مختلف بحث و گفتگو میکردیم و بهتر بگویم تذکره میکردیم و به آرامش معنوی میرسیدیم که بسیار لذتبخش بود.
💫همیشه میگفتند: من از خداوند رفیق تذکره میخواستم. از خدا میخواستم همسرم رفیق تذکرهام باشد.خدارا شکر زندگی با آقا وحید بهترین تجربهی عمرم بود.
✍روایتی از همسر #شهید_وحید_فرهنگی🌹
@shohadae_sho
✨در اقوام چند خانواده یتیم بودند . علی خیلی به آنها سر میزد .
💫 برای برطرف شدن مشکلات نیت میکرد ودر قلکی که برای این خانواده ها گذاشته بود مقداری پول می ریخت و هرماه قلک را باز می کرد و هزینه را به آنها می داد.
✨هر سال عید بعد از تحویل سال اولین عید دیدنیمان با این خانواده ها بود . در این دیدارها علی کاری می کرد که آنها خوشحال شوند.
💫یک روز از من خواست که اگر روزی شهید شد این کارش را ادامه دهم.
✍روایتی از همسر #شهید_علی_جوکار🌹
╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮
@shohadae_sho
╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯
خشتـــ بهشتـــ
🌹بسـم رب الـشهـدا و الصـدیقـین🌹
ــــــــــــــــــ♥️ـــــــــــــــــــ
شهیـــد مــدافع حـرم مصطفی صـدر زاده
ــــــــــــــــــ♥️ـــــــــــــــــــ
🌼نام و نام خانوادگی:مصطفی صدرزاده
🌼نام پدر:محمد
🌼نام جهادی:سیدابراهیم
🌼محل تولد:خوزستان-شوشتر
🌼تاریخ تولد:۱۳۶۵/۰۶/۱۹
🌼تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۰۸/۰۱
🌼محل شهادت:سوریه
🌼ادرس مزار:شهرستان شهریار-بهشت رضوان
ــــــــــــــــ♦️ــــــــــــــــــ
🌼وضعیت تاهل:متاهل
🌼تعداد فرزندان:دو فرزند-یک دختر و یک پسر
🌼تاریخ ازدواج:۱۳۸۶
🌼اولین دیدار باهمسرشان:یکی از دوستان شهید همسرشان را به ایشان معرفی کردند
اما در یک پایگاه و مسجد فعالیت میکردند
🌼چهارسال در حوزه امام صادق(ع)درس خواندند
🌼دانشگاه محل تحصیل:دانشگاه ازاد تهران
🌼رشته:ادیان و عرفان
🌼شغل:آزاد
🌼همسر شهید:در روز خاستگاری بجای اینکه بگوید همدم و همسر میخواهم به من گفت من همسنگر میخواهم
🌼ارادت خاصی به حضرت عباس (ع)داشت
🌼دغدغه اش کارفرهنگی بود گویی تمام زندگی اش فعالیت های فرهنگی بود
🌼همسر شهید:بارزترین خصوصیت اخلاقی مصطفی عاطفی بودنش بود
ـــــــــــــــ♦️ــــــــــــــــــ
🌹اولین اعزام:سال۹۲
🌹تقریبا دوسال نیم در سوریه بودند که ۸بار مجروح شدند
🌹آخرین اعزام:چهارشنبه۲۰مرداد
🍁شهید دوبار با رزمندگان عراقی به جبهه نبرد رفت و در ماموریت دوم با رزمندگان فاطمیون آشنا شدند و از آن پس به عنوان یک نیروی افغانی به سوریه رفتند
🌹آقا مصطفی یکی از رزمنده های مورد علاقه سردار سلیمانی بود؛به گونه ای که سردار میگوید من عاشقش بودم
🍁شهید در شب حنابندان یا همان شب قبل از عملیات پیش بینی شهادتشان را کرده بودند که بخاطر این قضیه اخطار به اخراج از سوریه را به ایشان داده بودند
زیرا این موضوع را تضعیف روحیه رزمندگان میدانستند
🌷یک اتفاق عجیب:پیکر شهید بعد از۷؛۸روز هم خونریزی داشت که مجبور شدند دوباره پیکر را غسل دهند.انگار خدا میخواست شرایطی فراهم اورد که فاطمه بتواند بهتر پدرش را ببیند
🌷اتفاقی عجیب:وقتی قران را بعد از اینکه تلقین خواندند بر روی صورت شهید گذاشتند شهید برای مدتی اندک چشم ها و دهانشان را بازکردند
🌷مصطفی در ظهر تاسوعا در۲۹سالگی به فیض رفیع شهادت نائل امد.
ـــــــــــــــ📜ــــــــــــــ
برشی از وصیت نامه
ـــــــــــــــ📜ــــــــــــــ
اگر میخواهید کارتان برکت پیدا کند به خانواده شهدا سربزنید،زندگینامه شهدا را بخوانید و سعی کنید در روحیه خود شهادت طلبی را پرورش دهید
سخنان حضرت آقا را حتما گوش دهید
🍂ــــــــــــشهادتــــــــــــــ 🍂
@shohadae_sho
°●•🥀•●°
درنگاهتچیزیستکھنمیدانمچیست؟!
مثلآرامشبعدازیڪغم...
مثلپیداشدنیڪلبخند...
مثلبوۍنمبعدازبارآن...
درنگاهتچیزیستکھنمیدانمچیست...!
امااینراخوبمیدانم
هرچهکههست
منبھآنمحتاجم...💔
#شهید_احمد_مشلب💛🌿
@shohadae_sho
|•°🍃✨🍃•°|
مےگفـت
تو حیـفے :)
تو گـناه نکن...
تـوبـخاطرخـداعاشـقبمـان
تـو بخـاطر خـدا
هیـچ چـراغِ قرمـزی را
رد نـکن،
تو خوب بمان...💫
#تلنگرانه
ʝסíꪀ↷
¦ http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34 ¦
خشتـــ بهشتـــ
_✨هرگاه کسی به نماز می ایستد
شیطان حسودانه به او می نگرد
به خاطر آن که می بیند رحمت خدا او را فرا گرفته است.✨♥️
امام ؏َــلیمون ﴿؏﴾ گفتنا😍🕊
#حرف_قشنگ🌱
میدونی زیبایی #سجده چیه
در گوش زمین زمزمه میکنی؛ صدایت را از آسمان میشنود...
🦋
@shohadae_sho
🔺 کلامی از علما
⭕️ آیتالله بهجت
⁉️ فرد متوکل چگونه زندگی می کند ؟
#کلام_علما
ʝסíꪀ↷
¦ http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34 ¦
🔴نیروی بسیجی؛ سرباز حقیقی اسلام
♦️امام خامنه ای : بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحنافداه) واین انقلاب مقدّس به آن نیازمند است؛ لذا پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحنافداه) -مهدی موعود عزیز-، یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.
#کلام_رهبری
ʝסíꪀ↷
¦ http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34 ¦
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی
❓ آیا میشود در عصر غیبت هم امام زمان را ملاقات کرد؟ امام زمان چند کارگزار دارند؟
#استاد_رائفی_پور
#ظهور_نزدیک_است ⏳
#قیام_قائم ❤••
http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
#شهدایی_شو 💚••☝
🕊#شهید_حسن_حزباوی در منطقه کوت عبدالله متولد شد و در همین منطقه هم بزرگ شد و راه خود را در بسیج امام خمینی (ره) کوت عبدالله پیدا کرد.
او از همان دوران نوجوانی شروع به خواندن نماز و گرفتن روزه کرد. هر روز موقع برگشتن از محل کار دست پدر مادرش را می بوسید.
در آن روزی که حسن به شهادت رسید حدود ۷۵ نفر از مدافعان افغانی و لبنانی در همان منطقه در محاصره جبهه النصره بودند.چون در تیر رس مستقیم دشمن بودند فرمانده اجازه نمی دهد و حسن می گوید نمی توانیم ۷۵ نفر را بگذاریم دشمن به راحتی قیچی کند.🌷
🕊حسن بالاخره فرمانده را قانع می کند و قبل از اینکه برود در ابتدا #غسل_شهادت می کند و پشت تیربار می نشیند.🌷
برای اینکه بتواند هدف گیری کند تا طبقه سوم برج فرماندهی بالا می رود که دیگر آنجا هیچ سنگری نداشت. بعد از مدتی با تیراندازی و خمپاره های که حسن می اندازند محاصره شکسته می شود و ۷۵ نفر از نیروهای افغانی و لبنانی از محاصره خارج می شوند و بعد از شکست حصر حسن از برج فرماندهی پایین می آید.🌷
همه از این دلاوری حسن خوشحال می شوند و او را در آغوش می گیرند و حسن بعد از کمی استراحت در حالی که هنور حتی نیمی از استکان چایش را هم نخورده بود می گوید باید دوباره به برج فرماندهی برگردم ، چون ممکن است دوباره تکفیری ها بخواهند برگردند و این بار همه ما را محاصره کنند.🌷
🕊حسن یک نگاهی به همه می اندازد و دوباره به به پشت تیربار در برج فرماندهی برمی گردد ولی دشمن تکفیری و نامرد با موشک کل برج فرماندهی را مورد هدف قرار می دهد و حسن به شهادت می رسد.
ʝסíꪀ↷
¦ http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34
❤️اگر دوست دارید برای #نماز_شب بیدار شوید....👇
✍امام کاظم(علیه السلام):
کسی که دوست دارد برای نماز شب بیدار شود اگر هنگام خواب بگوید:
اللَّهُمَّ لَا تُنْسِنِي ذِكْرَكَ وَ لَا تُؤْمِنِّي مَكْرَكَ وَ لَا تَجْعَلْنِي مِنَ الْغَافِلِينَ وَ أَنْبِهْنِي لِأَحِبِّ السَّاعَاتِ إِلَيْكَ أَدْعُوكَ فِيهَا فَتَسْتَجِيبَ لِي وَ أَسْأَلُكَ فَتُعْطِيَنِي وَ أَسْتَغْفِرُكَ فَتَغْفِرَ لِي إِنَّهُ لَا يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا أَنْتَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
👈 خداوند دو #ملک به سوی او می فرستد تا او را بیدار کنند.
اگر بیدار نشد خداوند دستور می دهد برایش #استغفار کنند و اگر در آن شب بمیرد #شهید از دنیا رفته است.و اگر بیدار شود برای نماز شب، هر چه از خدا بخواهد به او کرامت می کند.
📚فلاح السائل،ص۲۸۷
ʝסíꪀ↷
¦ http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34 ¦
🌾°•.
{حتما بخونید }
شهیدی که پس از ۱۷ سال زنده شد!!
•
این ماجرا مربوط میشود به یکی از اعضای کمیته تفحص شهدا که در زندگی شخصی خود دچار مشکل مالی میشود و در جریان جستجوی پیکر شهدا به شهیدی برمیخورد که زنده میشود و قرض هایش را ادا میکند!!
•
می گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..
علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم..
یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان… بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم..
یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.. سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان، با عطر شهدا عطرآگین.. تا اینکه..
تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.. آشوبی در دلم پیدا شد.. حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم… نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم…
با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم..
بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد…
شهید سید مرتضی دادگر
فرزند سید حسین… اعزامی از ساری… گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من..!
استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید، به بنیاد شهید تحویل دهم…
قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند…
با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوان های شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم…
“این رسمش نیست با معرفت ها… ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم…. راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم…” گفتم و گریه کردم…
دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید… بی ادبی و جسارتم را ببخشید… »
وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.. هر چه فکرکردم، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام… با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده…
لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم… به قصابی رفتم… خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:
بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است… به میوه فروشی رفتم…به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم… جواب همان بود….بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است…
گیج گیج بودم… مات مات… خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته… با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد…
جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم… اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود… بخدا خودش بود… کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود… به خدا خودش بود… گیج گیج بودم… مات مات…
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم… مثل دیوانه ها شده بودم… عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم… می پرسیدم: آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز..؟
نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم… مثل دیوانه هاشده بودم… به کارت شناسایی نگاه می کردم…
شهید سید مرتضی دادگر…
فرزند سید حسین…
اعزامی از ساری…
وسط بازار ازحال رفتم…
وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللّهِ أَمْواتًا بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ.
[آل عمران169]
ʝסíꪀ↷
¦ http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34 ¦
🔵 توئیت مهم حجت الاسلام رحمت الله معظمی
1- نقطه مقابل حجاب،بی حجابی نیست که بشود گفت حجاب را اختیاری کنیم!
نقطه مقابل حجاب، فحشاست.
قانون فعلی،حداقل پوشش زن ونقطه شروع پاکدامنیست.
قانون حجاب یعنی حجاب اختیاری.
حجاب آرمانی،این نیست.
حجاب اسلامی،باعامل درونی وبی نیازِ اجباراست.
قانون فعلی فقط مانع اشاعه آزادی جنسی است.
2- چیزی که الان داریم حجاب اجباری نیست بلکه محدودیت فحشاست وکمتراز این میزان پوشش یعنی بی بندوباری!
بی چارچوبی پوشش،مانندآزادی حمل سلاح است.
حجاب اسلامی حقیقی،امری اختیاری ناشی ازفضیلت درونیِ عفاف وفضیلت حیاست که تا آن فاصله داریم.
قانون فعلی(که اجراهم نمیشود)تازه شروع خروج از فحشاست.
3- مظلومیت ارزش حجاب ازمظلومیت ارزش عدالت بیشتراست.
درمبارزه بافساد اقتصادی ورانت،مردم همراهند اما در حجاب همه مردم همراه نیستند.
لذا ترویج حجاب نیاز به فداکاری دارد.
#پویش_حجاب_فاطمے
#حجاب
ʝסíꪀ↷
¦ http://eitaa.com/joinchat/3919708172C0ac62f0a34 ¦