eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.6هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
🌤 💚 🌿‌••| امام مهدے‌‌علیه‌السلام‌میفرمایند: ♥️••| من مایه امان اهل زمین هستم ، چنان ڪہ ستارگان مایه امان اهل آسمان‌اند ..! 📚••|بحارالانوار ج ۷۸.ص ۲۸۰ 🌸[ @shohadae_sho ]🌸 💜👆
🌤 💚 🌿‌••| امام علۍعلیه‌السلام‌میفرمایند: ♥️••| زشت ترین راستگویے تعریف انسان از خودش است ...! 📚••|تصنیف غرر ، ۴۶۶ 🌸[ @shohadae_sho ]🌸 💜👆
🌤 💚 🌿‌••| امام علۍعلیه‌السلام‌میفرمایند: ♥️••| راستگویۍ، شمشیری بران در دست شجاع است ...! 📚••| شرح نهج‌البلاغه ۲۰:۲۶۹ 🌸[ @shohadae_sho ]🌸 💜👆
خشتـــ بهشتـــ
« #شهادتنامه امام حسین علیه السلام » پروردگارا! چرا پیش از بت پرستان ما را مستوجب آتش کردی!؟ از سو
💠•| 👆🏻👆🏻✅✅ « گزارش امور امام حسین‌علیه‌السلام ‌‌» و این بخش کتاب است . راوی میگوید: عمر بن سعد( لعنه‌الله‌علیه) سر امام‌حسین‌ع را در این روز که روز عاشورا بود، همراه خولی بن یزید اصبحی و حمید بن مسلم ازدی به سوی عبید الله بن زیاد فرستاد و فرمان داد سر دیگر یاران حضرت را هم جدا کنند و همراه شمر بن ذی الجوشن، قیس بن اشعث و عمر بن حجاج ( که لعنت خدا بر آنان باد) بفرستند. آنان نیز همراه سرها به راه افتادند تا به کوفه رسیدند. ابن سعد باقی روز و روز دیگر نیز تا هنگام ظهر آن جا ماند. سپس آنان که از خانواده امام‌حسین‌علیه‌السلام باقی مانده بودند را حرکت داد و زنان را بر سر شترانی با روانداز های بی ارزش و بدون محمل و سایبان سوار کرد و چهره آنان میان دشمنان گشوده بود، با این که آنان امانتهای برترین پیامبران بودند، و آنان را همانند اسیران ترک و روم و در حالت مصیبت زدگی و اندوه به اسارت بردند. شاعر چه خوب سروده است : بر پیامبر مبعوث بنی هاشم درود می فرستد و ( در عین حال) فرزندانش را می‌کشند و این چه امر شگفت آوری است. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید 🏴 .
خشتـــ بهشتـــ
#کتاب_لهوف 🌿••|
« گزارش امور امام حسین‌علیه‌السلام ‌‌» و این بخش کتاب است . روایت شده شمار سرهای یاران حسین‌علیه‌السلام ۷۸ سر بود. آنها را قبیله های گوناگونی تقسیم کردند، تا بدین وسیله به درگاه عبیدالله بن زیاد بن معاویه تقرب جویند. قبیله کنده ۱۳ سر که صاحب اختیارشان قیس بن اشعث بود. قبیله هوازان ۱۲ سر آوردند که رئیسشان شمربن ذی الجوشن بود. قبیله تمیم‌علیه‌السلام یک سر، بنی اسد(ص) یک سر، مذحج هفت سر، و باقی مانده مردم ۱۳ سر آوردند. راوی می گوید: چون ابن اسعد از ڪربلا بیرون رفت، گروهی از قبیله بنی اسد آمدند و بر آن پیکر های پاک خون آلود نماز گزاردند، و آنها را همان گونه که اکنون هست دفن کردند. ابن سعد نیز آن اسیرها را حرکت داد. هنگامی که نزدیک کوفه شدند اهل آن شهر برای تماشای آنان جمع شدند. راوی می گوید: یکی از زنان کوفی که تماشاگر بود پرسید شما از کدام اسیران هستید؟ گفتند: اسیران خاندان محمدصلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلم هستیم زن از بام خانه اش فرود آمد و چادرها و مقنعه هایی جمع کرد و آنان نیز خود را با آنها پوشاندند. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید 🏴 .
خشتـــ بهشتـــ
« گزارش امور #پس‌ازشهادت امام حسین‌علیه‌السلام ‌‌» و این بخش #پایانی کتاب است . روایت شده شمار سره
« گزارش امور امام حسین‌علیه‌السلام ‌‌» و این بخش کتاب است . راوی می گوید: حضرت علی بن الحسین ( امام سجادعلیه‌السلام) نیز همراه زنان بود که بیماری آن حضرت را رنجور کرده بود. همچنین حسن بن مثنی همراه آنان بود، همو که ( در کربلا) در تحمل رنج تیرهای دشمن ،با عمو و امام خویش همکاری و فداکاری کرده بود، و بدن پر از جراحتش را از مبدأ به عقب آورده بودند. نویسنده کتاب مصابیح آورده است که حسن بن حسن مثنی پیش روی عمویش امام حسین علیه السلام هفده نفر را به درک واصل کرد و هیجده زخم کاری بر بدنش وارد شده بود، که از اسب به زمین افتاد و خاله اش اسماء بن خارجه او را به کوفه برد و مداوا کرد تا بهبود یافت و سپس او را به مدینه برد. زید و عمر و دو فرزند امام حسن علیه السلام نیز همراه اسیران بودند. کوفیان نوحه و گریه سر دادند. امام زین العابدین‌علیه‌السلام فرمودند: آیا شما برای ما نوحه و گریه سر می‌دهید؟ پس آن کس که ما را کشت چه کسی بود؟! بشیر بن خزیم سخنور تر از اون ندیدم گویی از زبان امیر المونین سخن می راند به مردم اشاره کرد که ساکت باشید ، در نتیجه نفس ها حبس و زنگوله ها ساکت شد، و فرمود: ستایش خدا را و درود بر جدم محمد و خاندان پاک و نیکش . ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید 🏴 .
هدایت شده از  لُـھُـوف
« گزارش امور امام حسین‌علیه‌السلام ‌‌» ای اهل کوفه ! ای اهل نیرنگ و خیانت! آیا می‌گریید؟ اشکتان خشک و اندوهتان پایان پذیر میاد. مثل شما زنی است که رشته های خود را پس از آن که به شدت تابیده بود باز می کرد. سوگندهایتان را میان خود مایه فریب قرار می دهید. هان! آیا در وجودتان جز خودستایی و سینه های پر کینه و چاپلوسی همچون کنیزان، و طعنه های دشمنانه چیزی هست؟ یا مانند گیاه بر منجلاب روییده ، یا نقره ای بر روی قبر هستید. آگاه باشیدکه بد چیزی ( برای آخرت ) پیش فرستاده اید که همان خشم الهی بر شما و عذاب جاودانه شماست. آیا می‌گریید و ناله سر میدهید؟ آری به خدا سوگند!باید بسیار بگریید و کم بخندید که افتضاح و رسوایی به بار آوردید و پس از آن هرگز نخواهید توانست ( ننگ ) آن را بشویید. چگونه( گناه) کشتن سلاله خاتم پیامبران و معدن رسالت و سرور جوانان بهشت و پناه نیکانتان و گریزگاه ناگواریهایتان و روشنگر حجت شما و رهبر سنت و قوانین شما را از خود می شوئید؟ آگاه باشید بد کرداری بر دوش می کشید! از رحمت خدا دور باشید و نابود شوید‌! که تلاشهایتان بی نتیجه و دستهایتان بریده شد، و در تجارت خود زیان دیدید، و به خشم الهی گرفتار شدید، و داغ خواری و بیچارگی بر شما خورد. وای بر شما ای کوفیان! آیا می دانیدچه جگری از رسول خدا (ص) بریدید؟ و به مبارزه چه بزرگواری از او به پاخاستید، و چه خونی از او ریختید؟ و چه بی احترامی به او کردید؟ بی تردید به واسطه این جنایت، ناگواری، گرفتاری، ظلمت و ناراستی را به ارمغان آوردید. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید 🏴 .
هدایت شده از  لُـھُـوف
« گزارش امور امام حسین‌علیه‌السلام ‌‌» ودر برخی نسخه هاست : توفانی شوم به پا کردید که همه پهنای زمین و گستره آسمان را در بر گرفت. آیا در شگفتید که آسمان خون بارد. عذاب آخرت خوار کننده تر است و شما نیز یاری نمی شوید. مهلت الهی بار شما را سبک نمی‌کند ، چرا که خدا شتاب‌زده رفتار نمی‌کند و از این که مهلت انتقام بگذرد ، نمی‌ترسد، همانا پروردگار در کمینگاه است. راوی می‌گوید: ‌به خدا سوگند! آن روز مردم را دیدم که سرگردان می‌گریستند و انگشت به دهان می‌گرفتند . پیرمردی را دیدم کنارم ایستاده بود و آن قدر می‌گریست که ریش‌هایش تر شد ، و در آن حال می‌گفت : پدرومادرم به فدایتان ! پیرانتان بهترین پیران جوانهایتان بهترین جوانان و زنانتان بهترین زنان و دودمانتان بهترین دودمان است، که نه خوار می‌شود و نه مغلوب. زیدبن‌مولی روایت میکند و می‌گوید‌‌‌‌: پدرم از جدم علیه‌السلام نقل کرده است: فاطمه صغرا‌علیه‌السلام پس از رسیدن به کربلا چنین راند: ستایش خدای راست به شمار ریگها و سنگها، و هم سنگ عرش تا فرش او را می‌ستایم، و به او ایمان می آورم، بر او توکل میکنم، و گواهی می‌دهم معبودی جز خدای یگانه نیست، که شریک ندارد و محمدصلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم بنده و فرستاده اوست و خاندانش کنار رود فرات بدون سابقه پیشینه و دشمنی سر بریده شدند. ✍برگرفته‌ازڪتاب‌ نشردهید ✅ .
به قول :🌱⇩ « هر کس دوست داره برای امام زمانش تیکه تیکه بشه بفرسته . . ‌. »💔 اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🦋✨ •.↠🖇『 @shohadae_sho
♥️🖇•• ما را نَبُوَد چو هدیه ای در خور او بفرست مُدام به رونمای مهدی | | 🌸••| @shohadae_sho ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📙 #داستانک ☕️ #یک_فنجان_تفکر روز جمعه‌ای از سال ۱۳۶۱ با یازدهم ماه مبارک رمضان و یازدهم تیرماه هم‏زمان بود. آقا بعد از غسل جمعه و شاید غسل شهادت به طرف مسجد «ملا اسماعیل» حرکت کرد. یکی از روزهای گرم تابستان یزد بود، اما این گرما و روزه‌داری باعث نشد که مردم دارالعباده فیض نمازجمعه را آن هم به امامت چنین امام جمعه‌ی عزیز، مردمی و دوست داشتنی از دست بدهند، مردم حتی تا پشت‌بام‌ها هم سجاده و جانماز پهن کرده بودند. مسجد مملو از جمعیت بود، امام جمعه خیلی نگران گرمایی بود که مردم را آزار می‌داد؛ حتی اجازه نداد بین دو خطبه اطلاعیه‌ای که آماده شده بود خوانده شود. حتی از مردم درخواست کرد که همراه موذن اذان را تکرار نکنند تا نماز سریع‌تر تمام شود. خیلی عجله داشت، اما کسی نمی‌دانست این همه شتاب امروز آقا برای چیست. نمازجمعه که تمام شد حوالی ساعت یک و ۲۰ دقیقه ظهر بود، عرق‌ریزان محراب را به سمت صحن قدیم ترک کرد. وارد صحن جدید شد و ایستاد تا کفش‌هایش را بپوشد. مرد جوانی که وانمود می‌کرد می‌خواهد پیشانی آیت الله را ببوسد محکم آقا را در آغوش گرفت. حرکاتش مشکوک بود، پاسدارها تلاش کردند تا او را از آیت الله دور کنند؛ اما موفق نشدند. 🌷سالروز شهادت سومین شهیدمحراب، آیت الله شیخ محمد صدوقی گرامی‌باد. 🥀تاریخ شهادت : ۱۳۶۱/۴/۱۱ بعد از اقامه نماز جمعه یزد به دست منافقان کوردل روحش شاد و یادش گرامی #صلوات #از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣
✋ توصیف سٺ در این عالم هستے 💐 تـو عـرش بَـرینے و من از زمینم😍 آواره نہ! در حسرٺ دیـدار تـو بےشک👌 ویـرانہ ی ی ویـرانہ تریـنم 🌹تعجیل در ظهور و سلامتی مولا عج پنج 🌹 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤 🌹🍃🌹🍃