هدایت شده از
" #خروج امام #حسین«ع»از مکه بسوی عراق "
چون سحر شد، حسین(ع) کوچ کرد، این خبر، به ابن حنفیه رسید؛ آمد و مهار شتر امام را گرفت و عرض کرد: برادر! مگر وعدهٔ بررسی پیشنهادم را ندادی؟
فرمود: چرا.
گفت: پس چه چیز تو را به خروج شتابان واداشت؟
فرمود: پس از رفتن تو رسول خدا (ص) نزد من آمده و فرمود: ای حسین! بیرون رو که خداوند خواسته است که تو را کشته ببیند.
محمد بن حنفیه به حضرت عرض کرد: ((انّا لله و انّا علیه راجعون: [در این صورت] پس مقصودت از بیرون بردن زنان در این حال [بدون امنیت] چیست؟
فرمود: [رسول خدا(ص)] به من فرمود: خداوند خواسته است آنان را نیز اسیر ببیند. سپس خداحافظی کرد و رفت.
و محمد بن یعقوب کلینی در کتاب ((رسائل)) با سند خود از حمزة بن حمران روایت کرده است که: در محضر امام صادق(ع) سخن از قیام امام حسین(ع) و رویگردان شدن برادرش محمد بن حنفیة (که از یکی دیگر از همسران امیرالمومنین(ع) بنام خوله بود) شد، حضرت فرمودند: ای حمزه: اینک برای تو حدیثی می گویم که پس از آن دیگر از من نخواهی پرسید.
✍برگرفتهازڪتاب #لهوف
#قسمتنوزدهم نشردهید🏴
#محرم #اربعین
.