#لبخندبزن_رزمنده
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو خمپاره اومد و بوممممم ... .💥💣😱
نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین.😢
دوربینو برداشتم رفتم سراغش🎥🎤
بهش گفتم :تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ...⁉️
در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد؛😕
گفت: من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.🙏🍃
اونم اینه که وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو نکنید!😳
بهش گفتم :بابا این چه جمله ایه!قراره از
تلویزیون پخش بشه ها... یه جمله بهتر بگو برادر ...📺😊🍃
با همون لهجه اصفهانیش گفت :
اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به
من رب گوجه افتاده!😄😂😅
#فرواردفراموش_نشه😉❤️
°•♡•° @marefat_ir °•♡•°
#لبخندبزن_رزمنده 🙂
#شوخی های جبهه
یا اباالفضل ترکیدم!
آمبولانس ایستاد روبهروی سنگر. بچهها خسته و کوفته یکییکی از داخلش پریدند پایین.🚑
اونا به حاج مسلم -پیرمرد مقر- سلام میکردند و آنطرفتر میایستادند. حاج مسلم نگاهشان میکرد و میگفت: سلام بابا اومدید؟ الهی شکر! 😊
همه که پیاده شدند، حاج مسلم چشمش افتاد به کسی که دراز به دراز افتاده بود ته آمبولانس. او را که دید، تند رفت جلو و گفت: بابا این دیگه کیه؟ 🤔شجاعی گفت: بابامسلم، اکبر کاراته هم پرید. 😔😔
حاج مسلم زد به سینهاش و گریهکنان گفت: ای خدا، آخرش این اکبری هم پرید! رفت جلوتر. دست گذاشت روی پاهاش و براش فاتحهای خوند. گریه کرد و😭😭 یکدفعه رفت داخل آمبولانس. مجید گفت: کجا بابامسلم؟ میخوام برای آخرین بار صورتشو ببوسم.
رفت داخل آمبولانس سنگینیاش را انداخت روی شکم اکبر کاراته و خواست ببوسدش.
اکبر کاراته هنّی کرد. پرید بالا و خندهکنان گفت: یا اباالفضل ترکیدم! 😂😂
حاج مسلم ترسید. خودش را کشید عقب و بعد کپ شد روی اکبر کاراته و حالا نزن و کی بزن، و میگفت: که دیگه شهید میشی؟ ها! او اکبر کاراته را میزد و ما از خنده مرده بودیم.😂😂😄
یا اباالفضل ترکیدم!
°•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
هدایت شده از خشتـــ بهشتـــ
#لبخندبزن_رزمنده
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو خمپاره اومد و بوممممم ... .💥💣😱
نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین.😢
دوربینو برداشتم رفتم سراغش🎥🎤
بهش گفتم :تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ...⁉️
در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد؛😕
گفت: من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.🙏🍃
اونم اینه که وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو نکنید!😳
بهش گفتم :بابا این چه جمله ایه!قراره از
تلویزیون پخش بشه ها... یه جمله بهتر بگو برادر ...📺😊🍃
با همون لهجه اصفهانیش گفت :
اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به
من رب گوجه افتاده!😄😂😅
#فرواردفراموش_نشه😉❤️
°•♡•° @marefat_ir °•♡•°
هدایت شده از خشتـــ بهشتـــ
#لبخندبزن_رزمنده
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو خمپاره اومد و بوممممم ... .💥💣😱
نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین.😢
دوربینو برداشتم رفتم سراغش🎥🎤
بهش گفتم :تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ...⁉️
در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد؛😕
گفت: من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.🙏🍃
اونم اینه که وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو نکنید!😳
بهش گفتم :بابا این چه جمله ایه!قراره از
تلویزیون پخش بشه ها... یه جمله بهتر بگو برادر ...📺😊🍃
با همون لهجه اصفهانیش گفت :
اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به
من رب گوجه افتاده!😄😂😅
#فرواردفراموش_نشه😉❤️
°•♡•° @marefat_ir °•♡•°