eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو خمپاره اومد و بوممممم ... .💥💣😱 نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین.😢 دوربینو برداشتم رفتم سراغش🎥🎤 بهش گفتم :تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ...⁉️ در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد؛😕 گفت: من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.🙏🍃 اونم اینه که وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو نکنید!😳 بهش گفتم :بابا این چه جمله ایه!قراره از تلویزیون پخش بشه ها... یه جمله بهتر بگو برادر ...📺😊🍃 با همون لهجه اصفهانیش گفت : اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده!😄😂😅 😉❤️ °•♡•° @marefat_ir °•♡•°
🙂 های جبهه یا اباالفضل ترکیدم! آمبولانس ایستاد روبه‌روی سنگر. بچه‌ها خسته و کوفته یکی‌یکی از داخلش پریدند پایین.🚑 اونا به حاج مسلم -پیرمرد مقر- سلام می‌کردند و آن‌طرف‌تر می‌ایستادند. حاج مسلم نگاهشان می‌کرد و می‌گفت: سلام بابا اومدید؟ الهی شکر! 😊 همه که پیاده شدند، حاج مسلم چشمش افتاد به کسی که دراز به دراز افتاده بود ته آمبولانس. او را که دید، تند رفت جلو و گفت: بابا این دیگه کیه؟ 🤔شجاعی گفت: بابامسلم، اکبر کاراته هم پرید. 😔😔 حاج مسلم زد به سینه‌اش و گریه‌کنان گفت: ای خدا، آخرش این اکبری هم پرید! رفت جلوتر. دست گذاشت روی پاهاش و براش فاتحه‌ای خوند. گریه کرد و😭😭 یک‌دفعه رفت داخل آمبولانس. مجید گفت: کجا بابامسلم؟ می‌خوام برای آخرین بار صورتشو ببوسم. رفت داخل آمبولانس سنگینی‌اش را انداخت روی شکم اکبر کاراته و خواست ببوسدش. اکبر کاراته هنّی کرد. پرید بالا و خنده‌کنان گفت: یا اباالفضل ترکیدم! 😂😂 حاج مسلم ترسید. خودش را کشید عقب و بعد کپ شد روی اکبر کاراته و حالا نزن و کی بزن، و می‌گفت: که دیگه شهید می‌شی؟ ها! او اکبر کاراته را می‌زد و ما از خنده مرده بودیم.😂😂😄 یا اباالفضل ترکیدم! °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
هدایت شده از خشتـــ بهشتـــ
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو خمپاره اومد و بوممممم ... .💥💣😱 نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین.😢 دوربینو برداشتم رفتم سراغش🎥🎤 بهش گفتم :تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ...⁉️ در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد؛😕 گفت: من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.🙏🍃 اونم اینه که وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو نکنید!😳 بهش گفتم :بابا این چه جمله ایه!قراره از تلویزیون پخش بشه ها... یه جمله بهتر بگو برادر ...📺😊🍃 با همون لهجه اصفهانیش گفت : اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده!😄😂😅 😉❤️ °•♡•° @marefat_ir °•♡•°
هدایت شده از خشتـــ بهشتـــ
داشتم تو جبهه مصاحبه می گرفتم کنارم ایستاده بود که یه هو خمپاره اومد و بوممممم ... .💥💣😱 نگاه کردم دیدم ترکش بهش خورده و افتاده زمین.😢 دوربینو برداشتم رفتم سراغش🎥🎤 بهش گفتم :تو این لحظات آخر زندگی اگه حرفی صحبتی داری بگو ...⁉️ در حالی که داشت اشهد و شهادتینش رو زیر لب زمزمه می کرد؛😕 گفت: من از امت شهید پرور ایران یه خواهش دارم.🙏🍃 اونم اینه که وقتی کمپوت می فرستید جبهه خواهشا پوستشو نکنید!😳 بهش گفتم :بابا این چه جمله ایه!قراره از تلویزیون پخش بشه ها... یه جمله بهتر بگو برادر ...📺😊🍃 با همون لهجه اصفهانیش گفت : اخوی آخه نمی دونی تا حالا سه دفعه به من رب گوجه افتاده!😄😂😅 😉❤️ °•♡•° @marefat_ir °•♡•°