eitaa logo
خشت اول ⁦↔️⁩ کلاس⁦ اولی ها کلاس اول اول ابتدایی اول دبستان کلاس اولیها
5.2هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱﴾ 🎓کانال پایه اول ابتدایی مجموعه خشت اول 🏷زیر نظر مربیان رسمی آموزش و پرورش ✅آموزش با رویکرد های نوین و جذاب ارسال مطالب فقط با لینک جایز ارتباط با مدیر مجموعه👇 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
خشت اول ⁦↔️⁩ کلاس⁦ اولی ها کلاس اول اول ابتدایی اول دبستان کلاس اولیها
#نشانه_خوا_استثنا #درس_کتاب_خوانی ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ join🔜 @KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄ #خشتِ_
🌤🦋 ☀️🦋 ❣ خ ا با هم برادر بودن از یه روستایی داشتن می رفتن که برسن به خونه ی خواهرشون یه دفعه صدای ناله ای شنیدن گفتن این کیه صداش میاد از پشت یه بوته ای (و) بیرون اومد و سلام کرد خ ا گفتن چیه چی شده (و) گفت داشتم میرفتم خونه که یهو بارون شروع شد من هم نه لباس گرم آوردم نه چتر الان هم حالم بده کجا می رید میشه من هم با خودتون ببرید خ ا گفتن نه نمی تونیم ما داریم می ریم خونه ی اون هم مهمان نا خونده رو نمی تونه راه بده (و) التماس کرد گفت اگه من و نبرید اینجا از سرما می میرم خ ا با هم مشورت کردن گفتن به یه شرط تو رو می بریم که صدات در نیاد تو رو می زاریم وسط خودمون که سردت نشه اونجا هم که رسیدیم چیزی نمیگی (و) گفت باشه هر چی شما بگید فقط من و ببرید ! خ و ا گفتن اگه گفت برید صدات در نیاد اگه گفت برید تو تخت بخوابید صدات در نیاد . ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ join🔜 @KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
خ ا با هم برادر بودن از یه روستایی داشتن می رفتن که برسن به خونه ی خواهرشون یه دفعه صدای ناله ای شنیدن گفتن این کیه صداش میاد از پشت یه بوته ای (و) بیرون اومد و سلام کرد خ ا گفتن چیه چی شده (و) گفت داشتم میرفتم خونه که یهو بارون شروع شد من هم نه لباس گرم آوردم نه چتر الان هم حالم بده کجا می رید میشه من هم با خودتون ببرید خ ا گفتن نه نمی تونیم ما داریم می ریم خونه ی اون هم مهمان نا خونده رو نمی تونه راه بده (و) التماس کرد گفت اگه من و نبرید اینجا از سرما می میرم خ ا با هم مشورت کردن گفتن به یه شرط تو رو می بریم که صدات در نیاد تو رو می زاریم وسط خودمون که سردت نشه اونجا هم که رسیدیم چیزی نمیگی (و) گفت باشه هر چی شما بگید فقط من و ببرید ! خ و ا گفتن اگه گفت برید صدات در نیاد اگه گفت برید تو تخت بخوابید صدات در نیاد . 💝ارسالی از همکار محترم خانم آمنه رمضانی ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
خ ا با هم برادر بودن از یه روستایی داشتن می رفتن که برسن به خونه ی خواهرشون یه دفعه صدای ناله ای شنیدن گفتن این کیه صداش میاد از پشت یه بوته ای (و) بیرون اومد و سلام کرد خ ا گفتن چیه چی شده (و) گفت داشتم میرفتم خونه که یهو بارون شروع شد من هم نه لباس گرم آوردم نه چتر الان هم حالم بده کجا می رید میشه من هم با خودتون ببرید خ ا گفتن نه نمی تونیم ما داریم می ریم خونه ی اون هم مهمان نا خونده رو نمی تونه راه بده (و) التماس کرد گفت اگه من و نبرید اینجا از سرما می میرم خ ا با هم مشورت کردن گفتن به یه شرط تو رو می بریم که صدات در نیاد تو رو می زاریم وسط خودمون که سردت نشه اونجا هم که رسیدیم چیزی نمیگی (و) گفت باشه هر چی شما بگید فقط من و ببرید ! خ و ا گفتن اگه گفت برید صدات در نیاد اگه گفت برید تو تخت بخوابید صدات در نیاد . 💝ارسالی از همکار محترم خانم آمنه رمضانی ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄ https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜ ‌‌╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄