eitaa logo
خشت اول ⁦↔️⁩ کلاس⁦ اولی ها کلاس اول اول ابتدایی اول دبستان کلاس اولیها
5.2هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
3.9هزار ویدیو
1.8هزار فایل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿۱﴾ 🎓کانال پایه اول ابتدایی مجموعه خشت اول 🏷زیر نظر مربیان رسمی آموزش و پرورش ✅آموزش با رویکرد های نوین و جذاب ارسال مطالب فقط با لینک جایز ارتباط با مدیر مجموعه👇 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
join🔜 @KheshteAvval 🔖امروز یک اتفاق در کلاس ما افتاد...😔 یکی از بچه ها کاردستی دوستش را مچاله و چند تکه کرده بود.😢 از بچه ها پرسیدم کی این کار رو کرده؟ خوب انتظار هم نداشتم کسی جواب بدهد.😊 گفتم اگر کسی که این کارو کرده الان به من بگه می بخشیمش اما اگر من از دوربین خانم مدیر نگاه کنم و ببینم چه کسی بوده اون وقت بخششی در کار نیست و از مدرسه ی ما اخراج میشه.😰 این ترفند جواب داد‌.😅 شاگرد خاطی دستپاچه شد و خودش رو لو داد من متوجه شدم اما صبر کردم تا خودش اعتراف کرد. به قولم عمل کردم و حتی دعواش هم نکردم با هم صحبت کردیم و قرار شد برای دوستش هدیه ای بیاره و ازش معذرت بخواد.😊 جالب بود که در مورد علت کار هیچ دلیلی نداشت.😟 دنیای کودکان گاه آن قدر پیچیده است که ما بزرگترها قادر به درک آن نیستیم ولی تصمیمات ما در این جور مواقع شاید تا پایان عمر بر روح و روان آنان اثر بگذارد... join🔜 @KheshteAvval به لطف خدا من یک معلمم...🌺
🕊 🔖زنگ آخر بود و من خسته از یک ‌روز پر کار در حال دیدن تکالیف و دادن سرمشق بودم🥴 یکی از بچه ها گفت: خانم جووون امروز چه زود گذشت... کاش امروز تموم نمی شد...😊 بلافاصله یکی از دوستانش گفت: آره منم دوست ندارم زود برم خونه آخه کلاس و خیلی دوست دارم و دلم می خواد چیزای زیادی یاد بگیرم...😍 من هم قند در دلم آب شد 😍 و از این که در ایجاد این احساس دخیل بوده ام خدای بزرگ را شکر کردم...🙏🙏🙏 الحمدالله رب العالمین من یک معلمم...🌺 join🔜 @KheshteAvval
🌱 🔖امروز کلاس را با نام خدا شروع کردیم: بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده ی مهربان ناگهان یکی از بچه ها به دوستش گفت: مهربان نه؛ مهرَبان😃 خوشم اومد از دقت و حساسیت شنیداری اش😍 فوری این فرصت رو به یک فرصت یادگیری تبدیل کردم و درباره ی تفاوت کلمات در گفتار و نوشتار مثال هایی زدم. من یک معلمم...🌺 join🔜 @KheshteAvval
join🔜 @KheshteAvval بادکنک های جشن قرآن باقی مانده بود. تصمیم گرفتم از اونا به شیوه ای غیر معمول استفاده کنم.🤔 بچه ها رو برای تدریس ریاضی به نمازخانه بردم و در پایان درس از اونا خواستم که بادکنک ها رو با شیوه ای متفاوت بترکانند. 😃 این هم برای خودش مسئله ای بود و بعضی از بچه ها فکرهای خوبی به ذهنشان رسید. از خوابیدن و نشستن روی بادکنک بگیر تا ترکاندن با ناخن و مداد و ...😍 بعضی هم حاضر نشدند در این فعالیت شرکت کنند.😔 مطمئنا روانشناسی در این زمینه کمک می کند. بعد از فعالیت یکی از بچه ها گفت خانم جون کلی خندیدیم و بهمون خوش گذشت.😀 و من... در حالی که صدایم در های و هوی و سر و صدای ۳۵ کودک هفت ساله گم می شد؛ به این فکر می کردم که شاید برای بعضی از بچه ها تنها لحظات شاد زندگی همین لحظات باشد...🤔 من یک معلمم...🌺 join🔜 @KheshteAvval