⁉️ کمتر بیشتر است
🔶️بخش چهارم
◀️ ساختار آموزشی فنلاند با یازده راه به ما نشان می دهد که "کمتر، بیشتر است"
🖋کلی دی (Kelly Day)، آوریل 2015
برگردان از محمدرضا نیک نژاد، روزنامه مردم سالاری، 19 بهمن 96
🔻 7- آزمون کمتر= یادگیری بیشتر
تصور کنید اگر بررسی جز به جزء آزمون های دلهوره آور را نداشته باشید، با دانش آموزان تان چه کارهای هیجان انگیزی می توانید انجام دهید! تصور کنید اگر دریافتی تان وابسته به نمرات آزمون دانش آموزان تان نبود، چه آزادی می تونستید داشته باشید. تصور کنید در این وضع درس دادن چقدر سرگم کننده تر می توانست باشد!
برنامه درسی بر معلمان فنلاندی فشار کمی می آورد- هر چند در کل آموزشگری کار دشواری ست. معلمی در فنلاند شغلی ست که به خوبی مورد اعتماد قرار گرفته است، از این رو آموزگاران در این کشور کنترل بیشتری بر کلاس ها و درونمایه های درسی دارند. معلم برای ریسک بیشتر و تلاش برای کارهای تازه و خلق [شرایط] هیجان انگیز در کلاس اختیار دارد. او آزادی عمل لازم برای به کارگیری طرح درس را نیز دارد. طرح درسی که به دانش آموزان فرصت تبدیل شدن به افرادی ماهر برای جهان واقعی را می دهد. معلمان برای آموزش مهارت ها زمان کافی دارند. مهارت هایی که به دانش آموزان اجازه می دهد در روند رشد به افرادی تبدیل شوند که می دانند کار و برنامه های خویش را چگونه آغاز و مدیریت کنند تا به هدف های شان دست یابند. آن ها برای آموزشِ هنر زمان دارند؛ افزون بر این که فرصت دارند تا به دانش آموزان چگونگی مهارت های زندگی واقعی مانند شنا کردن، آشپزی، پاکیزگی، نجاری، و بیشتر از این ها را بیاموزند. در حالی که این دانش آموزان این مهارت های شگف انگیز را می آموزند، ریاضی، حل مسئله و جهت یابی را نیز یاد می گیرند.
🔻 8-عنوان های کمتر= عمق بیشتر
من در فنلاند چندین کلاس ریاضی از پایه پنجم تا نهم را دیده ام. در فنلاند برنامه درسی ریاضی این پنج سال محتوای درسی است که من در آمریکا باید در یک سال آموزش اش دهم. دراین کشور دیدم که موضوعات ریاضی ارائه شده در پنج سال شامل برنامه درسی پایه هفتم من در آمریکاست.
در این جا بازهم ذهنیت آمریکایی "بیشتر، بیشتر است" به این سادگی ها کار نمی کند. اگر در آمریکا بخواهم برنامه درسی مورد انتظار یک ساله ام را به پایان برسانم باید هر کاری انجام دهم؛ از جمله این که یک روز در میان درسی تازه بدهم. در این شرایط همیشه حس می کنم "عقبم". عقب از چه؟ مطمئن نیستم! در آمریکا فشاری وجود دارد که من و دانش آموزانم را هل می دهد. در فنلاند، معلمان از زمان شان استفاده می کنند. آن ها عمیق تر به موضوعات نگاه می کنند. اگر کمی عقب بمانند یا اگر بخشی از درس را در یک سال پوشش ندهند عصبی نمی شوند.
همچنین دانش آموزان در هفته ساعت های ریاضی کمی دارند. در حقیقت در بخشی از سال همه پایه های هفتگانه فقط یک بار در هفته ریاضی دارند. هنوز هنگامی که این را می شنوم قلبم به تپش می افتد. نمی توانم باور کنم که این زمان برای ریاضی کافی باشد! چگونه برای آزمون ها آماده خواهند شد؟! اوه...صبر کنید. آزمونی وجود ندارد. درست است در این شرایط نیازی به عجله نیست. در واقع دانش آموزان تا در درس های پیشین به درک کافی نرسند مجبور به آموختن درس های تازه نمی شوند. معلمی در فنلاند کتابِ یک رشته را نشانم داد و گفت که این کتاب برای من محتوای خیلی زیادی دارد. نگاهی کلی به کتاب انداختم و زبانم بند آمد! کل کتاب به اندازه یک فصل از کتاب تدریس من بود! چرا ما در آمریکا برای یادگیری محتوایی به این زیادی و با این سرعت به بچه ها فشار می آوریم؟
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
⁉️ کمتر بیشتر است
🔶️بخش پنجم
◀️ ساختار آموزشی فنلاند با یازده راه به ما نشان می دهد که "کمتر، بیشتر است"
🖋کلی دی (Kelly Day)، آوریل 2015
برگردان از محمدرضا نیک نژاد، روزنامه مردم سالاری، 19 بهمن 96
🔻 9- تکلیف کمتر = مشارکت بیشتر
بر پایه گزارش سازمان توسعه و همکاری، دانش آموزان فنلاند با میانگین زیر نیم ساعت تکلیف در شب، کمترین مقدار تکلیف در جهان را دارند. دانش آموزان فنلاندی معمولا نه معلم خصوصی دارند نه آموزش بیرون از مدرسه. این به ویژه هنگامی شوک آور است که درمی یابید که دانش آموزان این کشور عملکرد بالاتری نسبت به دانش آموزان کشورهای آسیایی دارند؛ کشورهایی که دانش آموزان شان ساعت ها کلاس اضافی خارج از مدرسه دارند. بنابر آنچه که دیدم معلمان در فنلاند در کلاس از دانش آموزان کار می کشند. معلمان فنلاندی حس می کنند که اگر امکان انجام تکلیفی در مدرسه وجود دارد دانش آموزان آن را در مدرسه انجام دهند. باز می بینیم که برای یادگیری و انجام یک مهارت بیش از آن چه که ضروری است روی دانش آموزان فشاری آورده نمی شود. در مدرسه های فنلاند تکلیف ها اغلب باز هستند و واقعا در انجام شان رتبه بندی وجود ندارد. با این حال دانش آموزان در کلاس با پشتکار روی آن ها کار می کنند. هنگامی که به دانش آموزان در کلاس کاری داده می شود اتفاق خیلی جالبی می افتد. حتی دانش آموزانی که در زمان تدریس گوش نداده اند تلفن های همراه شان را کنار می گذارند و کار بر تکلیف تعیین شده را آغاز می کنند. حتی اگر تکلیف اختیاری باشد دانش آموزان با توجه کامل تا پایان کلاس آن را انجام می دهند. تقریبا این مانند یک موافقت ناگفته است که: " اگر هم اکنون در کلاس روی این تکلیف کار کنید به شما تکلیف خانه نخواهم داد." این کار واقعا فکرم را درباره مقدار تکلیفی که روزانه به بچه ها می دهم تغییر داده است.
🔻 10-دانش آموز کمتر = توجه فردی بیشتر
بر کسی پوشیده نیست که هر چه تعداد دانش آموزان در کلاس کمتر باشد توانایی برای توجه و مراقبت های مورد نیاز برای یادگیری دانش آموزان بیشتر خواهد بود. یک معلم فنلاندی در روز حدود 3 یا 4 کلاس با 20 دانش آموز دارد. بنابراین آن ها بین 60 تا 80 دانش آموزرا هر روز خواهند دید. من در آمریکا به تنهایی 160 دانش آموز را در روز می بینم. من در هر کلاس 30 تا 35 دانش آموز در یک کلاس دارم، شش کلاس پشت سر هم و 5 روز در هفته.
🔻 11-ساختار کوچک تر= اعتماد بیشتر
اعتماد، کلید کل این ساختار است، نه خودِ ساختار. در فنلاند به جای بد گمانی افراد به یکدیگر و بنا نهادن دنیایی از ساختارها، قانون ها، چهارچوب ها و آزمون ها برای پیشبرد آموزش، به سادگی به ساختار اعتماد دارند. جامعه به مدرسه برای به کار گیری معلمان شایسته اعتماد می کند. پدر و مادرها به پرورش یافتگی معلمان اعتماد دارند؛ بنابراین به آن ها برای پدید آوری بهترین فضا در کلاسِ مورد نیاز برای تک تک دانش آموزان آزادی عمل می دهند. پدر و مادرها به معلم ها برای تصمیم سازی هایی که به یادگیری و رشد بچه های شان کمک می کند اعتماد می کنند. معلمان به دانش آموزان برای تلاش کردن و یادگرفتن اعتماد دارند. دانش آموزان به معلمان در رابطه با ابزارهای مورد نیازیی که برای کامیابی در اختیارشان می گذارند اعتماد دارند. جامعه به ساختار اعتماد دارد و به آموزش آن چنان که سزاوار است احترام می گذارد. فنلاند دریافته است که این اعتمادها اثر دارند و چندان پیچیده هم نیستد.
🔰خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔 @kheshtekaj
36.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◀️ نگاهی کلی به مدارس والدورف
مدارس والدورف، که به نام "مدارس اشتاینر" نیز شناخته میشوند، یک مدل آموزشی هستند که بر اساس فلسفه آموزشی رودولف اشتاینر، بنیانگذار آنتروپوسوفی، شکل گرفتهاند. این نوع مدارس تأکید زیادی بر توسعهٔ همهجانبهٔ کودک دارند و سعی میکنند جنبههای فکری، احساسی، و عملی آموزش را با هم ترکیب کنند.
⁉️ویژگیهای کلیدی مدارس والدورف چیست؟
1. رویکرد کلنگر: این مدارس به پرورش همهٔ جنبههای وجودی دانشآموزان (ذهنی، جسمی، احساسی و روحی) میپردازند.
2. آموزش بدون رقابت: والدورف از نظام نمرهدهی سنتی و امتحانات رقابتی اجتناب میکند و به جای آن، بر ارزشیابی کیفی و توصیفی تأکید دارد.
3. تأکید بر هنر و خلاقیت: هنر، موسیقی، کاردستی، و فعالیتهای عملی بخش اصلی برنامهٔ درسی را تشکیل میدهند.
4. دورههای تحصیلی بلندمدت با یک معلم: دانشآموزان اغلب برای چندین سال با یک معلم اصلی کار میکنند که باعث ایجاد ارتباط عمیق و اعتماد میشود.
5. تعامل با طبیعت: ارتباط با محیط زیست و طبیعت در برنامههای درسی و فعالیتها جایگاه ویژهای دارد.
6. تأکید بر یادگیری تجربی: در این مدارس، دانشآموزان از طریق تجربه و فعالیتهای عملی مفاهیم را یاد میگیرند.
7. تأخیر در آموزش رسمی: آموزش خواندن، نوشتن، و ریاضیات معمولاً دیرتر شروع میشود تا از آماده بودن دانشآموزان اطمینان حاصل شود.
🔷️به طور کلی، مدارس والدورف در بیش از 70 کشور جهان فعالیت میکنند و از محبوبیت بالایی در بین والدینی برخوردارند که به دنبال یک جایگزین برای آموزش سنتی هستند.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱️️ خلاقیت، ویژگی مشترکی است که کودکان باهاش زاده میشن و آموزش در شکوفایی اون در سنین بالاتر اهمیت زیادی داره
⁉️چالش اصلی اما اینه که ما توی کلاسای درس، باعث رشد خلاقیت میشیم یا محدودش میکنیم ؟
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔻پایان ناخوش بی عدالتی در آموزش و پرورش
✍ابراهیم سحرخیز
▪️دیوید هاروی (David Harvey) فیلسوف انگلیسی و نویسنده کتاب تاریخ مختصر لیبرالیسم به صراحت تمام می گوید«نئولیبرالیسم آمده است تا آخرین سهم های سرمایه داری را از اقشار ضعیف و فاقد سرمایه باز ستاند.» نئولیبرالیسم را باید هارترین و بحران زاترین فاز از سرمایه داری دانست که نگاه کالایی به آموزش و فرهنگ از خصایص بارز آن به شمار می آید.
نگاهی که با روی کار آمدن دولت کارگزاران سازندگی در ایران یعنی از آغاز دهه هفتاد شمسی، بی وقفه و آشکار بر سیاست های پولی و مالی ایران به عنوان ابزاری برای اقتصاد کلان کشور سایه افکند چیزی جز نسخه های دیکته شده یا تجویز شده نئولیبرالیسم در پوشش توصیه های بانک جهانی نبود.همان خاستگاه فکری که حاضر بود برای رسیدن به رشد اقتصادی، دهک های متوسط به پایین جامعه را زیر بولدوزر های خود له و قربانی کرده تا راه برای ژاپنیزه شدن ایرانی ها هموار شود.
▪️پانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۴، حسن روحانی در سالن شهید بهشتی نهاد ریاست جمهوری خطاب به حاضران گفت :«آموزش وپرورش باید بتدریج و گام به گام از حالت دولتی بودن محض خارج شود»او با اشاره به گزارش اصغر فانی، مبنی بر اینکه تنها ۱۲ درصد از آموزش وپرورش به صورت غیر دولتی اداره می شود تصریح کرد «این مقدار باید افزایش یافته و ما آموزش را خرید خدمت کنیم.تلاشی که برغم مواضع آشکار رهبری در مخالفت با مسأله برون سپاری در آموزش، حتی در دولت سیزدهم نیز کجدار و مریز ادامه داشت.
▪️مرحوم محمد امین قانعی راد، رییس وقت انجمن جامعه شناسی ایران با انتقاد از شکل گیری پدیده «تمایز و جدایی مدرسه ای» در ایران، بر اساس طبقات درآمدی، IQ یا دیگر متغیر ها،آن را مغایر با اهداف و ایده های اولیه از تشکیل مدرسه می داند. او این پدیده را مهمترین برنامه درسی پنهانی می داند که امروز به دانش آموزان ایرانی تزریق می شود. در جامعه ای که پدیده تمایز مدرسه ای با مفاهیم یا بهانه هایی مثل نخبه پروری، توجه به استعدادهای برتر، آزادی مردم یا والدین در انتخاب سبک آموزش فرزندان حتی فراتر از آن با شرح و بسط واژه عدالت تربیتی در حال تحکیم و جا انداختن است پرداختن به عدالت آموزشی تلاشی عبث و بیهوده است.این که برخی از انسان ها از بقیه برترند یا از نظر علمی ، ژنتیکی و هوشی برتری هایی نسبت به دیگر افراد نرمال و بهنجار در جامعه دارند به ایده اولیه تشکیل مدرسه ربطی ندارد.
▪️اقتصاددانان نیز که آموزش را راهی برای تحرک اجتماعی و طبقاتی یا ابزاری برای توزیع عادلانه درآمدها می دانند بر این باورند که سفره آموزش در ایران به زیان دهک های پایین درآمدی جامعه روز به روز در حال کوچک شدن است.سهم هزینه های مسکن، دارو، خوراک و پوشاک از درآمد خانوار چنان سهمگین و روبه بالاست که دیگر چیزی در ته کاسه نمی ماند تا خرج آموزش شود. امثال آقای پزشکیان نیز که سوراخ دعا را گم کرده اند فکر می کنند تنها با زیاد کردن ساخت و ساز کلاس های خالی از معلم و آموزش با کیفیت، می توانند این گسست آموزشی را التیام ببخشند و برای ترغیب مردم دائم به ساخت خانه های بهداشتی اشاره می کنند که در زمان وزارتشان ساخته شده است.کدام خانه بهداشت، همان ساختمان های خالی از پزشک و پرستار را می گویید!
▪️ بد نیست بدانید در پژوهشی که « در سالهای ۸۳ تا ۸۶ براساس داده ها و اطلاعات بودجه خانوار، رفتار اقتصادی خانوارها در حوزه آموزش، مورد تحلیل قرار گرفت، یافته ها نشان داد متوسط هزینه آموزشی پر درآمد ترین ها بیش از ۸۱ برابر متوسط هزینه آموزش کم درآمد ترین بود »( انصاری ۱۳۹۴)اکنون که در ماه های پایانی سال ۱۴۰۳ یکی از وحشتناک ترین گرانی ها یا تورم را تجربه می کنیم پر معلوم است که این نابرابری ها بویژه در حوزه هزینه های مربوط به آموزش اعم از آموزش عمومی و عالی بیشتر و بیشتر شده است.به قول یکی از دوستان ، امروز حتی عده ای با روی آوردن به مدارس خانگی (Home schooling)، اینترنتی، بین المللی یا مانند آن ترجیح می دهند دانش اموزشان در مدرسه باز، آزاد و مختلط به دور از پویش و پایش آموزش وپرورش تربیت شده تنها دغدغه و زحمت آنها برای آموزش وپرورش ثبت و ضبط نمرات یا مستنداتی باشد که برای اخذ مدرک به آن نیاز دارند.یکی از عوارض منفی افزایش سطح عمومی قیمتها، کاهش انگیزه و کارایی در معلمان است که کیفیت آموزش در مدارس دولتی را با کاستی های بیشتری روبرو ساخته، تشدید نابرابری ها در آموزش را در پی خواهد داشت.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔴 وقتی تصویر پیش فرض مدرسه به هم می ریزد!
چند نفر از بچه ها در یک فضای مخصوص نمایش که در گوشه حیاط قرار دارد، مشغول تمرین نمایشی هستند که قرار است هفته بعد در مراسم مدرسه اجرا کنند.
در یک گوشه هم بچه ها و مربی یکی از کلاسها زیراندازی انداخته اند و مشغول انجام تمرینهای درسی خودشان در فضای آزادند.
در گوشه دیگر هم یک مربی با بچه ها، به صورت یک حلقه روی نیمکتهای یک آلاچیق نشسته و مشغول بحث در مورد یک موضوع درسیاند.
این فقط یک مثال است. مثالی که تصویری را که به صورت پیش فرض از مدرسه و برنامه کلاس و تدریس بصورت متعارف داریم، نقض کرده و بر هم می زند.
پیش فرضی که متولیان تحول نظام آموزشی، آن را به عنوان پیش فرضی لایتغیر باور کرده، و هر گونه اقدام تحولی را با مفروض گرفتن همان تصویر پیش فرض، برنامه ریزی می کنند.
به همین دلیل اقدامات تحولی هم در اطراف همان تصویر پیش فرض دور زده، و نمی تواند از آن دور شود.
- مدرسه ای متفاوت در مقابل مدرسه متعارف؛ مثالی نقض در مقابل پیش فرضی غلط
- اکتشاف در آزمایشگاهی ارزان قیمت و کم خطر
- هر کسی کار خودش
- همراهی در چشیدن لذت هنر
- میدانی پر تلاش برای کارهای متنوع
- شاگردی در عرصه کسب و کار
- کار و فعالیت مستمر خودانگیخته
- چالشی پیش روی پیش فرضی غلط
🔻 مطالعه متن کامل در:
https://farsnews.ir/ArdavanMajidi/1726600635932420943
#رویکرد_مدرسه_ای_حکمت
#اردوان_مجیدی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
چرا دانمارک خوشحال ترین دانش آموزان را دارد؟
در سال ۲۰۱۶ کشور دانمارک به عنوان کشوری انتخاب شد که مردم آن بیشترین احساس خوشبختی را دارند. صرف نظر از دلایل مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی می توان دلایل دستیابی به چنین احساسی را در سیستم آموزشی کشور دانمارک جستجو کرد. در کشور دانمارک سیستم آموزشی اصول زیر را رعایت می کند:
1- «بهترین بودن» هدف نیست، همیشه نمی توان بهترین بود.
2- خودشناسی مهمتر از خواندن و نوشتن است.
3- دانش آموزان خود باید در جستجوی اطلاعات باشند. حفظ کردن ممنوع
4- نتیجه مهم نیست.
5- فرصت های مساوی برای همه.
◀️ برگرفته از:
http://tabnakbato.ir/fa/news/55747/
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
📕تعادل از دست رفته: از فلسفهزدگی تا مدیریتگریزی در سیاستگذاری آموزش و پرورش ایران
🖋سید محمد نوروزیان امیری
🪀تعارض دو گفتمان در سیاستگذاری آموزشی
نظام سیاستگذاری آموزش و پرورش ایران همواره در کشاکش میان دو سویهی فکری عمده قرار داشته است: نخست، نگاه فلسفهمحور به تعلیم و تربیت که به تبیین غایات و مبانی نظری میپردازد و دیگری، نگاه مدیریتمحور که کاربستهای اجرایی و سازماندهی نهادهای آموزشی را هدف میگیرد. بهطور خاص در چهار دهه اخیر، تحت تأثیر نیاز به تدوین اسناد تحولآفرین، میدان سیاستگذاری بیشازپیش در اختیار اهالی فلسفه تعلیم و تربیت قرار گرفته است، حال آنکه مدیریت آموزشی، که در ذات خود حامل ابزارهای عملیاتی و اجرایی است، به حاشیه رانده شده است. این عدم توازن، نهتنها موجب گسست در فرآیندهای اجرایی شده، بلکه سبب پیدایش دو وضعیت نامطلوب شده است: نخست، فلسفهزدگی افراطی در تدوین اسناد و دوم، گریز از اصول مدیریتی در تحقق اهداف آموزشی.
🪀فلسفهزدگی در نظام آموزش و پرورش: نظریههای انتزاعی در برابر واقعیتهای اجرایی
در شرایطی که فلسفه آموزش و پرورش میبایست بهعنوان راهنمایی برای تدوین سیاستهای کلان ایفای نقش کند، در ایران به عاملی مسلط بر سیاستگذاری بدل شده و نگاه فلسفی، جایگزین نگاه مدیریتی گشته است. این امر منجر به ظهور متون و اسنادی شده که از لحاظ نظری غنی به نظر رسیده اما از نظر اجرایی فاقد انسجام و انطباق با واقعیتهای عینی هستند. بهعنوان مثال میتوان به سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اشاده نمود که مملو از تعابیر آرمانگرایانه اما فاقد یک سازوکار اجرایی متناسب با ظرفیتهای موجود نظام آموزشی کشور است. برنامه درسی ملی ایران نیز علیرغم بهرهگیری از مبانی فلسفی متعدد، در سطح عملی فاقد سازگاری با نیازهای دانشآموزان و مقتضیات جامعه است.
شاهد دیگر این مدعا اصلاحات پیدرپی در نظام سنجش و ارزیابی است که عمدتاً بر مبنای سویههای ایدهآلیستی شکل گرفته و کمتر به دادههای تجربی و مدیریتی توجه کرده است.
🪀 مدیریتگریزی در آموزش و پرورش: ناکارآمدی در تحقق اهداف کلان
فقدان نگاه مدیریتی در سیاستگذاری آموزشی ایران، بهویژه در چهار دهه اخیر، بیش از هر چیز خود را در ضعف اجرایی، فقدان نظام پاسخگویی و گسست میان برنامهها و نتایج نشان داده است. شورای عالی آموزش و پرورش، بهعنوان بالاترین نهاد سیاستگذاری آموزشی، در ۴۵ سال گذشته فاقد تخصص مدیریتی در حد کفایت بوده و در تصمیمگیریها عمدتاً کفهی مبانی نظری و فلسفی سنگینتر بوده است، بیآنکه ظرفیتهای اجرایی نظام آموزشی را در نظر بگیرد.
ناکارآمدی در اجرای سند تحول بنیادین که پس از بیش از یک دهه همچنان در مرحله اجرا دچار اختلالات اساسی است، بیثباتی در سیاستهای آموزشی از جمله تغییرات متعدد در نظام کنکور، حذف و بازگشت آزمونها، و اصلاحات مقطعی در نظام پذیرش دانشگاهی بدون پشتوانه مدیریتی و در نهایت فقدان یک نظام نظارتی منسجم که باعث شده بسیاری از سیاستهای آموزشی بدون پایش دقیق اجرا شده و در نهایت به شکست بینجامد، از جمله شواهد این مدعا به نظر میرسد.
🪀 مدیریت حکمتبنیان: راهکاری برای بازگرداندن تعادل به نظام آموزشی
به نظر نویسنده خروج از این بنبست مستلزم عبور از دوگانه فلسفهزدگی و مدیریتگریزی و حرکت به سمت مدیریت حکمتبنیان است؛ مدیریتی که بتواند میان اصول نظری و ضرورتهای اجرایی تعادلی معنادار ایجاد کند. مدیریت حکمتبنیان به این معناست که سیاستهای آموزشی، نهتنها از پشتوانه فلسفی و ارزشی برخوردار باشند، بلکه از ابزارهای مدیریتی کارامد نیز بهره گرفته تا قابلیت اجرا یابند. این مدیریت، برخلاف مدیریت صرفاً بروکراتیک، نه درگیر جزئیات اجرایی روزمره میشود و نه در عالم انتزاع گرفتار میماند، بلکه رویکردی کلنگر دارد که ضمن درک اهداف کلان، بهدنبال طراحی سازوکارهای عملی برای تحقق آنهاست.
🪀 بازگشت به حکمت: تعادل میان فلسفه و مدیریت
نظام آموزش و پرورش ایران، برای خروج از وضعیت بحرانی کنونی، نیازمند بازتعریف رابطه میان فلسفه و مدیریت آموزشی است. فلسفه آموزشی، بدون مدیریت کارآمد، به ایدههایی انتزاعی و غیرقابل تحقق تبدیل میشود، همانطور که مدیریت، بدون پشتوانه فلسفی، ممکن است در دام بوروکراسی و روزمرگی گرفتار آید. در این میان، مدیریت حکمتبنیان میتواند با ترکیب این دو بعد، به یک الگوی متوازن و پایدار برای سیاستگذاری آموزشی دست یابد. برای تحقق این امر، ضروری است که در نهادهایی مانند شورای عالی آموزش و پرورش، ترکیبی از متفکران فلسفی و تحلیلگران و مدیران آموزشی حضور داشته باشند تا بتوانند نظام آموزشی را از وضعیت عدم انسجام و سردرگمی کنونی خارج نموده و آن را بهسوی کارآمدی و تحول پایدار هدایت کنند.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
#معرفی_فیلم
◀️ رادیکال
💠 فیلم Radical 2023
🎭ژانر: درام
👤کارگردان: Christopher Zalla
👥ستارگان: Eugenio Derbez, Daniel Haddad, Gilberto Barraza
💢ساخت سال: 2023
🌍محصول کشور: مکزیک
⏰مدت زمان: 2 ساعت و 5 دقیقه
🔷️خلاصه داستان:
در یکی از شهرهای مرزی مکزیک که پر از محرومیت، خشونت و فساد است، یک معلم ناامیدانه تلاش میکند تا با استفاده از روشهای مدرن, دانشآموزان خود را از حالت بیتفاوتی خارج کرده تا استعدادهای پنهانشان را شکوفا و آنها را به سمت موفقیت هدایت کند و...
🔆برداشت:
فیلم رادیکال، یک کتاب تربیتی عملیست و به خوبی به ما میآموزد که گاهی میبایست برای خروج از منطقهی امن و پروتکلهای مرسوم، پشت کرد تا بتوان خلاقیت و استعدادها را کشف کرد. چقدر سیستم معیوبِ آموزشی، نبوغ خفته و چگالیِ وجودیِ افراد را در نطفه خفه میکند. روایتِ فیلم مثل معلمِ فیلم، بیشفعالانهست که شما را وامیدارد که با بچهها هورا بکشید. فیلمی که باید دیدنش را به والدین و معلمان توصیه کرد.
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
🔴 «نظام آموزشی ایران سیستمی بیش از حد استاندارد و با کمترین انعطاف پذیری است. چرا که در این سیستم یک محتوای درسی واحد برای تمام مدارس کشور ارائه میشود و بچه های روستاهای دورافتاده ایران، همان کتاب های درسی را میخوانند که بچه های پایتخت نشین در تهران آنها را میخوانند.
... این نظام به شدت انعطاف ناپذیر و مقاوم در برابر تغییر و تحول است و در پاسخگویی به تقاضاها و نیازهای نهادهای محلی ناتوان است و مهارت ها و مفاهیمی در آن آموزش داده میشود که چندان مفید و ضروری نیست
... به طور کلی میتوان گفت که برنامه های درسی و تحصیلی در سطوح مختلف مدارس ایران، بیش از حد شلوغ و متراکم است. به طوری که خروجی آن یکسری افراد مملو از اطلاعات خاص هستند که نه برای زندگی شخصی شان مفید است نه برای کشور و عموم جامعه
... دانش آموزان ابتدایی، با انتظاراتی اندک، کودکان وحشت زده اند که به شیوه اتوماتیک و ماشینی به پرسش های معلم پاسخ میدهند. تنها هنگامی که برای زنگ تفریح آزاد گذاشته میشوند یا هنگامی که مدرسه را ترک میکنند، طبیعی و راحت به نظر میرسند».
◀️ خواندید؟! اشتباه نکنید. این گزارش مربوط به سال ۱۴۰۳ نیست. گزارش مشاوران ماوراء بحار است که در سال ۱۳۲۸ تنظیم شده است، درباره "طرح توسعه هفت ساله دولت ایران با تأکید بر بخش آموزش"
💠 گزارش مشاوران ماوراء بحار از طرح توسعه هفت ساله دولت ایران با تاکید بر بخش آموزش بيانگر اين نكته بسيار مهم است که مسائل امروز آموزش و پرورش همان مسائلی است که در حدود 70 سال پیش عنوان شده است. ریشه مشکلات و معضلات آموزش و پرورش سابقه اي به اندازه تاریخ تشكيل آن دارد. برخی از مسائل و مشکلات موجود آموزش و پرورش ریشه در محيط بیرون آن دارند از جمله اینکه هیچگاه آموزش و پرورش دغدغه اصلی و در اولویت کاری دولت ها نبوده است چون بودجه مناسب، نظام جذب نیروی انسانی منسجم و ویژه، آزمون های استاندارد، نظام دریافت و پرداخت مناسب و... برای آن پیش بینی نکرده اند...
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
✏️ اگر در مملكتى هستى كه تمامش #تاريك است، اين نشان مىدهد كه تو يك #كبريت هم روشن نكردهاى.
✏️ نبايد مسأله را توجيه كنيم و بگوييم ديگران اقدام نكردهاند، كه تو بايد فرض كنى، كسى جز تو در اين عالم نيست. بايد #خود شروع كنى و هر مقدمهاى را كه مىخواهد، فراهم نمايى...
📄 برشی از کتاب 📚 اخبات
#عین_صاد
#استاد_صفایی_حائری
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظام آموزشی موجود،استعدادسوز و قتلگاه تفکر و خلاقیت است...
#استانداردسازی
🔰 خشت کج | نقد نظام آموزشی
🆔️ @kheshtekaj