eitaa logo
خیمه‌گاه ولایت
37.3هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
5هزار ویدیو
193 فایل
#کانال_رسمی_خیمه‌گاه_ولایت خیمه‌گاه ولایت وابسته به هیچ نهاد و حزبی نیست. ما از انقلاب و درد مستضعفین و پابرهنگان و مظلومان جهان میگوییم، نه از سیاست بازی‌های سیاسیون معلوم الحال. اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر جهت ارتباط با ما👇 @irani_seyed
مشاهده در ایتا
دانلود
🇸🇦🏴‍☠منابع عبری:هواپیمای شخصی مورد استفاده نتانیاهو در سفر ها، در سفری نادر ساعاتی قبل مستقیما از سرزمین های اشغالی پرواز کرده و در عربستان فرود آمده است، هنوز مشخص نیست که شخص نتانیاهو مخفیانه به عربستان سفر کرده است یا نه! ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پلیس هلند با لودر وسط تظاهرات دانشگاه آمستردام هلند رفت و صد دانشجو را بازداشت کرد. ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از مدت‌ها قبل از اربعین سال گذشته هشدار دادیم. برخی از این‌ها مشغول تغیر ذائقه مذهبی‌ها هستند؛ نه تنها در ایران، بلکه در عراق. این یک پروژه است. 📢 ➖➖➖➖➖➖➖ برای خواندن مطالب مرتبط با این پدیده شوم، به موارد ریپلای شده دقت بفرمایید و همچنین روی هشتگ‌های زیر بزنید👇 ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇵🇸🏴‍☠ارتش اسرائیل و شین بت مدعی شدند احمد علی، فرمانده نیروی دریایی حماس در شهر غزه را ترور کردند 🔹در طول جنگ، احمد علی فعالیت‌های تهاجمی علیه اسرائیل و حملات بیشتر علیه نیروهای اسرائیلی را که در نوار غزه فعالیت می‌کردند، را برنامه ریزی میکرد. ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جزئیات جدید از خرابکاری در اصفهان 🔹️کمال خرازی: عملیات توسط ریز پرنده‌‌هایی اتفاق افتاد که پیش از این به داخل کشور وارد شده بود. ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
📷 انتشار تصویر جدیدی از حضرت آیت‌الله‌‌العظمی خامنه‌ای (مدّظلّه‌العالی) در کتابخانه شخصی ایشان 🔹️کتاب مجموعه‌ای است از محصولات یک فکر، یک اندیشه، یک ذوق، یک هنر؛ مجموعه‌ای است از یافته‌های یک یا چند انسان. ما خیلی باید مغتنم بشمریم که از محصول فکر آحاد گوناگون بشر استفاده کنیم؛ این هدیه‌ی کتاب به ماست. ۱۳۹۰/۰۴/۲۹ ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه اثر کردن گل روی مشایی! این جادوگر و متوهم در کنار بقایی احمدی نژاد را بیچاره کرد؛ البته، احمدی نژاد خودش هم یک شبه به اینجا نرسید و خودش چنین عقایدی داشته! ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
رئیسی: به خانواده ها وجوانان اطمینان میدهم دولت پای کار عمل به وعده ساخت4میلیون مسکن است. آقای رئیسی، ما، مانند مولایمان خامنه‌ای که شهادت داد شما دارید کار میکنید، همین عقیده را داریم؛ولی محسوس نیست تلاشتان. از عمر دولت سه سال رفته یک سال مانده که بادمجون هم بکاری در نمیاد چه برسه ۴ میلیون مسکن. https://virasty.com/KHEYMEGAHEVELAYAT/1715339423452903060 ➖➖➖➖➖➖➖ ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
👤 سلام روزبخیر توروخدا اینو هرجور میتونید برسونید به آقای رییس‌جمهور راجع به همین مسکن جوانان اعلام میکنن پنجاه میلیون بیارید تا یه هفته صدمیلیون بیارید تا آخرماه ..... آخه یه جوون فقیر بادرآمدبخورنمیر ومستآجر از کجاجورکنه اگه داشت چرا مسکن مهرو مسکن ملی واینجورچیزا ثبت نام میکرد حالا اگه کسی خدایی نکرده نتونه جورکنه خودبخود سامانه قراردادش رو لغو میکنه وسلب امتیاز میشه پولی هم که از پارسال ریخته والان دیگه عملاً ارزشی نداره ،،معلوم نیست کی بهش برگردونن این انصافه؟؟؟ اونروز یکی میگفت مگه من چی دارم که زنم هم طلا داشته باشه یه دوسه تیکه کم وزن داشتیم که همون اول فروختیم الان دیگه هیچی نداریم یه کاری بکنید اون بالاییها یه تکونی بخورن انگار اصلأ هیچ ذهنییتی از فقر ونداشتن ندارن 😔😔😔 📲خیمه‌گاه ولایت 📢 ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به بهانه چهل و پنجمین سالگرد شهادت استاد انقلابی، آیت الله شهید مرتضی مطهری مراسمی با دف و نی برگزار شد! ✍به قلم 🔹️نگارنده این یادداشت معتقد است که شهید مطهری منظومه فکری است که بر سرزمین جهل تابیده و در انفجار نور بهمن 57 یکی از کرات نورانی بود که به دست ظلمت گروهکی، ابدی شد. 🔸️معرفی استاد مطهری به شیوه جشن‌های سنتی و انتخاب بریده غزل‌های هدفمند مثل «مبوس جز لبِ ساقی و جامِ می حافظ» «که دستِ زهدفروشان خطاست بوسیدن» "خودش شیطنتی در ردیف ترور فیزیکی شهید است." تعجب اینجا است که علی مطهری فرزند شهید هم در جلسه حضور دارند و مجری و بانیان جلسه را تشویق میکنند. 🔹️بعید نیست وقتی این یادداشت منتشر میشود عده‌ای این سوال برایشان مطرح شود که حالا نواختن یک‌ مرد کراواتی و دف زدن یک دختر و غزل خوانی هدفمند چه آسیبی دارد و نباید سخت گرفت. به آنها یادآور میشویم که مطالبه بهمن57 و اندیشه‌های معمار کبیر انقلاب اسلامی ساده زیستی و عدالت بود و ساختمان جماران مصداق آن بود. بعد از امام تعریف انحرافی که از آن بزرگوار ارائه دادند یک چهره متفاوت از اسلام انقلابی بود و نهایتا این انحراف را در ساده زیستی حرم مطهر هم پیاده کردند و خلق اشرافی‌گری را به حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران تحمیل کردند. 🔸️البته قطعا این اقدامات با برنامه منسجم انجام شده. چون همه اینها میدانند رویه ولایت با این رفتارها در تضاد است ولی بی تفاوت به رهبری جامعه مسلمین، اقدامات سخیف را تکرار میکنند. ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبل از خوابیدن، سلام بدهیم به ساحت مقدس امام حسین علیه السلام. البته درستش این است که بگوییم امام حسین علیه السلام سلام کرد و ما جواب دادیم. چون محال است کسی در سلام کردن از پیامبر و اهلبیت علیهم السلام پیشی گرفته باشد. همه باهم زمزمه کنیم: 🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿 ◀️ کانال خبری تحلیلی 🌹 https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅بسم الله الرحمن الرحیم بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است و بال پر دارد بخوان دعای فرج را و عافیت بطلب که روزگار، بسی فتنه زیر سر دارد 🔹تمام گره‌های عالم با آمدن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باز خواهد شد. ❤️ همه باهم دعای فرج حضرت صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را زمزمه کنیم❤️ 🌸إلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ 🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌹 🌸أولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ 🌸ففَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ 🌸يا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ🌹 🌸اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ 🌸يا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي أَدْرِكْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ 🌹 يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ 🌹 🌹یاصاحب الزمان...🌹 🌸تا نیایی گره از کار بشر وا نشود🌸 https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
🔴مهدی امنیتی نبود، اما به خاطر اشتباه برادر زاده همسرش شهید شد... ↩️قسمت اول مهدی متولد73 بود و کارش مسئول دفتری یک شخصیت نسبتا مهم بود. سوای آن، به طور مستقل و به دلیل علایق شخصی در حوزه امنیتی و دفاعی کارهای پژوهشی انجام می‌داد و بخاطر نوع پژوهش و کارهایش، ارتباطات گسترده‌ای با برخی از مسئولین امنیتی و نهادها داشت. مهدی به همین خاطر خیلی از مسائل حفاظتی و امنیتی و اصولی را رعایت میکرد و از طرفی با مطالب و تحلیل‌ها و کارهایی که در حوزه سایبری کرده بود، حساسیت دشمن را برانگیخته بود و تحت رصد دائم دشمن قرار داشت؛ و بعضا مطالبش را دشمن بازتاب میداد و درمورد آن در رسانه‌های ضدانقلاب نظیر ایران اینترنشنال و رسانه‌های آموزشی اغتشاشات، درموردش بحث می‌شد. شبی از شب های سرد زمستان، بله برون برادرزاده سمیه خانم«همسر آقا مهدی» بود. هم سمیه، هم مادرش، هم برادرش که پدر داماد میشد، به مهدی اصرار کردند که تو باید در این مراسم باشی. مهدی علیرغم تمام اصرارها به مراسم بله برون برادرزاده همسرش نمیرود و درخانه می‌ماند و آن شب را ترجیح میدهد به کارهای پژوهشی و مطالعات و... برسد. و آن شب، شبی میشود که امضای شهادتش را در مراسم بله برون برادرزاده همسرش کلید میزنند. قبل از مراسم بله برون/ در خانه مهدی/ سمیه خطاب به مهدی: _مهدی جان عزیزم، واقعا نمیخوای بیای؟ مهدی لبخندی میزند و میگوید: +میدونی که نمیام. جوابم همونیه که گفتم. نه. سمیه که خانم متدین و اهل ملاحظه‌ای است و عاشق شوهرش، از مهدی ناراحت می‌شود اما بروز نمیدهد تا با مهدی وارد بحث نشود و یک وقت مهدی را عصبی نکند. پس از نه محکمی که از همسرش آقا مهدی می‌شنود، میگوید: _خیلی دوست داشتم که تو هم بیای. دیدی که خان داداشمم بهت زنگ زده. برادرزاده‌م مهرداد هم بهت زنگ زده تا بیای. اما همش میگی نمیام. بابا والله بزن بکوب نیست. بیا دیگه عشق دلم. مهدی دستی به موهایش میکشد و کمی چشمانش را می‌مالد و میگوید: +سمیه جان، ما چندساله ازدواج کردیم؟ _سه سال و نیم! +به طور کامل من و شناختی یا نه؟ _چطور؟ +چطور نداره. میدونی که وقتی میگم نه، یعنی نه، و حرفم تا آخر نه هست. و وقتی میگم بله و آره و مثبت جواب میدم، یعنی تا تهش بله و آره و جوابم مثبت هست و کمتر زمانی پیش میاد رای من عوض بشه. این و خوب باید فهمیده باشی. _خب عزیزم، دوست دارم تو هم باشی. همه دارن میان. فقط تو نیستی. +جان مادرت انقدر به من گیر نده و با من وَر نرو. الانم زنگ بزن به پدرت اینا بگو بیان دنبالت با هم برید خونه داداشت. سلام منم برسونید. تبریک منم برسونید. سمیه دور از چشم مهدی اخمی میکند و میگوید: «باشه.» مهدی میرود نزدیک میز آرایش سمیه که مشغول بافت موهایش بوده، دستش را روی شانه‌های همسرش میگذارد و بوسه‌ای نثار گردن و گونه‌های همسرش میکند. تقریبا همه می‌دانستند که مهدی روی ثبت عکس از خودش و همسرش چقدر حساس است. مهدی به همسرش سمیه میگوید: +عزیزم، دیگه سفارش نکنم. یه کم توی مهمونی بیشتر رعایت کن. اگر قراره ازت عکس بندازن، بگو با گوشی شخصیت عکس بندازن ازت؛ و عکس‌ها رو هم منتقل کن به فلش شخصی که داری. حواست باشه وقتی داری با گوشی شخصی‌ت عکس میندازی، کسی با گوشی شخصیش ازت عکس نگیره. _چشم عزیزم. حواسم هست. شما نگران نباش. شب بله برون/ منزل عروس خانم! خانواده داماد و عروس، همه در منزل پدر همسر مهرداد«داماد» جمع می‌شوند. مراسم انجام میشود و موقع انداختن عکس‌های آخر مراسم می‌شود. سمیه همسر مهدی تا اینجا حواسش بود که کسی از او تصویر یا فیلمی ثبت نکند و هربار کسی میخواست فیلم بگیرد، او چادرش را بیشتر جمع میکرد و حلقه صورتش را با چادر تنگ‌تر میکرد تا چهره‌اش به راحتی قابل تشخیص نباشد. موقع عکس انداختن سمیه خانم با عروس و داماد که میرسد، او به صراحت و با شجاعت کامل میگوید: «لطفا از من کسی عکس نگیره. من با گوشی شخصی خودم که الان میدمش به یکی از خواهرام، میگم از من و مهرداد و خانم گلش عکس بندازه.» به چندنفر از خانواده عروس بر میخورد و از این حرف دلخور میشوند، اما برای سمیه ذره ای مهم نبود که در این زمینه چه کسی از او ناراحت می‌شود. حتی اگر خانواده خودش هم ناراحت می‌شدند برایش مهم نبود؛ البته تقریبا خانواده سمیه با این موضوع کنار آمده بودند و برایشان موضوع تازه‌ای نبود. سمیه هم آنقدر روی خودش کار کرده بود که هیچ چیزی جز خواسته همسرش و یکسری اصولی که به او از اول زندگی گوشزد شده بود، مهم نبود. آن شب خیلی عادی تمام شد و همه رفتند سراغ زندگی شخصی‌شان. ✍ادامه دارد... ❌کپی و استفاده از این مطلب با ذکر منبع و لینک کانال خیمه‌گاه ولایت مجاز است ❌ ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
↩️قسمت دوم سه ماه بعد از بله برون...منزل پدر مهرداد«برادر سمیه_برادرخانم مهدی» آرین صمیمی‌ترین دوست مهرداد بود. تماس میگیرد و با مهرداد هماهنگ میکند تا همدیگر را ببینند. مهرداد مذهبی بود. مانند مهدی که شوهر عمه‌اش بود. اما آرین که رفیق او بود، به ظاهر مذهبی بود و در باطن «.....!» مهرداد آن روز به آرین میگوید بیاید به خانه پدرش. آرین به خانه پدر مهرداد رفت تا طبق معمول همیشه باهم قلیان بکشند. یک نکته را بگویم که همانطور که همه میدانید، معمولا در مراسم بله برون جز خانواده درجه یک و مهم عروس و داماد کسی حضور ندارد. اما در مراسم مهرداد و همسرش، آرین به دلیل اینکه بیش از حد با مهرداد صمیمی بود و رفیق گرمابه و گلستان یکدیگر و مثل برادر بودند، توسط مهرداد به آن مراسم دعوت میشود. موقع کشیدن قلیان، صحبت از شب بله برون می‌شود و آرین میگوید: _مهرداد شب بله برونت، اون خانمه که مذهبی بود، کی بود؟ تا حالا ندیدمش. مهرداد با حالت خاصی که به تو چه ربطی دارد، نگاهی به آرین می‌اندازد و میگوید: +چطور؟ آرین که از حرکت چشم‌های مهرداد جا میخورد، میگوید: _همینجوری! سپس کمی جا به جا میشود و دهانی پلاستیکی و یکبار مصرف قلیان را در می آورد و شلنگ قلیان را به مهرداد که وسواسی بود میدهد و میگوید: «بیا بگیرش. بکش حالش و ببر.» مهرداد تاملی میکند و میگوید: +عمه‌م بود. حالا چیشده مگه؟ _مجرده؟ +به تو چه! یعنی چی این حرفت؟ _بخدا منظوری نداشتم به جون تو و به رفاقت‌مون قسم. فقط سوال کردم. مهرداد من و تو صمیمی هستیم، این رفتارها ازت عجیبه ها... یعنی من و تا حالا نشناختی؟! من کی روی ناموس مردم نظر داشتم که حالا بخوام روی عمه تو نظر داشته باشم و«.....» مهرداد حرف های آرین را قطع میکند و میگوید: +آقاجان، عمه من متاهله. حالا میگی چیشده یا نه؟ _پس شوهرش کجا بود؟ چون اون دوتا عمه‌هات و که قبلا دیده بودم، شوهراشون بودن. این عمه‌ت و ندیده بودم و انگار شوهرشم نبود. +شوهرش نتونست بیاد. زیاد اهل اینطور مهمونی‌ها نیست. _که اینطور... حالا چرا موقع عکس انداختن شد اونطور گفته بود عمه‌ت؟ و اینجا بود که مهرداد دهن لقی کرد و آنچه را که نباید میگفت، گفت...«شوهرش محدودش کرده.» _مگه شوهر عمه‌ت چه‌کارست؟ +نمیدونم. یعنی هیچ کسی نمیدونه. میگن مسئول دفتر یکی از مسئولین انقلابی هست. الانم که میگن رفته سوریه و از اون طرف میره لبنان. دو سه هفته بعد از بله برون من رفته. _جدی میگی؟! بابا ای‌ول. چه شوهر عمه باحالی داری. عکسش و داری ببینم؟ +آره. مهرداد عکسی را که از مهدی داشت به آرین نشان میدهد و سپس گوشی خودش را قفل میکند. آرین آن روز خیلی زود از مهرداد خداحافظی میکند و جدا می‌شود و بعد از اینکه از مهرداد جدا می‌شود، میرود سمت میدان هفت حوض تهران پارس. وارد خانه ای که از قبل هماهنگ شده بود میشود. به محض ورود گوشی و لب تاپ و کیف و همه چیزش را تحویل میدهد. پس از تحویل لوازم و بازرسی بدنی با همراهی یک مرد تنومند سوار آسانسور میشوند و به سمت طبقه 3 آن خانه امن میروند. به محض ورود با استقبال یک زن روبرو میشود که نام آن زن اعظم است. آرین به سمت اعظم میرود و به هم دیگر دست میدهند. آرین روی یکی از مبل ها می نشیند و اعظم هم روبرویش. به آرین میگوید: _خب! تعریف کن چه خبر؟ +خبرهای مهمی دارم خانم. _میشنوم. +یکی از کسانی که متصل به سیستم امنیتی آخونداست، پیداش کردم. _صدبار نگفتم اتصالی نمیخوام؟ اصل جنس و میخوام! +خانم؛ این یارو، هم اتصالی هست، هم اصل جنس! اعظم بلند میشود و چندقدم راه میرود؛ سپس به آرین نگاهی می‌اندازد و میگوید: _دقیق تر حرف بزن. آرین که فهمیده اعظم مست است و زیادی هم مصرف می‌کند، زیر لب و آهسته فحشی را حواله اعظم می‌کند و به خودش میگوید «شل ناموس انقدر مست کرده که واضح تر از این‌هم حرف بزنم نمی‌فهمه.» و وقتی می‌بینید اعظم دارد میخ‌کوب نگاهش می‌کند، خودش را جمع می‌کند میگوید: +راستش خانم، شوهر عمه یکی از دوستانم، یه مدت توی یکی از تشکیلات‌های امنیتی حکومت آخوندا کار میکرد. خودشم پروژه بگیرِ تشکیلات حکومته. با اونی که رفیق شدم و دوساله که باهمیم، میگفت مسئول دفتر یکی از انقلابی‌ها هست. حالا دیگر اعظم چهارشاخ میشود تا حرف‌های آرین را با دقت بیشتری گوش کند؛میگوید: _خب، تندتر توضیح بده بچه‌جان. +راستش خانم الان هم سوریه هست. _برای چی؟ +با یه تیم امنیتی که بهش اطمنیان دارن متصل شده تا کارهای پژوهشی خودش و بابت مقاومت در سوریه انجام بده. _به جز این فک زدن مستندات چی ازش داری؟ +هیچچی. _پس به قبر ننه بابات خندیدی که اومدی اینجا. آرین از عصبانیت در حالت مستی اعظم می‌ترسد و کمی عقب می‌کشد و به مبل خودش را می‌چسباند... اعظم می‌گوید: _بار آخرت باشه دست خالی میای اینجا و وقت من و میگیری.
+خانم، حتما مستنداتش و براتون جور میکنم. _چه‌طوری؟ آرین مکثی می‌کند و میگوید: +اگر عجله دارید شمارش و میدم و گوشیش و هک کنید. اعظم تأملی میکند و لبخندی میزند، سپس به محافظش که دم درب هال و پذیرایی ایستاده است میگوید: «بگو کیفش و بیارن داخل. به فائزه هم بگو بیاد اینجا کارش دارم.» محافظ غول و چماق اعظم میرود سراغ فائزه و به او میگوید «خانم با تو کار داره» و از همان طرف هم به پارکینگ میرود و دقایقی بعد با کیف و گوشی متعلق به آرین وارد سالن پذیرایی میشود و کیف را می اندازد روبروی آرین... اعظم میگوید: _گوشیت و روشن کن! +چشم خانم. اعظم همانطور که مشغول راه رفتن بود و دور سالن هال و پذیرایی میچرخید و قهوه‌اش را می‌خورد و سیگارش را می‌کشید، افکار زیادی به سرش پرسه میزد... ناگهان با صدای نسبتا بلندی به آرین گفت: «چه غلطی میکنی؟ زودتر...» آرین دستپاچه میشود و میگوید: «چشم خانم. بزارید روشن بشه.» گوشی را که روشن میکند، به اعظم میگوید: «روشن شد خانم.» همزمان فائزه وارد می‌شود و اعظم به او میگوید: _شماره مهرداد و سوژه و زنش و ازش بگیرو روی هک گوشیشون کار کن. کل گالری گوشی هدف رو برام خالی میکنی. سپس رو به آرین میکند میگوید:«برو. خبرت میکنیم.» آرین میرود و سه روز بعد به او خبر میدهند تا به خانه امنی که سمت خیابان دولت که حوالی شریعتی بود برود. آرین به آن خانه امن میرود و با اعظم ملاقات میکند. لحظاتی گذشته بود و آرین همانطور که سرش پایین بود، ناگهان با صدای دو سکه طلا که روی میز عسلی روبرویش توسط اعظم پرت میشود به خودش می آید. در همان لحظه محافظی که نزدیک اعظم بود نزدیکش می آید و در گوش اعظم چیزی میگوید. اعظم سری به نشانه تایید تکان میدهد و محافظ اول به محافظی که کنار درب هال و پذیرایی ایستاده بود اشاره ای میکند. درب باز میشود و فائزه که هکر ماهری هم بود، با یک لب تاپ داخل می آید، سپس به سمت آرین می‌رود و در کنارش می‌نشیند. اعظم به فائزه میگوید: «عکسارو بهش نشون بده.» فائزه نتوانسته بود گوشی مهدی و همسرش را هک کند. دلیلش این بود که یک شماره عمومی داشتند و یک شماره مجازی و در مجازی هم هیچ عکسی نداشتند و هیچ عکسی هم رد و بدل نمی‌کردند. به همین خاطر فائزه نتوانست چیزی پیدا کند. اما مهرداد... مهرداد به دلیل حضور افسار گسیخته‌اش در مجازی و باز کردن لینک‌ها و فایل‌های ناشناس، گوشی‌اش توسط فائزه، آن‌هم با یک ترفند خاص و حرفه‌ای و فرستادن فایل PDF که آلوده به ویروس بود، هک شد. فائزه گالری گوشی مهرداد را رسما کپی کرده بود و حالا تصاویر را یکی یکی به آرین نشان می‌داد تا او بتواند مهدی را شناسایی کند و نشانش دهد. آرین همان تصویری که توسط مهرداد دیده بود را به فائزه نشان میدهد. فائزه هم لب تاپ را بر میدارد و به سمت اعظم میرود تا عکس را به او نشان دهد. اعظم همانطور که مشغول پک زدن به سیگارش بود و دودش تمام فضا را پر کرده بود، خیره به عکس مهدی که در لب تاپ فائزه بود میشود. سیگارش را خاموش میکند و به فائزه میگوید: «همین الان خیلی فوری بفرست به ایمیلم.» ✍ادامه دارد... ❌کپی و استفاده از این مطلب با ذکر منبع و لینک کانال خیمه‌گاه ولایت مجاز است ❌ ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
🔴تشخيص اشتباه صهیونیست‌ها از محل اقامت السنوار 🔸با وجود اینکه مقامات اسرائیلی هدف از حمله به رفح را دستگیری و از بین بردن یحیی السنوار عنوان کرده‌اند، روزنامه تایمز اسرائیل گزارش داد وی در رفح نیست و گمانه‌زنی‌ها از حضور او در خانيونس حکایت دارد. 🔹️این در حالی است که جان کربی گفته بود که ایالات‌متحده اسرائیل را در یافتن یحیی السنوار کمک می‌کند. او ارتش اسرائیل را به بازی گرفته. ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
🔴ویژه حجاج/ در حج ممکن است با چه خطراتی روبه‌رو شویم؟ "پاک کردن عکس و فیلم از حافظه تلفن" ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
🔴سلام و خداقوت به مخاطبان محترم پایگاه خبری تحلیلی خیمه‌گاه ولایت 🔹مسئولان محترم فضای مجازی بعثه مقام عظمای ولایت، در اقدامی هوشمندانه هشتگ زیر را همزمان با پیام رهبر انقلاب برای برائت از مشرکین 25 خرداد پیشنهاد داده اند. « کعبه ما را برای حمایت از فلسطین متحد می کند.» 🔸آوای این هشتگ خیلی شبیه به است. این هشتگ را آزموده‌ایم و در ایام اربعین حسینی قلوب مومنین در سراسر جهان را به هم نزدیک کرده‌ایم و اینک فلسطین...؛ با توجه به تحولات سریع جهان و شکل گیری جبهه گسترده ضدصهیونیستی، این دفعه منتظر پیشنهادات و ایده های تولیدی متناسب با حال و هوای حج ابراهیمی هستیم تا در شکستن بت ساحران و فراعنه قرن بیست و یکم نقش داشته باشیم. 📲📲📲در عصری زندگی میکنیم که رسانه و تولید محتوا قدرتش بیشتر از موشک است. حال عرصه تهاجم در دستان شمایی است که این پیام را مطالعه و ایده‌های خود را برای خدمتگزاران خودتان در خیمه‌گاه ولایت ارسال می‌کنید. لطفا ایده‌ها در قالب تولیدات سمعی و بصری باشد که قابلیت انتشار در سراسر جهان را داشته باشد. جهت ارتباط با ما👇 @irani_seyed 📢 ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
آقای طالبان سلام به خیری؟ 🔹️علی‌رغم توافق رسمی ایران و افغانستان در سال‌های دور درباره حقابه یا سهم ایران از آب‌های ذخیره شده ، حکومت قبلی و فعلی افغانستان به تعهد خودشان پای بند نبودند و علی‌رغم هشدارهای مختلف طالبان ترجیح داد تا جای ممکن آب را به سمت ایران رها نکند! 🔸متاثر از چنین رویکرد‌هایی، سیل عظیمی افغانستان را در بر گرفته که در هفت ولایت افغانستان کشته گرفته و فقط در ولایت بغلان 300 کشته بر جای گذاشت. 🔹️مسئولیت مستقیم جان افرادی که مظلومانه از بین رفتند مستقیماً به عهده طالبان، آمریکا و انگلستان می‌باشد. ✍محمدحسین واسعی کارشناس مسائل سیاسی و امنیتی ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
فائزه میرود و لحظاتی بعد تصویر را برای اعظم میفرستد. فائزه گوشی خود را چک میکند، سپس رو به آرین میکند و میگوید: «حالا میتونی بری.» آرین سکه هایش را از روی میزد برمی‌دارد و میرود. اعظم تصویر را در گوشی اش ذخیره میکند و همان شب آن را از طریق یک راه ارتباطی کاملا سری و امن برای رابط خود در امارات می‌فرستد و آن رابط هم از آنجا طی یک جلسه ای با افسر موساد، تصویر مهدی را که مرتبط با دستگاه اطلاعاتی و نظامی و امنیتی کشور بود میدهد تا از طریق او رد برخی فرماندهان عالی رتبه جمهوری اسلامی در خاک کشورهای دوست و همسایه زده شود. 40 روز بعد / سوریه ساعت 16:00 سشنبه دو نفر از زبده‌ترین نیروهای اطلاعاتی و شناسایی سرویس تروریستی موساد در خانه ای حومه سفارت ایران در دمشق مستقر می‌شوند. ایهود پس از ورود به خانه سیگار برگش را روشن میکند و روی مبل لم می‌دهد. به دبورا که یک دختر 31 ساله و امنیتی است میگوید: +همه چیز هماهنگه؟ _چقدر استرس داری ایهود؟ +یک پدری از این ایرنی‌ها در بیاریم که درس عبرتی بشه براشون. تا دیگه با جوجه های حماس و حزب الله بر علیه ما اقدام نکنن. _نگران نباش. حتما همینطوره. +دیشب بدجور مست کرده بودی؟ _همیشه یک شب قبل از عملیات های مهم عادتمه که مست میکنم. میخوام حال کنم. میخوام عیش و نوشم کامل باشه. +اون موقعی که توی شاباک بودی هم همین بودی؟ دبورا نگاهی به ایهود می اندازد و لبخندی تلخ میزند و چیزی نمیگوید. با دوربینی که پشت پنچره بود اطراف سفارت را چک میکند. ایهود مینشیند و لحظاتی بعد دبورا هم میرود نزدیکش مینشیند و عملیات را باهم بررسی میکنند. ایهود تصویر مهدی را روی مانیتور اتاق می‌اندازد و به دبورا میگوید: _این پسره مهدی فقط یک مرتبط هست با سرویس امنیتی. بیش از حد در رعایت مسائل امنیتی محتاط هست. به سختی تونستیم ردش و بزنیم. سه روز قبل هم از طریق مهدی تونستیم رد چندتا از نیروهای اطلاعاتی قدس و بزنیم. +این سه هفته که داریم همه چیز و دائم رصد میکنیم، این جوجه پژوهشگر بیشتر از هرکسی اصول امنیتی رو رعایت میکنه. ولی خب، دست بالای دست بسیار است و ما تونستیم روی اونا چتر اطلاعاتی پهن کنیم. ایهود قهقه ای میزند و میگوید: _خودتم میدونی، یه سردار و معاونش توی این جمع هست که باید تیم ترور این دوتارو یه جوری بزنه که اسماعیل قاآنی دیگه هوس نکنه مثل قاسم سلیمانی مستشار بفرسته اینجا و بشار هم بخواد براشون فرش قرمز پهن کنه. +عامل ما خبر داده که امروز میان سمت سفارت و از اونجا هم به سمت یکی از پایگاه های نظامی ایران سمت دیرالزور میرن. البته این پسره مهدی هیچ جایی همراهشون نیست. ولی خب ما تونستیم از طریق اون رد اینارو بزنیم. همون یکباری که با اینا بود، برای ما کلی فرصت مهیا شده تا با کسانی که مرتبط هست و شناسایی کنیم. ضمنا، عامل نفوذی ما در داخل ایران، همچنان سفید مونده. اما به دلیل برخی مسائل و عدم حساسیت رژیم آخوندی، باید اون و از ایران خارج کنیم. _باید حواسمون باشه و تیم ترور رو به موقع هدایت و حمایت کنیم. سه ساعت بعد توسط یکی از طراحان اصلی این عملیات و از طریق یک خط امن خبر میرسد که تیم ترور مستقیما ورود نمی‌کند و نقشه عوض شده و باید تیم اطلاعاتی و شناسایی موساد محل را ترک و تیم ترور در یکی دیگر از خانه‌های امن موساد در سوریه مستقر شود. قرار شد موقعیت دقیق تیم ایرانی توسط یک تیم رهگیری به اطلاع ارشدترین مقام عملیاتی موساد برسد. ساعت 21:00 همان شب/پس از تغییر نقشه عملیات تیمی از مستشاران امنیتی و نظامی ایران که 6 نفر بودند، همان شب در یک خانه امن چهارطبقه‌ای در دمشق مستقر می‌شوند. آن شب قرار بود چندتن از نیروهای حزب‌الله و ایران در آن خانه جلسه‌ای درمورد برخی مسائل برگزار کنند. خانه از قبل تحت رصد و اشراف نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی موساد قرار داشت. تیم حزب‌الله در راه است، اما... ناگهان یک موشک ورق را برمی‌گرداند و شش تن از نیروهای اطلاعاتی و نظامی و امنیتی ایران در آن خانه شهید می‌شوند. و در آخر مهدی هم با اینکه عنصر گزینه مهم امنیتی و مهم نبود و دشمن میتوانست او را برای عملیات‌های دیگرش زنده نگه دارد و ارتباطات دیگر او را کشف کند، توسط یک عنصر ناشناس در یک تصادف ساختگی در تهران به شهادت میرسد. گاهی یک اشتباه، بلد نبودن برای((نه)) گفتن توسط یک عضو خانواده، و عکس گرفتن و لو دادن توسط یکی از افراد فامیل، یک انسان پژوهشگر متصل و اهل نشست و برخاست با سرویس اطلاعاتی و امنیتی کشور، هزاران کیلومتر آن طرف تر به شهادت میرسد و از طریق او رد خیلی از مستشاران امنیتی هم زده میشود.
اما مهدی چگونه به شهادت رسید... مهدی توسط یکی از افراد مرتبط با اعظم در یک تصادف ساختگی در جاده تهران به سمت قم، خودروی شخصی‌اش با سرعت بالا منحرف می‌شود. اما اعظم که بود. اعظم یک عنصر بهایی مخفی در ایران بود و یکی از تشکیلات‌های مخفی بهائیت در ایران را اداره می‌کرد و به اسرائیل خوش خدمتی می‌کرد. اما آرین چگونه جذب شد... آرین به دلیل مشکلات مالی در تور بهائیت قرار گرفت و مورد سوء استفاده واقع شد. والعاقبة للمتقین ✍پایان ❌کپی و استفاده از این مطلب با ذکر منبع و لینک کانال خیمه‌گاه ولایت مجاز است ❌ ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پیشنهاد تعطیلی شنبه و کاهش ساعت کاری کارمندان از ۴۴ ساعت در هفته به ۴۰ ساعت، در مجلس رای نیاورد ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥لخت شدن یک شهروند معترض در صحن شورای شهر گرگان 🔹️فرد معترضی که خانه‌اش در رانش زمین آسیب دیده، در صحن شورای شهر گرگان برهنه شده و فریاد می‌زند: «من خانه‌ام رفته، دیگر چیزی برای از دست دادن ندارم.» حداقل یک نفر از اعضای شورای شهر مرد نبود بلند بشه و بره به درد و داد این مرد برسه. در حیرتم از مرام مسئولان گرگان. سال بعد هم انتخابات شورای شهر، محتاج همین کوخ نشینان خواهید شد، اما دیگر حنایتان رنگی نخواهد داشت. 📢 ➖➖➖➖➖➖➖➖ 👈 اینجا خــــــــ قرمزـــــط سیاسے معنایے ندارد. ✅ از انقلاب و دردِ  مستضعفین و پابرهنگان و مظلومان جهان میگوید نه از سیاست بازی‌های سیاسیون معلوم الحال ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff