خیمهگاه ولایت
#خاطرات_امیر_عبداللهیان #پارت_سی و اما قطر... قطر کشوری ست که خیلی علاقه دارد در منطقه نقش آفرینی
#خاطرات_امیر_عبداللهیان #پارت_سی_و_یک
نقش کویت در بحران سوریه
در طول بحران سوریه، کویت تلاش میکرد نوعی سیاست حکیمانه و معتدل را دنبال کند. هم فعال باشد و هم نقش سازنده در مقایسه با دیگر کشورها داشته باشد. از جمله کارهایی که کویت انجام داد این بود که دوبار، در اوج بحران نشست هایی با هدف جمع کردن کمک برای آوارگان سوری برگزار کرد.
هر دو بار دبیرکل وقت سازمان ملل، آقای بان کی مون، و سازمان های بین المللی را به اجلاس دعوت کردند. کویتی ها میخواستند بگویند که هم با مردم سوریه هستند و هم در تحولات آن نقش مثبت و سازنده دارند. انها در مسائل حساس، موضع گیری روشن و واضح نمیکردند. علیه بشار اسد یا معارضین موضع نمیگرفتند بلکه بر مباحث انسان دوستانه تمرکز داشتند.
سعی هم میکردند بزرگترین آمار و ارقام کمک را به نام هدیه شیخ صباح «امیر کویت» به سوریه اختصاص دهند. سوال این است که چرا کویت این کار را میکرد؟ کویت اساسا تلاش میکند در کشمکش های منطقه ای طرف مثبت تحولات باشد و نقش سازنده ایفا کند. در عین حال، گاهی تحت فشار عربستان سعودی و فشارهای خارجی قرار میگیرد.
کویت بافت جمعیتی خاصی اعم از شیعه و سنی دارد. ولی فضای حاکم بر ذهن امیر کویت، این است که در منطقه آرامش حاکم باشد. امیر کویت میفهمد که آرامش در منطقه به نفع همه طرف ها است. حاکمان کویت هیچ گاه، نقش مثبت و کمک های ایران در جریان اشغال کویت از سوی صدام را در دهه نود میلادی فراموش نمیکنند. کویت حتی سیاست های تند عربستان در قبال یمن را تایید نمیکند. اما در شرایطی هم نیست که با آن مخالفت علنی کند. در نتیجه، در جنگ یمن هم، برای برقراری صلح تلاش کرد. اما سعودی به شدت کارشکنی نمود.
امیر کویت پس از دریافت پیام آقای روحانی برای گفتگو و همکاری منطقه ای میتوانست دو گونه برخورد کند؛ یا پیام را مسکوت بگذارد، یا فعالانه برای تحقق آن اقدام نماید. او پس از دریافت پیام ایران، در میانه بحران سوریه و درگیری های منقه ای، از جمله ماجرای یمن، یکی از وزرای کویت را مامور کرد که با مسئولان حوزه خلیج فارس گفتگو کند و به آنها بگوید ایران چنین پیام سازنده ای به ما داده؛ خوب است پاسخی به ایران بدهیم و در این زمینه هماهنگ باشیم. اینها یک مقدار به منش و روحیات امیر کویت برمیگردد.
ضمن اینکه تجربه اشغال نظامی کویت از سوی صدام هم در نگاه آنها به مسائل تاثیر گذاشته است. پس از آن واقعه به خوبی حس میکنند جنگ یعنی چه؛ و حمایت از افراد جنایتکاری مثل صدام، چه نتایجی میتواند داشته باشد. به نظرم درسی که آنها از آن قصه گرفته اند، موجب شده تا این رویه و منش معتدل در رفتارشان دیده شود.
و اما ترکیه...
درمورد ترکیه مطلبی وجود دارد. جمهوری اسلامی ایران تلاش کرد، علیرغم اینکه در مسئله سوریه به ویژه درمورد آینده بشار اسد دیدگاه متعارضی با آنکارا داشت، ولی اجازه ندهد این تفاوت دیدگاه روابط ممتاز ایران و ترکیه را تحت تاثیر قرار دهد. به نظر من این هنری بود که دو طرف نشان دادند و ضمن مدیریت درست مسائل سوریه، در بخشهایی که اختلاف نظر داشتند، مناسبات دوجانبه را حفظ و ارتقا دهند.
درباره ترکیه باید بدانیم که بعد از حاکمیت چهره های اخوان المسلمین در تونس و مصر، برای حکومت ترکیه که متمایل به تفکر اخوانی بود، فرصت جدیدی فراهم شد تا بیش از پیش در منطقه به ایفای نقش بپردازد.
ترکیه در آن دوران تحت تاثیر اندیشه سیاسی آقای احمد داود اغلو وزیر خارجه وقت بود. ایشان استاد دانشگاه و از متفکران حرب حاکم عدالت و توسعه به شمار میرفت. رساله دکترایش را هم درباره عمق راهبردی ترکیه و احیای تفکر نوع عثمانی نوشته است. این نگاه اندیشه بازگشت ترکیه به بزرگی و قدرت دوران عثمانی در منطقه شامات را ترویج میکند و دولت ترکیه آن را به عنوان راهبرد سیاسی غیر اعلامی دنبال میکرد.