📚پیامبری از کنار خانه ما رد شد
دلش مسجدی می خواست؛
و شبستانی، که گوشه گوشه اش
مهر و تسبیح و چادر نماز است.
فرشته ها به او گفتند:
خودت مسجدی بساز!
گفت: چه محال زیبایی!
و نمی دانست هربار که آهی می کشد،
و قطره اشکی از گوشه چشمش می چکد،
آجری بر آجری گذاشته می شود.
و چنین شد که آرام آرام،
با تکه های دل و پاره های روح،
مسجدی بنا شد.
و هرجا که می رفت،
مسجدش با او بود.
آدم ها، همه معمارند...🕌
کاری از گروه صدای خیمه هنر
#قسمت_ششم
#کتابخوان
#خیمه_هنر
@kheymeh_honar