هدایت شده از کانال خبری تحلیلی بصیرت
💢روایتپردازی برای کمفروغ کردن پیروزی
🔹سرانجام توافق مبادله زندانیان و آزادسازی منابع مالی ایران نزد کره جنوبی با آمریکاییها با میانجیگری کشور ثالث انجام شد. تحلیل و تجزیه ابعاد گوناگون این رویداد مهم در سطح بینالملل از منظرها و زاویهدیدهای مختلف بنا بر نوع ایدئولوژی حاکم بر تفکر سیاسی کشورها، مقامات، جریانها و افراد سیاسی و رسانههای گروهی در حال انجام است. بررسی معرکه روایتپردازیهای گوناگون نشان میدهد، غالب و قاطبه این افراد، جریانها و رسانهها با استانداردی دوگانه با رهیافت جنگ شناختی دارند با موضوع مبادله برخورد میکنند و از این رو، در وهله اول آن را معاملهای مینامند که در آن ایران ضرر کرده است.
🔰این در حالی است که واقعیت صحنه چیز دیگری است:
🔸1ـ در تحلیل زوایای این توافق نباید از جنگ شناختی دشمن غفلت کرد؛ امروز سوژه تبادل در کانون جنگ شناختی و تعارض معرفتی و رسانهای قرار گرفته است. این رسم آمریکاییهاست که برخلاف واقعیت میدان، بیشترین تمرکز خود را بر تصویرسازی رسانهای معطوف میکنند. جالب است که نقطه آغاز این جنگ نرم رسانهای و تبلیغی نیز با اظهارنظر و توئیت وزیر خارجه آمریکا کلید میخورد و دیگران آن خط را به راحتی در داخل ایران امتداد میدهند!
🔹2ـ نقش دو جریان بسیار برجسته است؛ نئوکانها و جمهوریخواهان در آمریکا که این مبادله را به نفع ایران تحلیل میکنند و جریانهای سیاسی اصلاحات، اعتدال و برخی از انقلابینماهای رادیکال در ایران که هر یک از منظری جمهوری اسلامی را بازنده تبادل میدانند. واقعیت این است که این پیروزی دیپلماتیک از سوی این دولت مردمی برای آنها سنگین است و بازندهنمایی از تهران، دست آنها را با چاشنی بهرهبرداری از آن در انتخابات پیشرو پر میکند. البته تصادفاً در آمریکا همین طور است و آنها انتخابات ریاست جمهوری را در پیش دارند. جماعت غربمدار داخلی که تا دیروز با دیپلماسی التماسی دنبال کمتر از این توافق بودند تا آن را فتحالفتوح نمایش دهند، امروز تاب توافق عزتمدار را ندارند؛ چراکه از سوی رقیب آنها بسته شده و آنها از چیدن میوه آن در انتخابات محروم شدهاند!
🔸3ـ در واقع مسئله سوای مشخص کردن برنده و بازنده در این مبادله، این است که منافع ایران برمیگردد و عزت ایرانیها حفظ میشود. همین مسئله بزرگترین پیروزی دیپلماتیک بر ابرقدرت پرمدعایی است که حدود 20 سال است ایران را درگیر پروندههای متعدد کرده تا ترمزی باشد بر روند رو به جلوی ایران اسلامی در عرصههای منطقهای و جهانی. اتفاقاً، این دستاورد مهم که «فرامتن» تبادل است، باید بیشتر مدنظر تحلیلی ما قرار گیرد و بقیه مسائل روایتسازی و قصهپردازی برای وارونهنمایی این پیروزی است.
✍🏻فتحالله پریشان
#حرفروز
┄┅┅┅┅♦️BASIRAT♦️┅┅┅┅┄
🇮🇷| basirat.ir
🇮🇷| @basirat_fa
💢سیدابراهیم قصه ما
🔹شاید در بحبوحه بهار ۱۴۰۰، در روزگاری که نامزدهای انتخاباتی برای نشستن بر صندلی قدرت با یکدیگر در رقابت بودند، کسی گمان نمیکرد که پیروز انتخابات (آیتالله سیدابراهیم رئیسی) چنین سرنوشت باشکوهی داشته باشد. علاقهمندانش او را مدیری پاکدست میدانستند که با پرچم فسادستیزی، (اگر بگذارند!) گامهای مهمی را در این مسیر برخواهد داشت. رقیبانش نیز او را بازیگری میشناختند که برای رسیدن به صندلیهای بالای قدرت تلاش خواهد کرد. حتی در مناظرات آن روزها او را به آلوده بودن به «سندروم کرسی بیقرار قدرت» متهم کردند و مدعی شدند، مردم نگرانند که او زودتر از موعود مسئولیت را برای کسب کرسیهای بالاتر قدرت رها کند!
🔸امروز پردهها افتاده و حقایق آشکار شده است و خون شهید رسواکننده همه سحرها و مکرها و فریبها و اتهاماتی است که یا جریان مافیا یا سادهلوحان کمبصیرت که در زمین مافیا بازی میکردند، مطرح میکردند. امروز مشخص شده است که آیتالله رئیسی نظر به وجه الله داشته و بیقراری او نه برای صندلیهای قدرت زمینی، که برای پرواز تا اعلی علیین و مجاورت با انبیاء و اولیا و شهدا بوده است. آرزویی که جز با حرکت مخلصانه در مسیر خدمت به ملت محقق نشد. امروز او به بالا رفته است و ما زمینگیر ماندهایم و دنیایی از حسرت که «ناگهان چه زود دیر میشود!» و ناتوان از درک این حقیقت که سیدابراهیم قصه ما چگونه توانست اینقدر فاصله بیندازد بین خود و رقیبانش؟!
🔹رمز پرواز رئیسجمهور شهید را باید در اخلاص او دانست که با سادگی برخاسته از قلب سلیمش آمیخته شده بود. آنقدر ساده و بیآلایش که چشمهای نسلی که صاحبان قدرت را در سه دهه اخیر اغلب با نوعی رندی و تبختر همراه دیده بود، به دیدنش عادت نداشت و دیر او را باور کرد؛ وقتی که دیگر دیر شده بود.
🔸اما او بیاعتنا به این تفسیرها و تحلیلهای بیاعتبار، خود را خادم ملت میدانست و با همه توان تمام زندگیاش را وقف خدمت به مردم کرد. مردمی که او را دوست داشتند و او نیز قلبش برای آنان میتپید. او در این مسیر روز و شب نمیشناخت و همه همراهانش را خسته کرد؛ خسته خدمت.
🔹وقتی که رفت تازه فهمیدیم که چقدر دوستش داشتیم؛ بدون آنکه حاضر شده باشیم این دوستی را بر زبان آوریم... و او چقدر مظلوم بود که دوستدارانش نیز در پیچ و خم بازیهای سیاست، از ابراز محبت لسانی به او دریغ میورزیدند. او همه این کممحبتیها را دید و هیچ گاه به رویمان نیاورد. سلام بر ابراهیم، «وَسَلَامٌ عَلَیهِ یوْمَ وُلِدَ وَیوْمَ یمُوتُ وَیوْمَ یبْعَثُ حَیا».
#حرفروز
🇮🇷🇵🇸@Aahdeyaran