eitaa logo
کانون خادمین گمنام شهدا
1.5هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
107 ویدیو
5 فایل
کانون خادمین گمنام شهدا: کانونی مستقل ومردمی کانونی بدون وابستگی به نهاد یا ارگانی کانونی که وابسته به #شهداست وبس کانونی که #گمنامی را پرورش میدهد خدایا اخلاصی ازجنس #شهدا عنایت کن با #ما همراه باشید مکان:مشهدخیابان امام رضا ادمین: @Khgshohada_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 🔰 مشاوره تحصیلی 💢 ویژه ؛ ⭕️ نحوه برنامه‌ریزی در ایام امتحانات ⭕️ راهکارهای کاهش اضطراب ⭕️ راهکارهای افزایش تمرکز ⭕️ راهکارهای تقویت حافظه ⭕️مدیریت زمان 🔔 زمان: پنجشنبه ۲۸ اردیبهشت ماه ⏰ ساعت: ۱۶ الی ۱۹ 🏠 مکان: امام رضا ۳۵، پلاک ۲۸، ساختمان یاسین هزینه شرکت در کارگاه: اعضای فعال کانون با پرداخت ۷۵,۰۰۰ هزارتومان و سایرین با پرداخت ۱۰۰,۰۰۰ هزارتومان، می‌توانند در کارگاه شرکت نمایند. 🚺 💢 ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
💢اطلاعیه💢 🔰به مناسبت روز میلاد حضرت معصومه(س) 🌹دیدار با 🔔 زمان: فردا دوشنبه ۱ خرداد ماه ⏰ ساعت : از ۱۷ تا ۱۹:۳۰ 💢در این ساعت از دیدار صورت میگیرد.💢 🚺 ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin ❌مهلت ثبت نام: تا فردا دوشنبه ساعت۱۲ 🆔 @KhGShohada_ir
💢اطلاعیه💢 🌹دیدار ‌با خانواده 🌹 🔔 زمان: فردا چهارشنبه ۳ خرداد ماه ⏰ ساعت : 19:00 🏠محدوده منزل: سیدی _ بلوار شهید اصلانی _ اصلانی ۴۱ ❌مهلت ثبت نام: تا فردا چهارشنبه ساعت ۱۴:۰۰ 🚹 💢 ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
📷 ⏰ چهارشنبه ۳ خرداد ماه ۱۴۰۲ 🔷 دیدار با خانواده شهید 🆔 @KhGShohada_ir
📸 از سلسله جلسات با محوریت خانواده با حضور موضوع: آسیب شناسی زوجین ⏰ جمعه ۵ خرداد ماه ۱۴۰۲ 🆔 @KhGShohada_ir
💢اطلاعیه💢 🌹دیدار ‌با خانواده 🌹 🔔 زمان: فردا چهارشنبه ۱۰ خرداد ماه ⏰ ساعت : ۱۷ 🏠محدوده منزل: بولوار ابوطالب _ ابوطالب ۶۴ ❌مهلت ثبت نام: تا فردا چهارشنبه ساعت ۱۲ 🚺 ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| جوان پرشور سبزواری 🎥 صدثانیه درباره شهیدی که رهبر انقلاب وصیت‌نامه‌اش را مکرر خوانده‌اند! ✏️ رهبر انقلاب: یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ ازجان‌گذشته‌ی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّت‌نامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّت‌نامه‌اش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خوانده‌ام. 💻 Farsi.Khamenei.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
KHAMENE.IR_وصیتنامه شهید ناصر باغانی.pdf
12.54M
🔍 بخشی از متن وصیت‌نامه شهیدی که رهبر انقلاب آن را مکرر خوانده‌اند؛ شهید ناصر باغانی 💻 Farsi.Khamenei.ir
💢اطلاعیه💢 🌹دیدار ‌با خانواده 🌹 🔔 زمان: چهارشنبه ۱۷ خردادماه ⏰ ساعت : ۱۹:۰۰ 🏠محدوده منزل: سیدی _ بلوار شهید اصلانی _ اصلانی ۴۵ ❌مهلت ثبت نام: تا چهارشنبه ساعت ۱۶:۰۰ 🚹 ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
•••| بسم رب الشهدا و الصدیقین |••• 🍃دیدار با خانواده شهید" میرزا محمود تقی پور🍃 ✍ شهید میرزا محمود تقی پور؛ از شهدای روحانی👳‍♂ مدافع حرم هستند. ایشان در بیست و پنج آبان سال ۱۳۶۲ متولد شدند. اما شناسنامه ی ایشان ،تاریخ پنج آبان سال ۱۳۶۱ را نشان می دهد. ... 🔸او فرزند سوم از چهار فرزند خانواده و بسیار بازیگوش بود... شهید تقی پور زمانیکه دوم راهنمایی بود،قصد رفتن به حوزه کرد... اما با مخالفت والدین خود روبه رو شد؛ او طبق نظر والدین خود، رفتن به حوزه را به بعد از دیپلم موکول کرد. و در این فاصله به کار های جهادی در مسجد جوادالائمه🕌 مشغول بود. ✍ و سرانجام بعد از کسب دیپلم و در آغازین سالهای جوانی،وارد حوزه ی امام محمد باقر (علیه السلام)شد. میرزا محمود در بیست و یک سالگی جامه دامادی پوشید💐 اما در انتخاب همسر آینده ی خود بسیار سخت گیری میکرد... 🔸 به مادرش می گفت: مامان، من میخوام مادر برای بچه هام انتخاب کنم فردا که من نبودم؛یک مادر خوب برای بچه هام باشن و بتونن بچه هام رو خوب جمع کنن... من میخوام کسی رو انتخاب کنم که اگر فردا ،اسلام نیاز داشت من به آمریکا و افغانستان برم... ایشون مواظب زندگی من، اولاد من و اموال من باشند... ... 🔸مهریه ی همسر ایشان هم ۱۴ سکه بود چون می‌فرمود: من طلبه ام،بیشتر از این نمیتونم،همین مقدار رو هم آیا بتونم بدم... آیا نتونم. مهریه،دین به گردن منه من باید اونقدر بگم که بتونم بپردازم... ۱۴ تا رو که الان ندارم ولی به چشمم می بینم بتونم زحمت بکشم و بدم... شما اگه میخواین از طرف خودتون سکه بزارین. و مادر میرزا محمود،زمینی پشت قباله ی عروسش کرد. ... ✍ از این شهید بزرگوار دو فرزند به نام های زهرا و مرتضی به یادگار مانده است. طلبه ی شهید،بعد از تولد فرزند اول خود،با کسب اجازه از والدین،به قم هجرت کرد.و سرانجام در روز تولد خود،برابر با ۲۵ آبان سال ۱۳۹۶ و اربعین سیدالشهدا(علیه السلام)🖤🏴 به شهادت رسید و لقب شهید اربعین را نصیب خود کرد. 🌙اکنون شهید را از نگاه نزدیکانش بیشتر بشناسیم. ⚜مادر شهید: شهید کار فرهنگی هم میکرد‌.اصولا نمی شود،شهید اتفاقی شهید شود.هر شهید برای رسیدن به شهادت زحمات زیادی کشیده است .آرام آرام ایثار را یاد گرفته تا رسیده به جایی که از جانش بگذرد.شهید محمود هم همینگونه بود.ما باید مانند شهدا صورت های زیبای اسلام را به مردم نشان دهیم تا مردم به اسلام جذب شوند و‌ جهاد تبیین محقق شود. ⚜پدر شهید: یک بی احترامی از محمود نداشتیم،هر چه می گفتیم،چشم میگفت.به قول آیت الله مکارم شیرازی،خیلی از ما زرنگ تر بود. ⚜مسئول اردو های جهادی:محمود همیشه جایی رو انتخاب میکرد که اگر او نمی رفت، فرد دیگری هم نمی رفت،چون جایی را انتخاب میکرد که امکاناتی نداشته باشد،سختی راه زیاد داشته باشد و یک ویژگی داشته باشد که سخت تر از جاهای دیگر باشد.او بعد از انتخاب اردو های جهادی،آرام آرام آماده ی خدمت رسانی به مردم کشورش🇮🇷 شد. 🤲برای ظهور منجی بشریت و شادی ارواح مطهر شهدا،صلوات🤲 🆔 @KhGShohada_ir
📷 ⏰ چهارشنبه ۱۷ خرداد ماه ۱۴۰۲ 🔷 دیدار با خانواده شهید 🆔 @KhGShohada_ir
💢اطلاعیه💢 🌹دیدار ‌با خانواده 🌹 🔔 زمان: فردا چهارشنبه ۲۴ خرداد ماه ⏰ ساعت : ۱۷:۱۵ 🏠محدوده منزل: بولوار طبرسی اول(جنوبی) - بلوار شیخ صدوق - شیخ صدوق ۱ ❌مهلت ثبت نام: تا فردا چهارشنبه ساعت ۱۵ 🚺 ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
📸 از سلسله جلسات با محوریت خانواده با حضور موضوع: آسیب شناسی زوجین ⏰ جمعه ۱۹ خرداد ماه ۱۴۰۲ 🆔 @KhGShohada_ir
🌱 اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ 🌱 «جوادِ آمریکایی» ✍🏼 امروز انگار روز متفاوت‌تری بود! نزدیکی ظهر بود که پس از ساعاتی پر از استرس و هیجان و شوق وصال، بلاخره پسری با پوستی سفید و موهایی بور و چشم‌های درشت و آسمانی رنگ با ابروانی کمانی، با جثه‌ای ریز، چشم به جهان گشود.🪴 .. شبیه هیچ کدام از اعضای خانواده نبود. ذکر لب همه «لاحول‌ولاقوةالابه‌لله» بود و نه چیز دیگری! نوبتی هم که باشد نوبت اسم گذاری بود! مادر تصمیم گرفت که به یاد پسر ارشد جواد، نام این یکی را هم جواد بگذارد. .. و اینگونه شد که نام جواد ملکان متولد مشهد در ثبت احوال به تاریخ دهم خردادماه ۱۳۴۹، ثبت شد. 🔹جواد دومین پسر خانواده بود. اما با تمام برادر‌های قبل و بعد خودش فرق داشت! در حالی که روحیه‌ی پسرانه‌اش را حفظ می‌کرد کاملا مهربان بود و چیزی جزء محبت در دلش پیدا نمی‌شد. با اینکه به سن نوجوانی‌اش پا گذاشته بود اما جثه‌ و هیکلش هیچ تغییری نکرد! انگار همان جوادِ ریز و کوچک مانده بود و فقط قد بلند کرده بود؛ و به همین دلیل لباس مناسبی برای جواد پیدا نمیشد که سایز و فیتِ تنش باشد. ✍🏼 همیشه باید در لباس‌هایش دستی برده می شد و اندازوراندازی صورت می‌گرفت تا تن جواد در آن جا می‌گرفت! برای همین جواد تصمیم گرفت که آموزش خیاطی ببیند تا بتواند همان لباسی که دلش می‌خواست و توی هیچ بازاری پیدا نمی‌شد برای خودش بدوزد. .. با اینکه تمام پسرهای نوجوان اهمیتی به سر و وضعشان نمی‌داند اما جواد آدم منظمی بود و به نظافت خودش و اراسته بود خود و لباس‌هایش اهمیت می‌داد و همیشه در تمیزی زبان‌زد بود. 🌿 🔹آن لباس مرتب و کت قهوه‌ای رنگی که باب دلش بعد آموزش خیاطی دوخته بود و مقدار پول حقوقش را که به کفش فوتبالی نو و تازه داده بود با آن‌ موهای بور و چشمان آسمانی رنگ، جواد را آدم متفاوت‌تری کرده بود. این تیپ انقدر به او می‌آمد که در سن نوجوانی‌اش بین دوستان خود به «جواد آمریکایی» معروف شده بود. .. اما جواد خوش تیپ! 🍃 یک جوان پر از جرعت در لایه‌های زیرین شخصیت خودش پنهان کرده بود که فقط شب‌ها و نیمه‌شب‌ها میتوانستی به آن پی ببری... ✍🏼 آن هم طی مسافتی از مسجد موسی بن جعفر(ع) تا خیابان وحید که وظیفه‌اش شبانه پاس دادن بود. .. جواد جرعت را در هیکل ریز نمی‌دید و بیشتر در رفتار و اخلاق مردانه‌گی خودش را جست و جو می‌کرد...
✍🏼 در همین زمان‌‌های طلایی به اوج رسیدن جواد بود که صداهای غریبه‌ای آرامش کشور را به هم ریخته بود! صدا صدای هشت سال جنگ تحمیلی عراق به ایران بود... 🔹جواد که آدم دغدغه‌مندی بود، دلش هیچ آرام نمی‌گرفت. پس جواد دست به کار شد. از این مسجد به آن مسجد، از این پایگاه به آن پایگاه... انقدر رفت و آمد تا بلاخره یک‌جا در مسجد دلش بند شد. اما فقط که رضایت و کارهای اداری نبود! .. ✍🏼 جواد خیلی ریزتر از آن بود که به جبهه و در دل جنگ برود! از مسجد برگشت اما نه ناامید بلکه فکرهای دیگری به ذهنش رسیده بود! شاید مراجعه به مسجد و یا پایگاه دیگز و دست‌کاریِ شناسنامه و یکسال بزرگ کردن و اجبار کردن مادر برای رضایت آن تاثیری در جثه‌ی ریز او نداشت اما مهم این بود که هیچ وقت دست از تلاش برنداشت تا اینکه خودش را به جبهه برساند! .. جبهه رفتن جواد در سنِ ۱۷ سالگی، دقیق همان وقتی که تازه پا در ایام جوانی میگذاشت رغم خورد و خودش را به خط مقدم کردستان رسانید و بعد چند وقت هم به جزیره‌ی مجنون پیوست برای اسلام، ناموس کشور و وطنش که و وطن مادری‌اش بود...🌾 🔹در طی یکسالی که جواد عمر گران‌بها و تکرار نشدنیِ جوانی را در جبهه می‌گذراند چندین بار بود که مرخصی میگرفت تا دیداری با مادر و پدر دلتنگش تازه کند اما فقط این یک بار بود که شد آخرین مرخصی گرفتن و به سمت مشهد برگشتن... ✍🏼 حرف‌های جواد عجیب بود! جواد چیز‌هایی را می‌دید که مادر نمی‌دید! چیزهایی را می‌شنوید که کسی نمی‌شنوید! جواد نه تنها در جنگ سرد جان می‌داد بلکه جنگ روانی و نرم هم کم تاثیر در روحیه‌ی جواد نگذاشته بود... صدای آهنگ و جشن عراقی‌ها در حالی که نخلستان‌های ایرانِ‌جان در دل آتش میسوخت و خاکستر میشد! دیدن موش‌ها و نبود امکانات بهداشتی و کمبود غذا و آب... .. اینها کم آدمی را مرد نمی‌کند! جواد آمده بود تا خداحافظی کند، تا خودش را و خانواده‌اش را تا همیشه به خدا بسپارد و برگردد. بر یک چشم به هم زدن ده رو مرخصی تمام شد! حالا جواد ۱۸ ساله شده بود! سن قانونی و انگار مردی شده بود برای خودش... 🔹اما برگشتن جواد به جزیزه‌ی مجنون همانا و دست روزگار و خوش پسندی‌های بی‌موقع‌ و بی‌رحمش همانا! بگذار ساده بگوییم و بنویسیم! هنوز ده روز از اتمام مرخصی جواد نگذشته بود که جواد در تاریخِ ۸ مهرماه ۱۳۶۶، بدون دست و شاید صورت سفیدِ همچون ماهش برگشت اما نه به خانه و نه به آغوش خانواده! بلکه به معراج شهدا و آرامگاه ابدی‌اش بهشت‌رضا...🥀 رفت... یا بهتر است بگوییم جوادها رفتند تا ایرانِ‌جان برای من و تو و امثال ما بماند🪴 🆔 @KhGShohada_ir
🌹🌹 |به مناسبت عید قربان| 🔹شماره کارت جهت مشارکت: ۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۳۷۵۳ ۰۲۴۹ به نام: کانون خادمین گمنام شهدا ❌با پست و کردن سهیم باشیم❌ 🆔 @KHGSHohada_ir
°•○بسم رب المهدی○•° ✨شهید دفاع مقدس علی اصغر وطن خواه✨ او در ۲۵ خرداد ماه در سال ۱۳۴۶ به عنوان فرزند دوم خانواده در شهرستان قوچان چشم باز کرد👶🏻 که سال های زیادی در مشهد ساکن اند.. پسری با شخصیت انقلابی بسیار مهربان و با ادب و درس خوان بود👦🏻 او در سن ۱۴ سالگی تاپایان دوره راهنمایی درسش را خواند📚 وبعد از آن به فراگیری علوم دینی و حوزوی تا سطح مقدماتی پرداخت..👳🏻 علی اصغر برای رفتن به جبهه تلاش میکرد💪 پدر با رفتن پسرش راضی بود اما مادر نه..!🥺 با هزار بهانه گیری در اخر مادر هم رضایت داد.😍 و در سال ۱۳۶۳ به جبهه رفت🚶🏻 علی اصغر قبل از اعزام از مراکز حلال احمر آموزش دیده بود👲🏻 و در جبهه با مسئولیتی که بر عهده داشت حدود ۶ ماه خدمت کرد که یک بار در این مدت به مادر زنگ زد📞 👩‍👦گفت:( مادرجان ببین اگه شما بخوای من برمیگردم ولی اول این حرف منو گوش بده حتما شما روضه امام حسین رفتین🥲 زمانی که توی مکان تاریک خواستن یارانشون همراهی کنن و خیلیا امام رو ترک کردند💔 اگه شما بگی من میام مثل کسانی که دررجنگ امام حسین‌رو ترک کردند..) مادر تا این را شنید با تمام وجودش راضی به خدمت پسرش در جبهه شد🥺❤️‍🩹 و ۲ روز بعداز مکالمه مادر👩‍👦 در تاریخ ۲۸ مهرماه سال ۱۳۶۳ علی اصغر به سمت امدادگر در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش💣 کتف و گردن روحش به دیدار سیدالشهدا پرواز کرد🕊 مادر خوابی میبیند👀که در زیر زمین خانه صدام نشسته و یک قدمی اش چاه بزرگی حفر شده بود🕳 وبا ترس از خواب بیدار میشود😰 صبح روز بعد مردی با لباس شخصی خبر آورد که در معراج شهدا پیکر منتظراست⚰🇮🇷 مزار علی اصغر در بهشت رضای مشهد به خاک سپرده شد..🖤 🤲برای ظهور منجی بشریت و شادی ارواح مطهر شهدا،صلوات🤲 🆔 @KhGShohada_ir
🔰پویش نذر غدیر 🔹️طرح سنت علوی🔹️ پخت و پخش ۲/۰۰۰ غذای نذری در حاشیه شهر مشهد 🔻به مناسبت عید سعید غدیر شماره کارت جهت مشارکت: ۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۳۷۵۳ ۰۲۴۹ به نام: کانون خادمین گمنام شهدا 🔹️با انتشار و کردن سهیم باشیم 🆔️ @KhGShohada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰پویش نذر غدیر 🔹️طرح سنت علوی🔹️ پخت و پخش ۲/۰۰۰ غذای نذری در حاشیه شهر مشهد 🔻به مناسبت عید سعید غدیر شماره کارت جهت مشارکت: ۶۰۳۷ ۹۹۷۵ ۳۷۵۳ ۰۲۴۹ به نام: کانون خادمین گمنام شهدا 🔹️با انتشار و کردن سهیم باشیم 🆔️ @KhGShohada_ir
💢اطلاعیه💢 🌹عید دیدنی صمیمی با خانواده و 🔔 زمان: فردا یکشنبه ۱۱ تیر ماه ⏰ ساعت : ۱۶:۳۰ الی ۱۹:۰۰ ❌مهلت ثبت نام: تا فردا یکشنبه ساعت ۱۲ ظهر 🚺 ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
📸 از سلسله جلسات با محوریت خانواده با حضور به مناسبت روز ازدواج ⏰ جمعه ۲ تیرماه ماه ۱۴۰۲ 🆔 @KhGShohada_ir