فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصهی این ایامِ من در بیستثانیه.
خیآلِخوش .
خلاصهی این ایامِ من در بیستثانیه.
دیدید بعضی چهرهها، انگار شبیه یک ابریاند که در حال بارشه؟ بارشِ اندوه، انگار پشتِ هر عضو صورتِ اون فرد، یک غمِ متفاوتی پنهونه، مثلا هر یک تَرک، یعنی یک دلکندن، یک رفتن، یک جدایی، یک افشردنِ جان، هر یکمویِ سفید، یعنی شبهای کثیری بیآغوشی، نبودِ همدم، پناه، و کلماتی کشنده که در سینه دفن شدند، گودِ زیر چشما که همون " تمام شب از فراقِ تو مینالم ای پری رخسارِ " سعدی، بغض و چند قطرهاشکی که همیشه زیر پلکها پنهون شدند هم همان یادآوری خاطرات، پشیمانی و دلتنگی عزیزم، دلتنگیِ ممتد و پیوسته، دلتنگیِ بیانتها.
بعضالناس هُم رزق، فَحافظوا علیهُم جیداً!
برخی از آدمها رزقاند، پس آنها را خوب نگهدارید.
" با دیدنِ آسمون یادت افتادم، با ابرها یادت میوفتم، با این رنگ یادت میوفتم، سلام حرمَم یادت افتادم، این کلمه منو یاد تو میندازه، این آهنگ عجیب منو یادِ تو میندازه " و تمامِ این یادت افتادمها، همون دوسِت دارمه عزیزم.
تمومِ غمهات، زخمهای کهنت، نرسیدنهات، رنجهات،
قلبِ پارهپورَت، نااُمیدیهات، نگفتههات، غصه و ماتم
و دردهات رو خریدارم، تو فقط بلند بخند عزیزم.
نیازمندِ یک اتفاقیام، یک دیدار، یک تجربهی جدید یا
یک آدمی که نوری شود و از محل زخمهایم وارد شود.
بویِ کلمات، خیال، پیام و فکر آدمها با هم متفاوتـه، مثلاٰ بویِ کلماتِ تو، از میونِ حجمِ عظیمی از کلمات، عطرِ دلنشینِ خیاٰلت میونِ مجموعهی منظمی از خیالاتِ پیچیده، بویِ نگاهکردنت از بینِ همهی نگاهها و عطرِ لمسِ دستهات با چشمهای بسته هم برایِ من قابل تشخیصه.