📚#کتاب_صوتی 🎧 🎤«هر شب قبل از خواب کتاب خوب بشنوید» 📗کتاب#شنبه_آرام 🕊🌹#شهید_محسن_فخری‌زاده ✍️ نویسنده: محمدمهدی بهداروند 🥀🤍انتشارات حماسه یاران 5️⃣#قسمت_پنجم ⬅️ در این قسمت میشنویم: 🥀مهمان 🥀توکل به خدا 🥀اخلاص 🥀نجابت 🥀سادگی لباس 🥀جهادگر 🥀جواب مثبت 🥀جهیزیه 🥀زندگی مشترک 🥀قرآن 🥀محبت 🥀برکت #شهید_نخبه_هسته_ای

🕊🌹تا روضه حضرت زهرا (س) را می‌شنید به هم می‌ریخت. 🥀🤍می‌گفت: تنهاترین چیزی که طاقتش را ندارم روضه حضرت زهرا(س) است. 🕊🌹شب عملیات والفجر هشت، وقتی غواص‌های لشکر برای اعلام وضعیت به طرف جزیره ام الرصاص رفتند؛ خبری از آن‌ها نشد، علی‌اصغر پیشقدم شد برای آوردن خبر. 🥀🤍خرین خبر، خبر خودش بود. با دشمن درگیر شده بود. صدایش از توی بی‌سیم می‌آمد. آخرین کلامش سه بار سلام به حضرت زهرا (س) و نوای سوزناک مادر بود. #شهید_علی‌اصغر_حاجی_غلام‌زاده

🕊🌹بیسیم‌چی لشکر سردار قاسم سلیمانی 🥀🤍به ما چه میگوید؟!! 🕊🌹#شهید_رضا_امینی_از_زابل 🔺[بیسم‌چی‌لشکر۴۱ثارالله] #شهادت

🕊🌹دنیا محل امتحان و آزمایش است و کاروانسرایی است موّقت، قافله مرگ فرا خواهید رسید 🔺و همه در نوبت قرار دارند و در مهلت مقرر باید بسوی او بازگشت، 🥀🤍آنچه را خداوند تقدیر می‌نماید ڪسی قادر به آن نخواهد بود خداوند دقیقه و ثانیه‌ای مرگ ڪسی را به تأخیر نمی‌اندازد پس چه بهتر ڪه انسان زندگی‌اش را در مسیر طاعت الهی و در جهت ڪسب رضایت خداوند قرار دهد و همواره به یاد او باشد. #شهید_محمدحسن_طوسی

🔘#روایت_مردمی 🕊🌷🌷دو شهیدی که از خدا خواستند مفقود الاثر بشوند... 🥀🤍روایتی از شهید کریم جمالی فرد و شهید حمید هاشمی از شهدای شیراز 💫🌹راوی: دوست هر دو شهید حاج جلیل پوروهاب #شهیدان_زنده_اند

🕊🌹برای آنها که میگویند، خون شهدای مدافع حرم، به باد رفت... #جهاد_مقدس #وعده_صادق #فلسطین_مظلوم #جبهه_مقاومت

🕊🌷 ای عهده‌دار مردم بی‌دست و پا حسین(ع) 🥀🤍حاج محمود کریمی 🔘#شب‌جمعه‌است‌هوایت‌نکنم‌میمیرم

🥀🤍امروزمان را معطر می‌کنیم 💫🟢به عطر دل نشین 🥀🤍صلوات️ بر حضرت مُحَمَّد وآل مُحَمَّد 💫🟢اللّهُمَ 🥀🤍صلَّ 💫🟢علی 🥀🤍محَمَّدٍ 💫🟢وآلِ 🥀🤍 محَمَّد 💫🟢وعَجِّل 🥀🤍فرَجَهُم 💫🟢و اَهلِک 🥀🤍عدُوَّهُم... 💫🟢 اللّهُــــمَّ 🥀🤍عجـِّل لِوَلیِّکَ 💫🟢الفَـرَج 🥀🤍سلام، صبح به خیر و عافیت 💫🟢صبح جمعه تون ســـــرشــار از لطف و محبت خداوند تبارک و تعالی

💫🟢جرعه‌ای از زلال قرآن کریم 🥀🤍سوره مبارکه بقره آیه ﴿155﴾ 💫🟢ولَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ...﴿155﴾ 🥀🤍و بی تردید شما را به چیزی اندک از ترس و گرسنگی و کاهش بخشی از اموال و کسان و محصولات [نباتی یا ثمرات باغ زندگی از زن و فرزند] آزمایش می کنیم. و صبرکنندگان را بشارت ده ... 🟢او دارد قصه‌ی خودش را از زبان قرآن کریم می‌خواند و یا شاید هم قرآن قصه‌ی زندگی او را از زبان خودش برای ما تعریف کرده! 🤍او در متن آیات قرار گرفته و حالا این کلمات برایش پرمعنی‌ترین بلکه همه‌چیزاند. آزمایشِ بلا و جزای صبر و انتظار و رضایت. 🟢مگر در زندگی‌اش چیزی جز این‌ها می‌بینیم؟ او با این کلمات برای خودش خانه‌ای ساخته و در آن قرار گرفته و با آن زندگی می‌کند. کلمات زندگی او را گرم و روشن می‌کنند! 🤍قرآنش نیازی به تفسیر و تأویل ندارد و با قرائتش ما هم آیات را می‌بینیم و تصدیقشان می‌کنیم. 🟢در وسط خاکستر بلاست. گویی ابراهیم از میانه‌ی آتش بدر آمده که این‌چنین آرام و مطمئن است یا هم اسماعیلی است که تن به ذبح عظیم داده است. 🤍همه‌چیزش را بخشیده و از اینکه جایی در کلمات خدا گنجانده شده جان می‌گیرد! طوری قرآن می‌خواند که گویی قرآن دوباره بر او نازل شده است. 🟢در حالی‌که ما سقف و پناه و هزار امکانات مهیا می‌کنیم تا کمی از زندگی راضی باشیم و در فرار از بلا قرآن می‌خوانیم و با تک‌تک کلماتش بیگانه‌ایم و پس از چند دقیقه‌ی تلاوت آرزومندیم لااقل از ثواب آن در قیامتی که باورش نداریم بهره‌مند شویم او آشنای تک‌تک این کلمات است