🌹💦🌷🌹💦🌷🌹💦🌷
🌹اولین سلام صبح گاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب العصر و الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌴 صبح مان را آغازمی کنیم، با سلام به ساحت مقدس چهارده معصوم علیهم السلام و حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و حضرت زینب کبری سلام الله علیها، به نیابت از امام خمینی رضوان الله علیه و تمامی شهدا، علما، شهیدحاج قاسم سلیمانی، مؤمنین مؤمنات:
┄✦🌷✦༻﷽༺✦🌷✦┄
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ ﯾﺎ ﺭَﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹 ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏِ⚪️ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤةُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹 ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀِ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦَ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩُ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ⚪️ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ العسکری
ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯿﮏَ🌹ﯾﺎ ﺑﻘﯿةَ ﺍﻟﻠﻪِ، یا اباصالحَ المهدی و رحمةُ الله و بركاته.
⚪️الهی
🌹یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
⚪️یا عالیُ بِحَقِّ علی
🌹یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
⚪️یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
🌹یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
⚪️عجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
🌴با معارف قرآن بیشتر آشنا شویم🌴
🌷سوره یوسف آيه 26-27 🌼
🌴 26- قَالَ هِىَ رَاوَدَتْنِى عَن نَّفْسِى وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَآ إِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ
🌴 27- وَ إِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ
🌹ترجمه:
⚪️ (یوسف) گفت: او خواست كه از من (برخلاف میلم) كام گیرد و شاهدى از خانواده زن، شهادت داد كه اگر پیراهن یوسف از جلو پاره شده، پس زن راست مى گوید و او از دروغگویان است. (زیرا در این صورت او وهمسر عزیز، از روبرو درگیر مى شدند و پیراهن از جلو چاك مى خورد.)
و اگر پیراهن او (یوسف) از پشت پاره شده، پس زن دروغ گفته و او از راستگویان است.
🌹نکته ها:
⚪️ در برخى روایات، شاهد را كودكى معرّفى كرده اند كه مثل عیسى علیه السلام در گهواره به سخن آمد، ولى چون سند محكمى ندارد، نمى توان به آن اعتنا كرد. امّا بهتر است شاهد را یكى از مشاوران عزیز بدانیم كه فامیل همسر و داراى هوش و ذكاوت بود و همانند عزیز مصر، شاهد این اتّفاق گردید، و الاّ اگر خود شاهد اصل ماجرا بود، معنى نداشت كه به صورت جمله شرطیه، شهادت دهد و بگوید: «اِن كان...».
یوسف، ابتدا سخنى نگفت و شاید اگر همسر عزیز حرفى و تهمتى نمى زد، یوسف حاضر نمى شد آبروى او را بریزد و بگوید: «هى راودتنى»
گاهى برخى از پاكان در معرض تهمت قرار گرفته اند، در میان زنان، پاك دامن تر از حضرت مریم علیه السلام نبود، امّا او را متّهم به ناپاكى كردند، در میان مردان نیز كسى به پاكى یوسف یافت نمى شد، به او هم نسبت نارواى زنا دادند. امّا خداوند متعال در هردو مورد به بهترین وجه پاكى آنان را ثابت نمود.
🌺 در داستان یوسف علیه السلام، پیراهن او نقش آفرین است، در این جا؛ پارگى پیراهن از پشت، دلیل بى گناهى او و كشف جرم همسر عزیز گردید و در جاى دیگر؛ پاره نشدن پیراهن موجب كشف جرم برادران او گردید. زیرا بعد از انداختن یوسف به چاه، وقتى برادران پیراهن او را آغشته به خون كرده و به پدر نشان دادند و گفتند: یوسف را گرگ خورده است، پدر پرسید: پس چرا پیراهن او پاره نشده است؟! در پایان داستان نیز، پیراهنِ یوسف، وسیله ى بینا شدن چشم پدر گردید.
🌹پيام ها:
⚪️ 1- متّهم باید از خود دفاع و مجرم اصلى را معرفى كند. حضرت یوسف علیه السلام در برابر جمله «ما جزاء مَن اراد باهلك سوءً» با گفتن «هِىَ راودتنى»، پاسخ مناسبى به زلیخا داد.
🌹 2- كسى كه در مقام قضاوت است باید شكایت شاكى و دفاع متهم را بشنود و مدارك را بررسى كند و سپس نظر دهد. (در این ماجرا همسر گفت كه یوسف سوء قصد داشته، «اراد باهلك سوء» یوسف تهمت را رد كرد و گفت: «هى راودتنى» شاهد نیز علامت صدق و كذب را از راه پاره شدن پیراهن جلو تا پشت سر مطرح كرد)
⚪️ 3- دفاع از بى گناه، واجب است و سكوت در همه جا زیبا نیست. «شهد شاهد»
🌷 4- كمك به روشن شدن حقیقت، كارى پسندیده است. «و شهد شاهد»*
🌹 5 – خداوند متعال از راهى كه هیچ انتظارش نمى رود، افراد را حمایت مى كند. «شهد شاهد من اهلها»
⚪️ 6- آن جا كه خداوند متعال بخواهد، بستگان مجرم علیه او شهادت مى دهند. «شهد شاهد من اهلها»
⛔️ 7- در شهادت و داورى، مراعات حسب، نسب، موقعیّت و خویشاوندى متّهم، جایز نیست. «شهد شاهد من اهلها»
⚪️ 8 - شهادت خویشان علیه یك دیگر، سبب اطمینان بیشترى مى شود. «شاهد من اهلها»*
♦️ 9- در قضاوت، بیش از توجّه به گفته هاى شاكى و متهم، به بررسى مدارك و اسناد توجّه شود. «قالت ما جزاءُ... قال هى راودتنى... شهد شاهد... ان كان قمیصه...»*
⚪️ 10- در قضاوت، هر جرمى كارشناس نیاز دارد. «شهد شاهد... ان كان قمیصه...»*
♦️ 11- در جرم شناسى از آثار ظریف به جاى مانده، مجرم شناخته و مسایل كشف مى شود. «ان كان قمیصه...»
⚪️ 12- قاضى مى تواند بر اساس قرائن، حكم كند. «ان كان قمیصه قُدّ من قُبُل فصدقت و هو من الكاذبین»
♦️ 13- بكارگیرى روش هاى جرم شناسى براى تشخیص جرم و مجرم، لازم است. «ان كان قمیصه قدّ من دبر...»
💠مقام معظم رهبری:
✅شبهه مثل موریانه است
⚠️دشمن به این موریانهها دل بسته
🚨شبههزدایی از ذهن مخاطبین را جدّی بگیرید.
👈 شبهه مثل موریانه است؛ دشمن به این موریانهها دل بسته.
شبهه ویروس است، مثل همین ویروس کرونا؛ وقتی که وارد شد، خارج شدنش مشکل است، جزو بیماریهای مسری هم هست، سرایت هم میکند. البتّه اینکه گفتم «بعضیها در مقابل تیر و شمشیر ایستادند، در مقابل شبهه نتوانستند بِایستند»، در این یک مقداری هم دنیا طلبی نقش دارد؛ این را هم نباید از نظر دور داشت.
(دیدار با ائمه جمعه/ مرداد۱۴۰۱)
#باز_نشر
#جهادتبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀استوری
🌹امام خامنه ای حفظه الله:
🌷فقل حسبی الله علیه توکلت🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید مرتضی مطهری رضوان الله علیه:
🌴اسلام برای امر به معروف و نهی از منکر
چه ارزشی قائل است❓
⁉️ پیش افتادن سهوی مأموم از رکوع امام جماعت
♦️س ۶۳۵۵: اگر مأموم سهواً پيش از امام جماعت به ركوع رود، در این صورت می تواند منتظر باشد تا امام به رکوع برسد؟
✅ج: باید سر از ركوع بردارد و دوباره همراه با امام به ركوع رود و نماز را با امام جماعت تمام كند و نمازش صحيح است و اگر برنگشت نمازش صحيح است، ولی فرادی است.
#احکام_نماز_جماعت #تبعیت_از_امام_جماعت
⁉️ مالیدن دستها به صورت بعد از قنوت
🔷 س ۶۳۵۵: آیا مالیدن دست ها به صورت بعد از قنوت در حال نماز، موجب بطلان آن می گردد، و در صورتی که نماز را باطل کند، آیا معصیت و گناه محسوب می شود؟
✅ ج: کراهت دارد ولی نماز را باطل نمی کند.
⁉️ سجده بر مهر سیاه و چرک شده
♦️ س ۶۳۵۴: آیا سجده بر مهر که سیاه و چرک شده، به طوری که لایه ای از چرک روی آن را پوشانده و مانع چسبیدن پیشانی روی مهر است، اشکال دارد؟
✅ ج: اگر چرک روی مهر به مقداری باشد که حائل بین پیشانی و مهر شود، سجده و نماز باطل است.
🌹حکمت شماره88🌹
🌴 و حَكَي عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ (عليه السلام)أَنَّهُ قَالَ:
كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَكُمُ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله)وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالِاسْتِغْفَارُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَي وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ.
⚪️ قال الرضي: و هذا من محاسن الاستخراج و لطائف الاستنباط.
🌷و درود خداوند متعال بر او امام باقر (علیه السلام) از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل فرمود:
🌷🌷دو چیز در زمین مایه امان از عذاب خداوند متعال بود، یكی از آن دو برداشته شد، پس دیگری را دریابید و بدان چنگ زنید، اما امانی كه برداشته شد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود، و امان باقی مانده، استغفار كردن است، خدای بزرگ به رسول خدا فرمود: (خدا آنان را عذاب نمی كند در حالی كه تو در میان آنانی، و عذاب شان نمی كند تا آن هنگام كه استغفار می كنند.)
🌸 (این روش استخراج نیكوترین لطایف معنی، و ظرافت سخن از آیات قرآن است)
📗کتاب «سکوت شکسته»
🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷ علی ابن ابیطالب(ع) در دفاع مقدس
📝به قلم: سیدهادی سعادتمند ۹ 🔽
⚪️فصل اول
🌹«مهران ، مهریه فاو»
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷قسمت نهم
♦️شب چهارم به همراه فرمانده لشکر، حاج محمود اخلاقی، اکبر نوری و دو فرمانده گردان، یعنی ابوالفضل شهامی و عباس تجویدی و سه نفر از همرزم های خودم از نیروهای اطلاعات ـ شناسایی، رفتیم بالا.
⚪️ قبل از اینکه با فرمانده لشکر به سمت سنگری برویم که تمام روز قبل داخلش بودم، به صاحب صادقی سفارش کردم در صورتی که برای ما اتفاقی افتاد، او، مابقی همراهان را بدون توقف و با سرعت به عقب برگرداند. آنها در چاله ژاندارمری پناه گرفته بودند. گفتم:«اگر اتفاقی افتاد من با حاج غلامرضا جایی مخفی میشویم و شب بعد برمیگردیم.» چاله ژاندارمری تقریباً مکان ایمنی در منطقه بود.
♦️فرمانده لشکر خواست که از سنگر متروکه خارج شویم. رفتیم روی جاده، خلاف مسیری که سه شب قبل رفته بودم، سمت آب زیادی حرکت کردیم. حدود ۲۵۰ متر از سنگر متروکه فاصله گرفتیم و توی یک چاله تانک در نزدیک ترین جای ممکن نسبت به مقرهای دشمن نشستیم.
⚪️ نگهبان هایی که در لبه صخره قرار داشتند، پشت به ما بودند. مابقی نیروهای داخل مقر، همه خواب بودند. فرمانده لشکر در فاصله حدود ۲۰ متری سنگرهای اجتماعی، توپخانه، ادوات، تجهیزات زرهی و استحکامات دشمن قرار گرفته بود. مقرها و سنگرهای اجتماعی دشمن در کنار جاده خاکی که به سمت آب زیادی می رفت، قرار داشت. تا چشم میتوانست ببیند، ادوات نظامی و خودرو بود. تجهیزات و امکانات دشمن در بالاترین قسمت منطقه و دور از برد خمپاره های ما قرار گرفته بود.
♦️ پس از کمی توقف و بررسی، سمت چاله ژاندارمری رفتیم و به همراهان پیوستیم. هیچ کدام از آنان تا آن لحظه این میزان شور و شوق از حاج غلامرضا جعفری به یاد نداشتند. او با هیجان وضعیت را برای عباس تجویدی، فرمانده گردان حضرت رسول (صلی الله علی و آله) و ابوالفضل شهامی، فرمانده گردان امام سجاد(علیه السلام) شرح میداد.
⚪️ شاید برای اولین بار طرح مانور عملیات، قبل از این که روی کاغذ پیاده شود، روی زمین رسم میشد. عباس تجویدی از ذوق و شوق حاج غلامرضا به هیجان آمده بود و جهت شرق جاده را نشان میداد و اشاره به پشت خط پدافند دشمن داشت. ابوالفضل شهامی به غرب جاده خاکی اشاره میکرد و با هم مشورت میکردند.
♦️حاج غلامرضا جعفری سعی داشت هیجان خود را کنترل کند. خیلی آرام و با اشاره دست، طرح مانور لشکر را توضیح میداد. لبهایش خشک شده بود. پرسید: «کی با خودش آب آورده؟»
کسی جواب نداد. دستم را بالا بردم. نزدیکم شد. فکر کرد آب به همراه دارم، ولی من نور فانوس سنگر اجتماعی عراقیها را با دست نشان دادم و گفتم:
«چند شب پیش رفتم از کلمن شون آب خوردم. برم بیارم؟»
⚪️ دو نفر دربین جمع از پیشنهاد من استقبال کردند، اما حاج محمود اخلاقی وقتی متوجه گفتگوی ما شد، صدایش را خفه کرد و با فریادی که از ته حنجره میکشید، گفت:«کارد توی شکم تون بخوره! این چه کاریه که از این دیوونه میخواهید انجام بده؟! به خاطر یه لیوان آب میخواهید معبر رو از دست بدیم؟»
♦️با تذکر آقای اخلاقی که درست هم میگفت، خوردن آب از کلمن عراقیها منتفی شد. فرماندهان در مسیر برگشت، مسیری که از آن بالا آمده بودیم را بررسی کردند. تا دهانه هفتی شکل همراه شان آمدم و برگشتم سمت چاله ژاندارمری؛ میخواستم مطمئن شوم که اثری از خودمان به جا نگذاشته باشیم.
⚪️خط های ایجاد شده روی زمین را پا کشیدم و خاک کف چاله را به حالت قبل برگرداندم. وقتی به عقب برگشتیم، بلافاصله در سنگر فرماندهی جلسه گذاشته شد و همه به اتفاق به تأیید معبر رأی دادند. این تنها معبری بود که به میدان مین منتهی نمیشد و میبایست از دل صخره میگذشتیم. تصمیمی سخت، با ریسک بالا گرفته شد. قرار شد که نیروهای عمل کننده، یک شب مانده به عملیات، ازخط خودی عبورکرده، پس از طی حدود پنج کیلومتر وارد شیار شوند و زیر پای دشمن آمادهباش بمانند.
♦️ ۲۲ ساعت قبل از این که رمز عملیات کربلای یک اعلام شود، سید یدالله حسینی، قرآن به دست در کنار فرماندهان لشکر برای بدرقه نیروها در لبه خاکریز ایستاده بود. چهار گروهانی که انتخاب شده بودند، از گردان حضرت رسول و گردان امام سجاد از زیر قرآن گذشتند. از کنار صخرهها به سمت پائین و در جهت غرب ارتفاعات قلاویزان سرازیر شدیم. انتقال نیروها به داخل شیار، بیشتر از سه ساعت طول کشید. نیروهای گردان با تجهیزات کامل بودند. دقت و درک شرایط توسط آنها باعث شد کوچک ترین صدایی ایجاد نشود.
⚪️ نیروهای مخابرات، شبانه در زیر پای دشمن،کل مسیر را کابل کشی کردند و با گذاشتن تکه سنگ روی کابل، آن را ثابت کردند و با کشیدن ابری که داخل دوغاب میزدند و روی کابلها میکشیدند آن را استتار میکردند. در آن شب، ارتباط فرماندهی با داخل شیار، با سختکوشی نیروهای مخابرات برقرار شد. 🌷ادامه دارد...