eitaa logo
خوبان
639 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
9.2هزار ویدیو
21 فایل
ارتباط با ادمین:https://eitaa.com/Khoban7
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 استفاده از کفش جامانده به جای کفش خودمان ⁉️ اگر شخصی اشتباها کفش مرا هنگام خروج از مسجد پوشیده باشد، می‌توانم مشابه همان کفش را بردارم؟ ✅ جواب: 🟢🍃 خامنه ای حفظه الله: ⚪️🍃اگر بدانید کفش موجود برای همان کسی است که کفش شما را برده است و از یافتن صاحب آن ناامید باشید یا مشقت داشته باشد، می توانید آن را بردارید، 🔺در این صورت، اگر قیمت آن بیش از کفش شما باشد، باید مابه التفاوت آن را به فقیر بپردازید 🔺و اگر نمی دانید کفش متعلق به همان شخص است، نمی توانید آنرا بردارید. (سایت لیدر) 🟢🍃 الله مکارم شیرازی حفظه الله: ⚪️🍃اگر بداند كفشى كه مانده مال كسى است كه كفش او را برده و اين كار عمداً انجام شده و دسترسى به آن شخص نيست، مى‏تواند آنرا به جاى كفش خود بردارد و اگر دسترسى به حاكم شرع دارد از او اجازه بگيرد 🔺و هرگاه قيمت آن از كفش خودش بيشتر باشد بايد هر وقت صاحبش پيدا شد زيادى قيمت را به او بدهد و اگر از پيدا شدن او ناامید شود زيادى را از طرف صاحبش صدقه مى‏دهد، 🔺ولى اگر يقين دارد يا احتمال مى‏دهد كفشى كه مانده مال كسى نيست كه كفش او را برده، چنانچه از پيدا كردن صاحب آن ناامید باشد بايد آنرا صدقه دهد. (سایت مکارم) ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🍀@tasvir12🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
💠 اقدام به بارداری، از نظر شرعی 💬سؤال: در مورد فرزندآوری و اقدام به بارداری؛ از نظر شرعی، حق تصمیم‌گیری برای بچه‌دار شدن و اقدام به بارداری، با شوهر است یا زن؟ ✅ پاسخ: 🔹 اگر بارداری برای زن خطر جانی یا ضرر غیرمعمول و قابل توجه نداشته باشد، مرد می‌تواند برای بارداری همسر خود اقدام کند و اجازه و رضایت زن در این مورد شرط نیست همچنین باردار شدن زن نیاز به اجازه شوهر ندارد و او نمی‌تواند زن را مجبور به پیشگیری کند، البته اگر مرد خودش پیشگیری می‌کند، فی نفسه اشکال ندارد. 📚 پی‌نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر آیت‌الله خامنه‌ای. ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🍀@tasvir12🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
احکام_حق _الناس به کسی بدهکاری و نمیدونی کیه ... تکلیفت رو نمیدونی... ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🍀@tasvir12🌸 ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️میدونستی صدقه واجب و صدقه مستحب داریم؟ 🥀 https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 🥀 🌷🍃 🌹🍃 🟢🍃شهیدی که امام حسین (علیه السلام) جمجمه اش را به کربلا برد ⚪️🍃قبل از عملیات بدر، غلامرضا جلوی من و مادرش بدنش را برهنه کرد و گفت نگاه کنید، دیگر این جسم را نخواهید دید ، همانطور شد و در عملیات بدر مفقود گردید. 🔴🍃12 سال در انتظار بودم و با هر زنگ به سمت در می‌دویدم تا اگر برگشته باشد اولین کسی باشم که او را می‌بینم تا اینکه یک روز خبر بازگشت او را دادند. 🟢🍃فقط یک جمجمه از شهید برگشته بود که مادرش از طریق دندان، فرزندش را شناخت . ⚪️🍃در نزد ما رسم است که بعد از دفن، سه روز قبر به صورت خاکی باشد . 🟢🍃شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند و شروع به حفر قبر کردند . 🔺گفتم: چکار می‌کنید؟ 🌷🍃گفتند: مأمور هستیم او را به کربلا ببریم . 🔺گفتم: من 12 سال منتظر بودم، چرا او را آوردید؟ 🟢🍃گفتند: مأموریت داریم و یک مرد نورانی را نشان من دادند . عرض کردم: آقا این فرزند من است . 🔺فرمودند: باید به کربلا برود ، او را آوردیم تا تو آرام بگیری و بعد او را ببریم . 🌹🍃یکباره از خواب بیدار شدم ، با هماهنگی و اجازه، نبش قبر صورت گرفت، اما خبری از جمجمه غلامرضا نبود و شهید به کربلا منتقل شده بود و او در جرگه عاشورائیان در کربلا مأوا گرفته ‌بود . 🌷راوی : پدر شهید🌷 https://eitaa.com/khoban72
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌷🌷تو خاک ما ستاره هایی دفن اند 🥀🥀🥀که دلشون می خواست معما باشند‌... 🟢🍃دست تو شناسنامه هاشون می بردن 🔺تا که شناسنامه ی ماها باشند... https://eitaa.com/khoban72
🍃🍂🍁🍃🍂🍁🍃🍂🍁 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷یاد و خاطره 7 شهید (ع) 🟢🍃که در روز 25 فروردین ماه 1365 در در حال مین گذاری آسمانی شدند. 🌹🍃اونها هفت تن بودند و اهل صفا وصمیمیت... ⚪️🍃و به هفت_تن_آل_صفامشهور شدند. 💚🍃شبی که به معراج رفتند شبی بود که زاده ام البنین 🔺 بنی هاشم اباالفضل العباس(علیه السلام) پا در جهان هستی گذاشت. https://eitaa.com/khoban72 🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃روایتگری مادر شهید 🌷🌷🌷 این کلیپ را صد بار ببینید !!! شرح نمیدهم ، قابل وصف نیست ؛ اندکی تامل !!! . 🎥🌸🍃 کلیپ دیده نشده مادر بر بالین تک فرزند شهیدش... 🌷(شهید لطف اله شکری/ آمل ۱۳۶۱)🌷 🟢همیشه دوستت دارم ای شهید🟢 . https://eitaa.com/khoban72
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚بسم الله الرحمن الرحیم💚 🔴 3️⃣قسمت سوم👇🏻 🌹🍃روز بعد، از صبح دنبالِ كارِ سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوس ها بودند كه متوجه شدم رفقای من، حكم سفر را از سپاهِ شهرستان نگرفته اند. 📌سريع موتورِ پايگاه را روشن كردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم. در مسيرِ برگشت، سرِ يک چهار راه، راننده پيكان بدون توجه به چراغ قرمز، جلو آمد و از سمت چپ با من برخورد كرد. 🔺آنقدر حادثه شديد بود كه من پرت شدم روی كاپوت و سقف ماشين و پشتِ پيكان روی زمين افتادم. 🟢🍃نيمه چپ بدنم به شدت درد ميكرد. راننده پيكان پياده شد و بدنش مثل بيد ميلرزيد. فكر كرد من حتماً مرده ام. يک لحظه با خودم گفتم: پس جناب عزرائيل(علیه السلام) به سراغ ما هم آمد! آنقدر تصادف شديد بود كه فكر كردم الان روح از بدنم خارج مي شود. 🔺به ساعت مچی روی دستم نگاه كردم. ساعت دقيقاً ۱۲ ظهر بود. نيمه چپ بدنم خيلی درد ميكرد! ⚪️🍃يكباره يادِ خواب ديشب افتادم. با خودم گفتم:« اين تعبير خواب ديشب من است. من سالم ميمانم. حضرت عزرائيل(علیه السلام) گفت كه وقت رفتنم نرسيده. 🔺زائران امام رضا ۷ منتظرند. بايد سريع بروم.» 🟢🍃از جا بلند شدم. راننده پيكان گفت: شما سالمی! گفتم: بله. موتور را از جلوی پيكان بلند كردم و روشنش كردم. با اينكه خيلی درد داشتم به سمت مسجد حركت كردم. ⚪️🍃راننده پيكان داد زد: آهای، مطمئنی سالمی؟؟ بعد با ماشين دنبال من آمد. او فكر ميكرد هر لحظه ممكن است كه من زمين بخورم. كاروان زائران مشهد حركت كردند. 🔻🔻🔻