14.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 اذان صبح مسجد کوفه - نوزدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۳۶ ه.ق و صدای گریه و شیون دوستداران امیرالمؤمنین علی علیه السّلام.
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#فزت_و_رب_الکعبه
#منبرهای کوتاه و جذاب #داستان های مذهبی #خاطرات مشاهیر و بزرگان #گلچین کلیپ های مذهبی#مداحی و ...
همه در خوبان عالم👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3821666398C3a7954ba65
حجتالسلام کافی - تشرف.mp3
30.58M
#تشرفات
تشرف مرد کاشانی به محضر #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
مرحوم کافی
#منبرهای کوتاه و جذاب #داستان های مذهبی #خاطرات مشاهیر و بزرگان #گلچین کلیپ های مذهبی#مداحی و ...
همه در خوبان عالم👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3821666398C3a7954ba65
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی ترکی بسیار شنیدنی از #سید_محمد_عاملی
#پیشنهاددانلود
بخصوص برای آذری زبانهای عزیز
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕋شکستن در خونه خدا...
🎙 #استاد_مسعود_عالی
#ماه_رمضان #امام_زمان #حجاب #شب_قدر
__________________________
➬@khoban_ir
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#از_قرآن_بپرس
✍چگونه می توان یک فرد ناامید را که هیچ علاقه ای به ادامه زندگی ندارد و گاهی از خودکشی حرف می زند به زندگی امیدوار کرد
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَیٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّـهِ ۚ إِنَّ اللَّـهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ﴿٥٣﴾
💥بگو: "ای بندگان من که بر خویشتن زیادهروی روا داشتهاید، از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را میآمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است." ﴿۵۳﴾
📚سوره مبارکه زمرآیه ۵۳
✅@khoban_ir
🔴 پاسخ زنان زیبا که فریب زیبایی شان را خورده اند در روز قیامت در محضر خداوند چیست؟
امام صادق (علیه السلام):
(روز قیامت) زن زیبا را که به خاطر زیبایی اش در فتنه افتاده است، و فریب زیبائی اش را خورده (و به بی حجابی و بی عفتی و گناه آلوده شده)، برای حساب می آورند.
پس به خدا می گوید، خدایا، تو خود مرا زیبا خلق کردی و به سبب آن در فتنه افتادم. پس حضرت مریم (س)را حاضر می کنند و ندا داده می شود: آیا تو زیباتری یا مریم؟ ما او را در نهایت زیبائی آفریدیم، امّا او گناه نکرد …
📚بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۲۴۱
#امام_زمان #حجاب
➥ @khoban_ir
8.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💡نتیجه ادامه گناه💡
💠 استاد حسینی قمی
🌱 پیشنهاد میکنم این کلیپ رو به اشتراک بزاری تا واسطهای برای رسیدن خیلیها به خدا بشید.
#استادحسینی_قمی #گناه
#ماه_رمضان #امام_زمان #حجاب #شب_قدر
@khoban_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اگه می خواهید از ماه رمضان و شب های قدر بیشترین بهره را ببرید و دنیا و آخرت را در این ماه رمضان بسازید ....
👤استاد مسعود عالی
#ماه_رمضان #امام_زمان #حجاب #شب_قدر
•__________________________
➬@khoban_ir
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
««قسمت بیست و پنجم»»
عکس آرسن رو پرده بود و اطلاعات اولیه اش کنار عکسش نوشته شده بود. محمد به سعید گفت: کافی نیست. همه اطلاعات این افسر موساد را میخوام. کیه؟ کجاها بوده؟ چیکارا کرده؟ با کیا بوده؟ حتی وضعیت خانوادگی و دوستان نزدیک و همه چی.
سعید: چشم. چهره نگاری عده زیادی از مهمونا انجام شد. اغلب افراد مشهور و وابسته به پهلوی بودند. چند نفر از شبکه من و تو و وابستگان بهایی اونا هم بودند.
محمد: متعجبم که در چنین جلسه ای و با چنین آدمای عتیقه ای، چرا ثریا نیست؟ چرا ایقدر ثریا مرموز هست و در سایه حرکت میکنه؟
سعید: حتی اگه یادتون باشه وقتی میخواستن بابک رو از کمپ به تشکیلات پهلوی بفرستن، هاکان گفت که دارن بابکو میفرستن پیش یکی که منم نمیشناسمش و هیچ شناختی روش ندارم. هاکانی که اینقدر نفوذ داره و آدم میشناسه!
محمد نفس عمیقی کشید و گفت: باشه. یه کاریش میکنیم. سعید اطلاعات این افسره رو زود میخوام.
🔶🔷🔶🔷🔶🔷
یک هفته بعد- لندن-دفتر سینمایی
حلما در حال جارو زدن اتاق های دفتر سینمایی تازه تاسیس بود که بابک وارد شد. سلام کردند و بابک رفت سراغ کامپیوترش. هنوز خیلی مشغولِ کاراش نشده بود که تلفن ثابت اونجا زنگ خورد. بابک وقتی به شماره دقت کرد، متوجه شد که ثریاست. تلفنو برداشت و گفت: سلام خانم. صبحتون بخیر!
ثریا گفت: سلام. صبح بخیر.
بابک: جانم خانم.
ثریا گفت: بهشون گفتی که ساعت جلسه تغییر کرده؟
بابک: جلسه اون داداشیا رو میگین دیگه؟
ثریا گفت: آره. اون خانم و آقا که نزدیک ظُهره. درسته؟
بابک جواب داد: بله. هم به اونا گفتم یه ساعت زودتر بیان. و هم ماشین هماهنگ کردم که از درِ هتلشون بیارنشون. و هم اون خانم و آقا برای دو ساعت قبل تر ردیفن.
ثریا گفت: خوبه. منم کم کم راه میفتم.
بابک که میخواست خوشمزگی کنه گفت: خانم خودم هستما! شما استراحت کنین.
ثریا با بی اعتنایی جواب داد: شما چاییتو بخور تا من میام.
مکالمه اونا تموم شد و بابک به حلما گفت: لطفا میز صبحونه رو بچین.
نیم ساعت بعدش در باز شد و راننده، دو تا آقای حدودا چهل ساله و خوش تیپ که شکلشون عین همدیگه بود با خودش آورد بالا. بابک خیلی جنتلمن و با کلاس، به استقبالشون رفت و اونا رو به اتاقش دعوت کرد. مشغول حال و احوال بودند که حلما در را باز کرد و ثریا وارد اتاق شد. بابک و سام و زامیار از جاشون بلند شدند و بعد از سلام و حال و احوال با ثریا همه رفتند سرِ میز صبحونه.
حلما که پیش خدمت اختصاصی ثریا بود و از ترکیه تا لندن و سایر کشورها با خودِ ثریا میرفت، سفره ای مرکب از ایرانی و خارجی چیده بود. به طوری که سام و مازیار مبهوت سلیقه حلما شدند. ثریا وقتی دید اون دو تا برادر اینطوری مات شدند، لبخندی به حلما زد و حلما هم رفت.
وسط صبحونه ثریا از سام پرسید: گردش قراردادهای دو سال اخیرتون مثبته؟
سام جواب داد: بد نبوده اما میتونسته بهتر باشه.
مازیار گفت: درآمد ما از محلِ قراردادمون با شبکه های نتِ داخلی ثابت مونده. باید به فکر تقویتِ فیلما و سریالا باشیم.
ثریا چاییشو تمام کرد و گفت: طیفِ مخاطبان شبکه های خانگی اغلب خانم ها و افرادی هستند که نه مشغول کار هستند و نه مشغول تحصیل. الان تعداد دختر پسرهای اینجوری در ایران، حدود 13 میلیون نفر هست.
سام گفت: که جمعش با تعداد خانمای پای ثابت ما چیزی بالغ بر سی میلیون مخاطب ثابت میشه.
ثریا گفت: و این یعنی بیشتر از یک سوم جمعیت کلِ ایران. درسته؟
سام و مازیار حرف ثریا رو تایید کردند.
ثریا گفت: خب. شما دو نفر صاحب دو تا از بهترین شبکه های خانگی کشور هستید که حداقل سی و پنج تا چهل میلیون اکانت نصب شده و فعال شما را دنبال میکنند. درسته؟
بازم حرفشو تایید کردند.
ثریا گفت: میانگین تولید هر کدوم از شما که مثلا رقیب همدیگه هستید حداقل چیزی بالغ بر هجده هزار دقیقه در سال هست. درسته؟
بازم تایید کردند. مازیار گفت: با همدیگه شاید حدودا پنجاه هزار دقیقه مفید.
ثریا گفت: آفرین. جمعا پنجاه هزار دقیقه مفید. بدون پخش آگهی بازرگانی و بدون محاسبه فصل های مختلف یک سریال و غیره. درسته؟
سام گفت: دقیقا. ینی حداقل هر کدوم از ما بیست تا قراردادِ سریال و سینمایی در طول سال نهایی میکنیم.
ثریا گفت: دقیقا. خب حالا سوال مهم! گردش مالی این دو تا شبکه خانگی در یک سال، بیشتر از دو هزار میلیارد هست؟
سام و مازیار به هم نگاه کردند و سری تکان دادند و گفتند: تقریبا. حالا یه چیزی بیشتر و کمتر. اما تقریبا همینه.
ثریا خیلی جدی و مصمم گفت: سه برابرش!
سام و مازیار خشکشون زد و فقط به ثریا نگاه کردند.
ثریا گفت: ینی شش هزار میلیارد تومان بعلاوه صد روز تورِ رایگان برای صد نفر از عوامل به اروپا.
سام و مازیار دیگه حتی پلک هم نمیزدند.