eitaa logo
خُذْنیِ مَعَکْ 🕊 مرا با خودت ببر🇵🇸
835 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.4هزار ویدیو
80 فایل
﷽🌱 💚امام صادق علیه السلام: لَوْ أدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أیّامَ حَیاتِی. •✓مهدویت، •✓جهاد_تبیین •✓دلی_خدایی 📍کپی با ذکر صلوات «وقف امام زمان عج» تأسیس:1400/1/25 مدیر کانال: @khadeem12w
مشاهده در ایتا
دانلود
عجب متن قشنگی گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟ گفت به نام من♥️ گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟ گفت به یادمن♥️ گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟ گفت تنهاترازمن؟♥️ گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟ گفت به جزمن♥️ گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم گفت حتی ازمن؟♥️ گفتم خدایاقلبم خالیست گفت پرکن ازعشق من♥️ گفتم دست نیازدارم گفت بگیردست من♥️ گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟ گفت توکل کن به من♥️ گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم گفت نه،نزدیکترین به تو ،من♥️ گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟ گفت تلاش،به امیدمن♥️ گفتم چگونه ازین دنیادل بکنم وبرم؟؟ گفت به امید دیدارمن♥️ گفتم چگونه پایان دهم؟؟؟ گفت حافظ ونگهدارتو،من♥️ گفتم خدایاچرا اینقدر میگويی من؟؟؟ گفت چون من ازتوهستم وتو از من♥️✨️
بسم الله الرحمن الرحیم
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاے عھـد . . ♥️! 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
طعمِ شعفِ شوکتِ پرواز چشیدَم در پهنه‌یِ عرشی که چنین اَمن و اَمان است           💚 ❤️ 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
💠یک روز ظهر وارد خانه شد، سلام کرد، خیلی خسته و گرفته بود، یک ساک دستش بود، آن روز از صبح به مراسم تشییع شهدای گمنام رفته بود، آرام و بی‌صدا به اتاقش رفت. 💠صدا کرد:  مادر، برایم چای می‌آوری؟ برایش چای ریختم و بردم. وارد اتاقش شدم، روی تخت دراز کشیده بود، من که رفتم بلند شد و نشست. 💠پرسیدم: چه خبر؟ در جواب من از داخل ساکش یک پرچم سه‌ رنگ با آرم «الله» بیرون آورد.  پرچم خاکی و پاره بود. اول آن را به سر و صورتش کشید و بعد به من گفت: «این را یک جایی بگذار که فراموش نکنی. هروقت من مُردم آن را روی جنازه‌ام بکش». 💠خیلی ناراحت شدم، گفتم:«خدا نکند که تو قبل از من بری». اجازه نداد حرفم را تمام کنم، خندید و گفت: «این پرچم روی تابوت یک شهید گمنام تبرک شده است» 💠وقتی من مُردم آن را روی جنازه من بکشید و اگر شد با من دفنش کنید تا خداوند به‌ خاطر آبروی شهید به من رحم کند و از گناهانم بگذرد و شهدا مرا شفاعت کنند». 💠نمی‌دانست که پرچم روی تابوت خودش هم یک روزی تکه تکه برای شفاعت دست همه پخش می‌شود.... ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۳/۶/۲ مشهد ●شهادت : ۱۳۹۳/۲/۱۹ حلب ، سوریه ⁦🥀 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
🌱خوشـــا به حالت که بی خیال نگاه همه شدی تا خـــــدا نگاهت کند... 🌸فقط برای "رضای خدا" کار کنید🌸 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
🌷 آیت‌الله (ره): خدا می‌داند برای مخصوصاً اگر اهل علم باشند چه معجزه‌ها و کراماتی دارد و چه چیزهایی از آن خواهند دید! برنامه‌ی قرآن آخرین برنامه‌ انسان‌سازی است که در اختیار ما گذاشته شده است، ولی ما از آن قدردانی نمی‌کنیم. 📚 در محضر بهجت، ج١، ص۵۵ 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
شب‌کہ‌دیرمی‌اومدخونـہ‌در نـمیزدازروۍدیـوارمیپرید تـوحیـٰاط‌و‌تـااذان‌صبح‌صبـر میڪرد.بـعدبـہ‌شیشہ‌میـزد وهمہ‌را‌بـراۍنـمازبیدارمیڪرد بعدازشہـادتـش‌مادرم‌هر‌شـب بـاصدا‌ۍبـرخوردبـاد‌بـہ‌شیشہ میـگفت:ابراهیم‌اومدہ!':)💔
بسم الله الرحمن الرحیم
5714915861.mp3
2.75M
↵دعاے عھـد . . ♥️! 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
شهدا و امام زمان •شهید صمد اسودی 🔸چند روز بعد از ازدواج، شهید صمد اسودی قصد جبهه کرد، گفتم: تازه ازدواج کرده ای،چرا جبهه می روی؟ گفت:با امام زمان عجل الله عهد کرده ام تا آخرین قطره ی خون،سرباز ایشان باشم. 🔸مادرش گفت:همسر و خواهرانت را به چه کسی می سپاری؟ گفت:"هروقت مشکل داشتید،امام زمان عجل الله را صدا بزنید و او را بخوانید...." بعد،ماجرای عهد خود با امام زمان عجل الله را برایشان تعریف کرد: "در عملیاتی ،تمام بچه ها شهید شدند و من و یک پیرمرد زنده ماندیم، نزدیک بود اسیر شویم. متوسل به امام زمان عجل شدیم و از ایشان خواستیم تا نجات‌مان دهد، من هم گفتم:اگر نجات پیدا کردم،تا آخرین نفس و آخرین قطره ی خون،سرباز ایشان باشم و در جبهه بمانم". هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]