eitaa logo
|خُذنےْمَعكٰ|
1هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
4هزار ویدیو
114 فایل
﷽؛🌱 |تاآخرین نفس تورا عاشقانه دوست خواهم داشت| . #جهاد_تبیین🇵🇸/🇮🇷 #معنوی #رسانه #مهدویت #صاحبنا . . کپی با ذکر #صلوات حلال ( بجز رمان راضی نیستم) «وقف امام زمان عج»📍 خادم خاکِ پای آقا: @khadeem12w
مشاهده در ایتا
دانلود
با این‌که می‌دانستم آدم جدی و سخت‌گیری است، کلی متن گزارشِ فعالیت آماده کرده بودم تا پیش از دادن نامه درخواست، بگویم. وقتی وارد پادگان شدم، سراغ دفتر فرماندهی را گرفتم. انگار که بدانند با چه کسی کار دارم، گفتند : در محوطه است. همه با لباس نظامی کنار یک پیکان سبز رنگ ایستاده بودند و به نوبت حرف می‌زدند. هنوز مانده بود بهشان برسم. حاجی از ماشین پیاده شد. تمام قد ایستاد و با من روبوسی کرد ، دستی به شانه‌ام زد و دستم را محکم فشرد. بعد با روی باز و ابهت همیشگی‌اش گفت : بفرمایید بسیجی! همه‌ی حرف‌هایم یادم رفت ، نامه را دادم . حاجی ، نامه را خواند و با لبخند زیرش دستور داد و گفت : همین امروز تمام چیزهایی که خواستند را بهشان بدهید . بعداً فهمیدم آن روز به‌شدت مریض بود و نمی‌توانست سرپا بایستد ، ولی برای سرکشی از لشکر ۸ به پادگان عاشورا آمده بود . صندلی ماشین را خوابانده بودند و کارها را نیمه‌خوابیده پی‌گیری می‌کرد . 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
📨 ☂پدر شهید نقل می‌کند:حبیب خیلی به مردم کمک می‌کرد.مثلاً روزی سوار ماشینش بود،خانمی را دید که وسایلش را در فُرقون گذاشته و به سختی حرکت می‌کند؛حبیب ماشینش را گذاشت و به کمک آن خانم رفت و فرقون را تا منزل آن خانم برد و موجبات شرمندگی آن خانم را فراهم آورد؛آن خانم پرسید چرا این کار را کردی؟حبیب گفت ثواب دارد و خدا را خوش می‌آید. ☂حبیب به همسرش وصیت کرده بود «یک دستگاه خودرو سمند و دو عدد موتورسیکلت دارم و از همسرم میخواهم آنها را صرف ساخت مسجد یا مدرسه کند و اگر خداوند به این بنده حقیر توفیق شهادت داد،از همه دوستان، مادرم، همسرم و فرزندانم می‌خواهم که حلالم کنند و اگر مرگ مغزی شدم،تمام اعضای بدنم را اهدا کنید که شاید مورد لطف و رحمت خدا قرار گیرم.»و ما هم به این وصیتش عمل کردیم. 🎀🎈امروز روز تولد توست و ما هر روز بیش از پیش به این راز پی می ‌بریم ڪہ تــو خلـق شـــده ای تا راه آسمان را به ما نشان دهی ...💎 🌺 چوکامی🌺 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
💌 🌟مادر شهید نقل می کند:محمد تأکید زیادی بر حجاب زنان و خانم‌های جامعه داشت و همیشه به خواهرانش می‌گفت: «امام حسین تا لحظه‌ای که زنده بود، اجازه نداد لشکر دشمن به طرف خانواده‌اش برود؛ما هم که پیرو امام حسین هستیم،باید تعصّب درباره حجاب و ناموس را از امام حسین علیه‌السلام بیاموزیم!دشمن از حجاب شما بیشتر می‌ترسد تا از توپ و تانک ما.» 🌟یکی از دوستانش تعریف می‌کرد وقتی محمد در گشت‌های ارشاد و امر به معروف با خانم یا دختر بی‌حجابی برخورد می‌کرد،چهره‌اش از ناراحتی سرخ می‌شد؛ با وجود این،وظیفه‌ی هدایتگری و ارشادی خود را فراموش نمی‌کرد و با استدلال‌های عقلی بهشون می‌فهماند که بی‌حجابی،آزادی نیست بلکه تهدیدی برای سلامت و زندگی خود آنان است.پسرم تا زنده بود،بر حجاب و عفاف خانم‌ها تأکید داشت و از این بابت نگران بود. 🎀🎈امروز روز تولد توست و ما هر روز بیش از پیش به این راز پی می ‌بریم ڪہ تــو خلـق شـــده ای تا راه آسمان را به ما نشان دهی ...💎 🌺 🌺 🎊💟 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
📨 💐غلامرضا در سال ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ در شهر کرمان متولد شد و پسر بزرگ خانواده بود.برادرم از۱۴سالگی به هیئت می‌رفت. نوجوانی و جوانی‌ اش در هیئتها گذشت. مخصوصاً دهه فاطمیه در ایام شهادت حضرت زهرا(س)ارادت خالصانه‌ اش را به بی‌بی نشان می‌داد.از کودکی در بسیج فعالیت می‌کرد و عاشق امام حسین(ع) بود.این‌طور نبود که فقط به هیئت برود و یک سینه‌زن و عزادار معمولی باشد. 🌷او پایه‌گذار و عضو هیئت امام علی علیه‌السلامِ پانصددستگاه کرمان بود. به اردوی جهادی در روستا‌های محروم کرمان هم می‌رفت و اسم این اردو را به نام شهید فرخ یزدان‌پناه گذاشته بود. ✍راوی:خواهر شهید 💐ولادت:۶۵/۱۰/۲۱کرمان 🌷شهادت:۹۶/۱۱/۵صالحیه سوریه 🌹 🕊 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
💌 ☄سید جلال در جنگ نرم ودر مواجهه با بحران‌ها و آشوبهای داخلی و مقابله با فتنه‌هایی همچون۱۸تیر۱۳۷۸،جریان براندازی ملی‌مذهبی درسال۱۳۷۹،از بین‌ بردن حرکت‌های ضد انقلابی وتحرکات خزنده وپنهان فتنه‌گران۱۳۸۸در راستای رسالت پاسداری نقش برجسته‌ای در آرامش‌بخشی به فضای جامعه ایران اسلامی وتقویت سنگرهای دفاع فرهنگی ایفا کرد. 🧨سردارشهید حبیب‌الله‌پور علمدار صابرین لشکر۲۵کربلا واستاد طرح‌ ریزی و اجرای عملیاتهای نظامی ویژه در شرایط سخت بود.او که به ظاهر قد متوسطی داشت،اما مغزی متفکر ودانش نظامی زیادی داشت. ☄سیدفرمانده تیمهای عملیاتهای ضربتی شامل عملیات‌های تاخت و تاز سریع، عملیاتهای بازدارنده و عملیاتهای نجات در شمال‌غرب کشور بود.او علیه اهداف استراتژیک یا اهداف تاکتیکی دشمن در شمال غرب کشورمان خبره بود وفرمانده عملیات‌های تیم ضربتی«تهاجمی»و عملیاتهای نفوذ در عمق محور دشمن بود. 💐جایِ مهــتاب ... به تاریکی شب‌ها تو بتاب من فــدای تو به‌جای همه گل‌ها تو بخند ...💞 🌷 🕊 🎀🎊 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
📨 🔮آقا پژمان از کودکی به ورزش علاقه داشت و در این زمینه،موفقیت‌های زیادی کسب کرد. رشته‌ی اصلی ورزشی ایشان، موتورسواری در کلاس موتورکراس۸۰‌ سی‌سی و۲۵۰سی‌سی بود و در سال۱۳۸۸ در رشته‌ی موتورکراس مقام اول استانی را کسب کرد. 💎در سال۱۳۸۹نیز موفق شد مقام اول استانی و سوم کشوری را کسب کند. همچنین سال۱۳۹۱ در رشته دوچرخه‌ سواری،مقام اول را به خود اختصاص داد. 🔮همین مهارت ایشان در امر موتور سواری و ماشین‌سواری بود که باعث شد در سوریه،همرزمانش را از اسیرشدن به دست داعشیان نجات دهد و قهرمان من، آخرین حکم قهرمانی‌اش را با امضای سید‌الشهداء علیه‌السلام دریافت کند. ✍راوے:همسر شهید 💐بخنـد ... ڪہ لبخندت برفِ دلمان را آب می ڪند ...💕 🌷 🕊 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
✨ وزیر دفاع با پیش بند☺️ 🌷 وزیر دفاع بود، آن وقت ها که دفتر نخست وزیری بود، من تازه شناخته بودمش. ازش حساب می بردم. یک روز رفتم خانه شان ؛ دیدم پیش بند بسته، دارد ظرف می شوید.😳 با دخترم رفته بودم. بعد از این که ظرف ها را شست. آمد و با دخترم بازی کرد. با همان پیش بند.☺️ 📚کتاب چمران، رهي رسولي فر انتشارات روايت فتح 『خٌذْنیِ مَعَكْ』 [✾@khodaaa112✾]
🔅چگونه شهید دستم را گرفت؟!😳 ❁شرح پویش: سلام عزیزان شهدا... مثل همیشه پویش جدید به نیت شهدا، چگونه شهید دستم را گرفت؟!🤔 اگر حاجتی از شهید دارید خاطرات، خواب شهید حس و حال داشتن رفیق شهید! عنایات شهید در زندگی!؟ زندگی قبل رفاقت و بعد رفاقت با شهید می توانید در قالب یک متن خلاصه برای ما ارسال کنید...☺️ شاید همین یک متن یک شخصی را به سوی شهدا سوق داد :) ما هر شب جمعه یکی از خاطرات شیرین شما را انتخاب می کنیم و در کانال درج می کنیم جهت شرکت در این پویش و ارسال خاطرات به خادم الشهید زیر پیام دهید⇣ @khadeem12w ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
همسر شهید همت تعریف می‌کنن: ابراهیم با حالِ بد و سَر دردی که داشت، حاضر نبود نماز اول وقت رو رها کنه! یادم میاد آنقدر حالش بد بود که وقتی نمازشو شروع کرد، کنارش ایستادم تا اگه وسط نماز خواست زمین بخوره، بتونم بگیرمش. + شادی روح شهید ابراهیم همت صلوات
🔅چگونه شهید دستم را گرفت؟!😳 ❁شرح پویش: سلام عزیزان شهدا... مثل همیشه پویش جدید به نیت شهدا، چگونه شهید دستم را گرفت؟!🤔 اگر حاجتی از شهید دارید خاطرات، خواب شهید حس و حال داشتن رفیق شهید! عنایات شهید در زندگی!؟ زندگی قبل رفاقت و بعد رفاقت با شهید، می توانید در قالب یک متن، خلاصه برای ما ارسال کنید...☺️ شاید همین یک متن یک شخصی را به سوی شهدا سوق داد :) ما هر شب جمعه یکی از خاطرات شیرین شما را انتخاب می کنیم و در کانال درج می کنیم جهت شرکت در این پویش و ارسال خاطرات به خادم الشهید زیر پیام دهید⇣ @khadeem12w ➕ دعــــوت شـــــهــــدا هستیـــــد 👇 [🇮🇷] [ @rahiankhuz ] [🇮🇷]
به نقل از مادر شهید: خانه که بود، مُدام به من کمک می‌کرد. مهدی مثل پروانه دور من و پدرش می‌چرخید؛ خیلی به ما احترام می‌گذاشت. 🌸 پدر بزرگش بیش از صدسال عمر کرده بود. وقتی می‌رفتیم شهرستان، من نمی‌توانستم خیلی به این پیرمرد برسم، اما مهدی به جای من به او کمک می‌کرد، غذا برایش لقمه می‌گرفت و در دهانش می‌گذاشت. 🌱شهید مهدی عزیزی شادی روح همه شهدا صلوات 🌱 «@khodaaa112»
برای ترمیم سنگرها رفته بودیم، که وقتِ نماز شد. شهید باقری گفت: اول نماز بخونیم. یکی از بچه‌ها گفت: اینجا خطرناکه؛ بهتره وقتی جای اَمنی رفتیم نماز بخونیم. شهید باقری در جواب گفت: کسی که به جبهه میاد نماز اول‌وقت رو رها نمی‌کنه! بعد خودش شروع به خوندن نماز کرد.. آتش دشمن بر سر ما لحظه‌ای قطع نمی‌شد! ما وحشت‌زده شده بودیم ولی اون آروم و بدونِ عجله نمازش رو می‌خوند.. نمازش سرشار از لذت و عشق به خدا بود ❤️ شهید حسن باقری شادی روح همه شهدا صلوات