#خاطره📎
همرزمشهید:
مه غليظي منطقه رو گرفته بود...🌫
٣٠-٤٠متر بيشتر ديد نداشتيم،همه بچه بيرون قرارگاه بودن و از ديدن اين منظره همراه با تنفس هواي دل انگيز لذت ميبردن،☺❤ درست تو همين زمان نوبت پست مسعود☘ بود...
آخراي پستش، روي يه جعبه راكت كاتيوشا نشسته بود.تو حال خودش سير ميكرد و عميق به فكر فرو رفته بود🤔.
حال و هواي مسعود و منظره مه اطرافش بسيار زيبا ديده ميشد😊.
از دور صداش كردم و بهش گفتم: وايسا برم يه دوربين پيدا كنم و ازت عكس بگيريم📷.
گفت: برو بابا چه عكسي😐
گفتم: باشه😉.
رفتم دوربين و عكاسو پيدا كردم و اومدم🏃🏻.
از دور تا ديد، بلند شد و نذاشت ازش عكس بگيريم🙁.
اين يه عكس رو در حال حركت به سختي ازش انداختيم🥀.
اون موقع گفتم :اي بابا عكس رو خراب كردي🤕 و تو نظرم اين عكس،اون عكسي كه دوست داشتم بندازم ازش نبود.
حالا ...
مسعود از ما زميني ها فاصله گرفته و دلتنگيش روز به روز بيشتر ميشه...💔
هرچي به اين عكس نگاه ميكنم سير نميشم،واقعا اين عكس زيباست و يه دنيا برام ارزش داره.🌱
#شهیدمسعودعسگری🌷
#شهیدانه
#پلاک_خاکی
@khodaaa112🕊