#پیشنهاد_خواندن
#تلنگر
📌نصیحت پیرمرد ودختر #بدحجاب
در یکی از شهرها پیرمردی خدا ترس که راننده تاکسی است روزی دربستی دختری را با سر و وضع بسیار نا مناسب سوار می کند وقتی سر و وضع او را می بیند بسیار اندوهگین می شود که اگر با این وضع بمیرد سوخت آتش جهنم می شود.
به همین خاطر دلش تاب نمی آورد و به او می گوید:
-دخترم از خدا و آتش سوزنده او بترس.
بعد آن دختر هم تلفن همراهش را بیرون می آورد و رو به پیرمرد میگوید:بیا با این گوشی به خدایت زنگ بزن و بگو که در جهنم جایی برای من نگه دارد.العیاذ بالله
پیرمرد با شنیدن این سخن اشک در چشمانش حلقه می بندد و تا آخر مسیر هیچ سخنی نمیگوید.
وقتی در انتهای مسیر توقف میکند بعد از چند لحظه متوجه میشود که دختر از جایش تکان نمی خورد و وقتی به عقب می نگرد میبیند آن دختر هلاک شده است لذا به سرعت اورا به بیمارستان می برد
نکته بسیار جالب اینجاست ک موبایل آن دختر به همان وضعی ک به پیرمرد گفته بود در دستانش مانده و هر قدر سعی می کنند که آن را از دستش بیرون بیاورند نمی توانند و به گفته شاهدان او را با همان گوشی کفن میکنند و در گور می گذارند.
حال آن دختر موبایل در دست چگونه در پیشگاه خدا حاضر میشود؟ الله اعلم.
بدانید ک خدا فرصت توبه را به هر کسی نمی دهد.پس تا فرصت هست به سوی او باز گردیم .چون وقتی که مرگ فرا برسد یک لحظــــــــــــــــــه جلو عقب نمیشود
#پیشنهاد_خواندن👇
#حجاب
#غیرت
#تلنگر
❤️مطمئن باش مردی که تو را دوست داشته باشد نسبت به تو غیرت دارد!! شک نکن!
مردی که دوستت ندارد,برایش فرق نمیکند... چه بپوشی...
کجا بروی...کی برگردی...
با کی باشی...
توی پیج چه عکسی بگذاری یا پروفایلت چه عکسی باشد... .
❤️مردی که عاشق توست میخواهد همه چیزت....
❤️زیبایی ات...
عاطفه و عشقت...
❤️زنانگی ات...
❤️پاکی و عفتت... همه صرفا و منحصرا برای خودش باشد و بس **
دیگر!!😔دوست ندارد با پخش عکسهایت تو را عمومی کند....دوست ندارد اندام و چهره ات توجه مردان دیگر را جلب کند...
نمیخواهد چشمی شکارت کند...
نمیخواهد وسیله ارضاء دیگران شوی...
نمیخواهد بیت المال باشی...✅
❌مردی که دائم میگوید هر جور راحتی بچرخ....
هر جا دوست داری برو...
هر عکسی از خودت دوست داری پخش کن...
هر مانتویی خواستی بپوش...
آرایش کن... شیک برو بیرون.....
روشن فکر و مدرن نیست, بی غیرت است....
مرد نیست...عاشقت نیست...فقط کنارت زندگی میکند...
💟این را من نمیگویم پیامبر خدا(صلی الله علیه واله) می فرمایند:
"مردی که از بی حجابی زنش راضی است بی غیرت است و اگر دیگران بی غیرت خطابش کنند گناه نکرده اند!!!"
‼️مرد بی غیرت,ناموسش را حراج چشم های دیگران میکند...
میبیند ناموسش جلوی چشم این و آن است و هر کس نگاهی به او میکند...اما سکوت میکند...بی تفاوت است... و هیچ چیز در مردان به اندازه مرد بی غیرت و سیب زمینی صفت نفرت انگیز نیست....
همان طور که هیچ چیز در زنان نفرت انگیزتر از زن بی حیا و بی عفت نیست...
🚺دختر و بانوی پاک....
وقتی پدرت،برادرت و همسرت روی بیرون رفتنت و نوع پوشش تو حساس است...
روی روابط تو در فضای واقعی یا مجازی حساس است...
ناراحت نشو...
فکر نکن در سختی هستی و به تو ظلم شده...
❣خوشحال و مغرور باش....
❣چرا که مردی قلبش برایت میتپد....
آن هم از جنس ...پدرانه و برادرانه ......عاشقانه
❣وچه سعادت و آرامش و امنیتی بالاتر از این برای یک دختر و زن؟
اینجا.گنـاه.ممــنوع📗🖇
------------------✨----------------
*برای ترک گناه، هنوز #دیر_نشده*
*#همین_الان_ترڪش_ڪن💥*
#تلنگرانه ‼️‼️‼️
خواهرم!!!
❌ حجاب به چادری بودن نیستااااا❗️
اونایی که میگین افتخارم چادرمه و اینا ...
👈 حرمت چادرتو نگه دار❗️👉
✔ کسی که چادر سرش میکنه باید عفت و پاک دامنی و شرم و حیا به همراه داشته باشه...👌☺️
❌ چادر بدون عفت و پاکدامنی،
بیحرمتی به چادره😒
خواهرم!
❌ لازم نیست برای تبلیغ چادر، عکس با چادرتو بذاری جلو دید همه❗️
❌ لازم نیست نشون بدی که چادری هستی...
✔ با رفتارت،
✔ حرف زدنت،
✔ لحن بیانت،
✔ نوع تایپ کردنت و ...
نشون بده که با شرم و حیایی!👌
نشون بده عفیف هستی!👌
نشون بده که سنگین هستی!👌
🔹 جوری برخورد کن که کسی به خودش اجازه نده هرجور که خواست باهات برخورد کنه!
👈 تو حد و مرز تعیین کن 👉
✔ تو ثابت کن که انقدر ارزشت بالاست که هرکسی به خودش اجازه نده هر جوری که خواست باهات حرف بزنه.☝️
🔹 بذار بگن مغروری،
🔹 بذار بگن خودتو میگیری،
🔹 بذار بگن نچسبی و ...!
✔ لبخند رضایت امام زمانت رو بخر.👌😍
♻ اگه میخوای باب میل اونایی باشی که بهت بگن چه دختر اهل دلی ...
و چقد با فرهنگ و...
فهمیده و...
روشنفکر و اینا هستی،😔😔
اگه میخوای اجازه بدی هر کسی به خودش جرأت بده هرجور باهات حرف بزنه،
همون ادما ⬅ بعدها بهت میگن.
❌ "بی ارزش.
❌ هرزه.
❌ خراب و ..."😔
️بانو!!!
↩ برای خودت زندگی کن...☺️
نخواه که بازیچه دست دیگران باشی...😊
↩ خودت به خودت احترام بذار...
خودت هستی که تعیین میکنی، چجوری باهات برخورد کنن...❤️
🔹 حجب،
🔹 حیا،
🔹 عفت،
🔹 شرف،
🔹 پاک دامنی و ....
خودتو حفظ کن.👌
❌ مبادا شرمنده مادر سادات بشی...☝️
❌ مبادا مادر سادات ازت گلایه کنه...💔
❌ مبادا بگه از ما نیستی..😔☝️
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
#چادرانه
#حرف_حساب
#پیشنهاد_خواندن
#خادم_الزهرا
"@khodajoonnn"
روز خواستگاری دختره گفت💑
بلد نیستم غذا درست کنم
کارای خونه هم طول میکشه یاد بگیرم
بچه داریم زیاد بلد نیستم
از ظرف شستنم بدم میاد…..
پسر گفت:
روزه بلدی بگیری؟؟؟
نماز بلدی بخونی؟؟؟؟🙆♂️
قرآن خوندنو دوست داری؟؟؟؟؟
دختره گفت:آره🙆♀️
پسره گفت؛ همین بسته، من میخوام نصف دین و زندگیم بشی نه کنیزم
پسره گفت:🙆♂️
پس اندازم کمه
حقوقمم آب باریکه ست
خونه و ماشینم زیادی مدل بالا نیست
دختره گفت:😇🙆♀️
خدارو میشناسی؟؟؟؟؟
غیـــــــــرت داری؟؟؟؟؟؟
چشمات پاکه؟؟؟؟
اخلاقت خوبه؟؟؟؟؟
ایمانت قوی هست؟؟؟؟؟؟
پسره گفت:آره
دخترگفت:
همین بسته،بقیه رو خودمون میسازیــــم
باهمدیگه میریممم جلــو،مهم اینه…
پـــــــــرِ پروازِ همدیگــــــه بشیم سمت خدا…
#ؤ_خڋآ_ݥیبیݩذ🍁🦋
#تلنگـرانـه
#پیشنهاد_خواندن
یه روضه از تو یکی از کانالا خوندم ؛
بدجور دلمو برد گفتم حیفه شما نخونید .
اینبخشومحفلواونایی که
میگنمادرمارونمیخره...ماروسیاهیمحتما
گوش بدن...
یہعالمیبودتوایران
بہاسمآقا؎راشد...قبلازانقلاب..
ایشونخیلیبزرگواربودن
اهلدین و ...
هیچوقتسرمنبرحرفناحقنمیزدن
همیشهوقتیسخنرانیمیکردن
تایهمطلبیقطعینبودنمیاومدنراجبشحرف بزنن
شبهایجمعه
اینآقایراشدتورادیویتهرانسخنرانی
میکرد
ایشون
یهشبتورادیو
یه داستانیوتعریفمیکنه
میگفتیکی از رفقایمن
تودادگستر؎مشهدکار میکرده
یکی ازقاضی های بزرگمشهدبود
یه شب تو عالم رویا
خواب حضرتمادر و ایشونمیبینه...!
میگه حضرتزهرا تو عالمـخواب
نگاه کرد به من
با اون شکوه و عظمت باصلابت
گفت قاتل و آزاد کن!
مادر به ایشون
اسم و شماره پرونده اون قاتل و داد
و باتحکم باز تکرار کردن که این قاتل و رهاش کن از زندان...آزادشکن
ازخوابمیپره
تمومتنش میلرزه
صدای محکمحضرت هنوز تو گوشش بوده
ایشون میره زندان
واسم و شماره پروندها؎ کهحضرت مادر بهشون داده بود و میگرده دنبالش
می بینه
بهبهچه پرونده؎ قَطوری ...
هر نوع جرمبگی این آقا کرده بود
کوچیکترین جرمش قتل بود
ازدزد؎گرفته تا قتل و شربودن و..
هرخلافی کهبگی !
اینا رو میبینه
با خودش میگه من چجور؎ این و نجات بدم
این همه خطا و جرم کرده !
صدا میزنه میگه بیارینش اینجا
اون قاتل و میارن پیشش
بهش میگه
تو قتل کرد؎؟!
قاتلمیگهبله
میگهتودزد؎کرد؎؟قاتلمیگهبله
هرجرمی که نام میبره رو
قاتل تایید میکنه و میگه بله من این کارو کردم
بهشمیگه
جریان قتل و تعریف کن بگو چیشده
قاتل تعریف میکنه میگه
آقا من ازبچگی دزد؎ میکردم
یه روز
میریم جلو؎ یه مدرسه دخترونه
یه دختریو به زور سوار ماشین میکنیم...
دو تا دوستم چاقو میزارن گردنش و تهدیدش میکنن که اگه داد بزنی میکشیمت...
دختر پونزده شونزده سال داشت
نزدیک غروب بود هوا تاریک تاریک
بردنش خارج از شهر
برا؎ گناه!
پیادهش کردیم .
دیدم دختره هی گریه میکنه
هی میلرزه ؛
همه مونو نگاه کرد
یهو رو کرد سمت من
گفت من سیدم...من دختر فاطمهیزهرام!
به حرمت مادرم نزار آلوده بشم ـ
سه تا رفیق بودیم
یکی ازکی بدتر
کارمون دزد؎ و مزاحمت برا ناموس مردم بود
کارمون دختر باز؎ بود !
گفتم ن
دست بهش نمیزنید
عصبانی شدن اومدن سمتم !
دیدم دارن میرن طرف اون دختر
بلافاصله چاقو رو کردم تو شکمش ،
اون یکیشون اومد
بازم چاقو رو زدم بهش
خودش هم مجروح میشه ها...
قاتل میگه
تا اسم حضرت و شنیدم
تموم تنم لرزید
انگار یکی با پتک زد تو سرم غیرتی شدم...
حالا اصلا نه حضرت زهرا رو دیده بود نه هیچی
فقط اسمشو شنیده بود ...
رو میکنم سمت اون دوتا رفیقم میگم
با این دختر کاری نداشته باشین
از این بحظه به بعد
نزدیک این دختر بشید مثل این میمونه که نزدیک خواهر من بشید!
اون دوتا گفتن
بابا تو هم ولش کن
یه دختر خوشگل گیرموناومده
حالا خشک مذهب بازیت گل کرده!
تعریف میکنه میگه
انقد اون لحظه زور و توانام زیادشده بود و غیرتی شده بودم که انگار اون دختر و دختر حضرت زهرا می دیدم !
و نمیخواستم کسی بهش دست بزنه ...
اون دو تامیمیرن
و این آقامیشه قاتلشون..(:
خلاصه ؛
میگه اون دختر و سوار ماشین کردم رسوندمشخونهشون
ایشون تا قصه رو میشنوه
شونه هاش میلرزه
میگه پس حضرت زهرا به خاطر همین اومد سفارششو به من کرد و با تحکم گفت نجاتش بدم...
فرداش قرار بود اعدامش کنن
دادگاه تشکیل میده
پرونده رو میبره پیش قاضیه اصلی
اون خوابو تعریف میکنه ...
قاضی تا میشنوه داستانو
تموم شونه هاش میلرزه
میگه فعلا اعدام منحلمیشه
و نباید اعدامشه این شخص
پرونده رو میدن تهران
پروندهی جدید تشکیل میشہ
اون دختر رو هم میارن...
خلاصه یـبار دیگه
بازجویی و اعترافات شروع میشه
دختره هم میاد شهادت میده که حرفای این مرد درسته ..
حکم اعدامش لغومیشه
وقاضی میگه این آقا بخاطر حفظ ناموس آدم کشته
حضرت زهرا شفاعتش کرده...
آزاده...
میرن بهش خبر میدن
تا میشنوه
تموم شونه هاش میلرزه
سجده میکنه رو زمین
بلند داد میزنه تو زندان :
یازهرا..مادر
قسم میخورم به عصمتت ...
فهمیدی چیشد دیگه نه ؟!
اصل قصه رو گرفتی ؟!
بابا طرف قاتل بوده..
کارش دختر بازی بوده...
دله دزدی میکرده...
از جیب این و اون میزده...
بازاری ها میشنون این قصه رو ...
یکی میگه
من یه مغازه دارم بگین بهش بیاد کار کنه
مغازه رو به نامش میکنم
یکی دیگه از اوناـمیگه
من دخترمو میدم بهش !
نخونی ضرر کردی .. !
منبع : یاوران انقلابی
یه صلوات جهت رضایت مادر .س. ؟ (:...
#پیشنهاد_خواندن