💠 عشق بزرگتر
#یک_فرمول_تربیتی
🔹جوانى را سراغ داشتم سخت وابستهى لباس و قيافهاش بود،
حتى وسواسى داشت كه پارچهاش از كجا باشد و دوختش از فلان
و مدلش از بهمان...
🔹براى دوستى با او همين بس بود كه از لباسش و اتويش و قيافهاش
تحسين كنى و يا از طرز تهيهى آن
چيزى بپرسى.
🔹او عاشق ظاهرسازى و سر و وضع مرتب بود
و به اين خاطر از خيلىها بريده بود...
تا اين كه عشقى بزرگتر در دلش ريخت
و با دخترى آشنا شد
با هم سفرى کردند و در راه تصادفى [شد]
🔹جوانک در آن لحظهى بحرانى از رنجهاى خودش فارغ بود
خودش را فراموش كرده بود
به محبوبهاش مىانديشيد
و سخت به او مشغول بود.
او به خاطر پانسمان محبوبش
به راحتى لباسهايش را پاره مىكرد
و زخمها را مىبست و راستى سرخوش بود كه خطرى پيش نيامده...
هنگامى كه عشقى بزرگتر دل را بگيرد
عشقهاى كوچكتر نردبان آن خواهند بود.❤️✋
📝 استاد علی صفایی حائری
https://eitaa.com/khodamoshohada_sari