به مناسبت هفتم محرّم و یادی از حضرت علی اصغر(ع):
#هفتم_محرّم
#علی_اصغر_ع
#حیّ_علی_العزاء
@Khodaye_khub
▪️اولین جمعه از ماه محرّم و مراسم شیرخوارگان حسینی:
امروز اولین جمعه از ماه محرّم و روز مراسم سنّتی شیرخوارگان حسینی است و به یاد آن طفل شیرخواری که #حسین_ع او را برای گرفتن جرعه ای آب به میدان بُرد تا شاید ترحّم آن قوم نابکار را برایش برانگیزد اما آنچه اتفاق افتاد تیر #حرمله و گلوی بریده ی طفل شیرخواره بود و دلی که از حسین(ع) و مادرش #رباب کباب شد.
امروزه که حملات #رژیم_غاصب_صهیونیستی به میهن عزیزمان اتفاق افتاده و بسیاری از کودکان و نوزادان نیز همراه سرداران نظامی و دانشمندان عزیز هسته ای به شهادت رسیده اند، بازماندگان آنها حال حسین(ع) و رباب را خیلی بهتر درک میکنند.
حال بازماندگان این کودکان و نوزادان همان حال بازماندگان آن طفل شش ماهه و حال قاتلین آنها نیز همان حال قاتلین آن طفل شیرخواره است و از این حیث مانند هم هستند، سایر مردم نیز با دیدن این همه بی مِهری و بی رَحمی جبهه ی حق و باطل را بهتر می شناسند.
#روایت_صادق
#علی_اصغر_ع
#شیر_خوارگان_حسینی
🌿@Khodaye_khub
به مناسبت هفتم محرّم و یادی از #علی_اصغر_ع:
و لمّا رأى الحسين عليه السلام مصارع فتيانه و أحبّته عزم على لقاء القوم بمهجته و نادی: هل من ذاب يذب عن حرم رسول الله؟ هل من موحّد يخاف الله فينا؟ هل من مغيث يرجو الله بإغاثتنا؟ هل من معين يرجو ما عند الله في إعانتنا؟ فارتفعت أصوات النساء بالعويل، فتقدم إلى باب الخيمة و قال لزينب: ناوليني ولدي الصغير حتى أودعه. فأخذه و أومأ إليه ليقبله، فرماه حرملة بن كاهل الأسدي بسهم فوقع في نحره فذبحه.
چون حسین (ع) کشته های جوانان و دوستان خود را دید دل بر شهادت نهاد و فریاد زد آیا کسی هست از حرم رسول خدا دفاع کند؟ آیا یکتا پرستی هست که از خدا درباره ما بترسد؟ آیا دادرسی هست که برای خدا به داد ما برسد؟ آیا کسی به امید آنچه نزد خدا است به ما کمک میدهد؟ آواز زنان به ناله بلند شد و او جلوی در خیمه آمد و به زینب گفت: کودک صغیرم را بده تا با او وداع کنم، او را گرفت و سر خم کرد تا او را ببوسد حرملة بن كاهل اسدى تير انداخت و بر گلوی آن طفل رسید و سر او را برید.
نفس المهموم، شيخ عباس قمی، ص۳۱۷