از تن زخمی او خون فراوان می رفت
ظهر روز دهم آرام به پایان می رفت
مرد تنها شده مانند علی می جنگید
خون بسیار از او رفته ولی می جنگید
تکیه کرده است به شمشیر و سرپا مانده
دشمن از کشتن او خسته شده وامانده
بازهم روز دهم ،ساعت سه ، ساعت سر
ساعت وقت ملاقات ، سری با مادر
ساعت رفتن جان از بدن یک خواهر
چون خداحافظی پیرهنی با پیکر
ساعتی سینه مولا شده سنگین ناگاه
ریخت عبدلله از آغوش اباعبدالله
ساعت روضه تن، روضه سر، باز شود
تنش آنگونه که عمامه اگر باز شود
ساعت غارت خیمه شده ، آماده شوید
دین ندارید شما لااقل آزاده شوید
بکشیدش سپس آماده منظور شوید
او نفس می کشد از اهل حرم دور شوید
ساعت گریهِ مسلم به سر دروازه
ساعت وحشی اسبان به نعل تازه
نه فقط بر تن او بر بدن زینب تاخت
آنچنانی که دگر صورت او را نشناخت
می نویسم که شب تار سحر می گردد
یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد
چند بیتی روضه حضرت سیدالشهداء ،
هدیه به ساحت قدسی شهیدان ،
به بهانه ایام شهادت #شهیدرضامومنی
#تصویر_پیکر_مطهر_شهیدرضامومنی
#خدایی_درهمین_نزدیکی👇
@khodaye_man313