eitaa logo
خدایی در همین نزدیکی
2.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
7هزار ویدیو
60 فایل
سعی ما بر این است که بشرط توفیق جرعه ای از نور قرآن، جامی از نهج البلاغه و رقعه ای از صحیفه سجادیه را با اهداء به اهلبیت در روح و جان خود تثبیت کنیم به انضمام یادآوری اوقات نماز و کلیپ های مذهبی ارتباط با ادمین @Ya_mahdii40 @khodaye_man313
مشاهده در ایتا
دانلود
سفر عشق ؛ ۱۳۸۱/۸/۱ قسمت چهاردهم ؛ وداع شیرین به هر منوالی بود طی مراسم زیارت عاشورا که کاروان در مسجد محل ، برگزار کرد ، در مراسم وداع با اهالی و فامیل شرکت کردیم ، از آن جایی که به ندرت کسی می توانست به این سفر مشرف شود ، دلها همه شکسته بود و مسجد حال و هوای دیگری داشت . خدا حافظی از بچه ها برایم خیلی سخت بود ، این اولین باری بود که بدون آنها ، راهی سفر بودیم آن هم سفری دور و تقریبا طولانی 😥 پسر کوچکم در آغوش خواهرم بود و آرام و بی صدا اشک می ریخت ، دخترم هق هق گریه می کرد ، پسر بزرگترم ،رنگش پریده بود و بغض کرده بود ولی خجالت می کشید گریه کند . جدایی خیلی سخت بود اما شیرینی این سفر مقدس ، آنقدر ذائقه ام را پر کرده بود ، که این جدایی را برایم قابل تحمل کرده بود . با اشک و لکنت آنها را در آغوش کشیدم . جمعیت هدایتمان می کرد به سمت اتوبوس . نوای چاووشی بلند بود و فضای عرفانی ، دل ها را جلا داده بود ، یکبار دیگر پسر کوچکم را در آغوش کشیدم . با تمام وجود گفتم : بسم الله الرحمن الرحیم و با سپاس از خداوند وارد اتوبوس شدم . چشمانم سیاهی می رفت و از پنجره اتوبوس مردم و فامیل و بچه ها را نگاه می کردم و اشک می ریختم و برایشان دست تکان می دادم... @khodaye_man313