💢«امر به معروف و نهی از منکر» از نگاه شریعتی در سال ۱۳۵۱
بزرگترین منکرات امروز،
در چشم «بهترین امتی که برای مردم خروج کرده است» (۱)👇
🔺امپریالیسم بین المللی (۲)
🔺صهیونیسم جهانی
🔺استحمار (۳)
🔺استعمار کهنه و نو، استثمار
🔺استبداد
🔺تضاد طبقاتی (۴)
🔺کارتل ها، تراست ها (۵)
🔺نژادپرستی
🔺استعمار فرهنگی
🔺و «غربزدگی» است (۶) ...
و به حکم آنکه:
«طرح یک حق کوچک تر، برای جهل [و غافل کردن] از یک حق بزرگ تر، خیانت است»،
⚠️هر کسی که در شرایط فعلی، به مردم، «منکری پایین تر از این منکرات را معرفی کند،
و مردم را به «ریش» ببندد، تا از «ریشه» غافل بمانند،
💢 [برعکس] «امر به منکر» و «نهی از معروف» کرده است!
👈و این، بر عهدۀ «رهبری علمی و اجتهاد فقهی» هر عصری است،
که از طریق «اجتهاد»، «معروف ها و منکرهای زمان خود» را کشف و مشخص کند،
و آنگاه امر به معروف و نهی از منکر را «رهبری» کند ...
💠(دکتر علی شریعتی، مجموعه آثار ۷ -«شیعه» - بخش «شیعه یک حزب تمام»، ص ۵۶)
🔹پانویس ها (توسط مسئول کانال) :
۱- اشاره به آیه ۱۱۰ آل عمران، خطاب به مسلمانان:
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ...
شما بهترین امتی هستید که (برای اصلاح) جوامع انسانی پدیدار شده اید؛
زیرا امر به معروف و نهی از منکر می کند و به خدا ایمان دارید ...
۲ «امپریالیسم» - حکومت یا سیاستی که هدفش نفوذ و تصاحب همه جانبه بر دارایی ها، سیاستمداران و مدیران کشورها و ملت های دیگر است - شاخصش آمریکای جنایتکار.
۳- خر کردن مردم! «استعمار هوشمند و مجهز نوین» که بجای استفادۀ علنی از زور و سلاح،
از رسانه ها، فضاهای مجازی، فیلم ها، بازی های رایانه ای و ابزارهای مشابه برای فریب و غفلت مردم استفاده می کند.
۴- این که در جامعه، عده ای با دزدی و اختلاس و سوء استفاده و رانت، ثروتهای فوق هنگفت داشته باشند و اکثریت مردم محتاج نیازهای اولیه شان باشند!
۵- شرکت ها، سازمان ها و بنگاه های بسیار بزرگ امپریالیستی، که با اجبار یا فریب یا ترفند، تولید و فروش امور کلان اقتصادی جامعه و کشور خود و حتی کشورهای دیگر را در انحصار خود می گیرند.
۶- غربزدگی، تقلید چشم بسته از مُد، سبک زندگی و مظاهر تمدن فاسد و پوچ غربی،
و غفلت از آموختن و عمل کردن به جنبه های مثبت و مفید تمدن و فرهنگ و دانش غربی.
@Khode_Shariati
✳️ انتظار، یعنی «نه گفتن به آنچه كه هست»
كسی كه منتظر است، كسی است كه در نفْس انتظار خود، اعتراض به وضع موجود دارد؛
حتی انتظار منفی، خود یك اعتراض است و معترض از «وضع موجود» راضی نیست،
آنچه را هست نپذیرفته و در جستجو یا لااقل در آرزوی «تغییر وضع» است.
🔹انتظار، ایمان به آینده است و لازمهاش انكار «حال».
كسی كه از «حال» خشنود است، منتظر نیست، برعكس، محافظه كار است،
از آینده میهراسد، از هر حادثهای كه پیش آید بیمناك است. دوست دارد و تلاش میكند كه «هیچ چیز دست نخورد».
اگر من در خانهای زندگی میكنم و منتظرم كه روزی تغییر مكان دهم،
و یا در سرنوشتی هستم كه میكوشم و منتظرم كه عوض شود،
به این معنی است، كه من خانه و سامانی را كه در آن بسر میبرم و نظامی را كه در آن زندگی میكنم قبول ندارم و به آنچه كه در برابرم، بر دوشم و بر سرم است معترضم.
💠آدم معترض، منتظر است،
اما آدمی كه «آنچه هست» را دوست دارد و آن را پذیرفته و به آن معتقد است،
منتظر تغییر نیست. محافظه كار است، میخواهد حفظش كند.
شخص «معترض» است كه میخواهد خرابش كند.
چه منتظر كسی باشد؛ چه منتظر حادثه ای؛ چه منتظر فرصتی؛ چه منتظر شرایطی و چه منتظر معجزه.
🔸برخلاف آنچه «بكت» (نویسنده و شاعر ایرلندی - ۱۹۰۶ – ۱۹۸۹) در کتاب «در انتظار گودو» میگوید، انتظار یك فكر پوچ نیست،
انتظار منفی پوچ است و كاش فقط پوچ میبود، عامل تخریب ارادۀ بشری است.
اما انتظار مثبت به معنای نفی وضع موجود در ذهن و در زندگی و ایمان انسان منتظر است.
⚠️و اگر این «انتظار» را ملت محكوم از دست داد، محكومیت را به عنوان سرنوشت محتومش برای همیشه خواهد پذیرفت.
🔺اگر منتظر تغییر نباشیم، آنچه در حكومت علی (ع) صورت گرفته و یا آنچه در كربلا اتفاق افتاد، برایمان پایان داستان است،
و دیگر عكس العملی در طبیعت و تاریخ و هستی و زندگی بشر نخواهد داشت،
⚠️ستمها، جنایتها، ظلمها، همهْ حادثه های نیمه تمام در تاریخ بشر است،
این داستان به سود عدالت و حقیقت و به زیان ستم و فساد و پلیدكاری پایان خواهد پذیرفت ...
(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۱۹ -«حسین وارث آدم»- بخش «انتظار، مذهبِ اعتراض»، ص ۲۸۸ - سال ۱۳۵۰ -🔸خلاصه شده)
@Khode_Shariati
💠 قیام امام زمان (عج) و روشنفکران غیر دینی
«انتظار» جبر تاریخ است.
🔹این مسئله برای روشنفكران كه با مكتبها و فلسفههای علمی تاریخ آشنایی دارند بینهایت شورانگیز است.
من كه در این گوشه از زمین و این لحظۀ تاریخ منتظرم تا در آیندهای كه ممكن است فردا و یا هر لحظۀ دیگر باشد،
ناگهان انقلابی در سطح جهانی به نفع حقیقت و عدالت و تودههای ستمدیده روی دهد،
🔹كه من نیز در آن باید نقشی داشته باشم،
👈و این انقلاب، با دعا خواندن و فوت كردن و امثال اینها نیست، بلكه با پرچم و شمشیر و زره و یك «جهاد عینی» با مسؤولیت انسانهای معتقد به آن است.
🔹و اعتقاد دارم كه آن نهضت طبعاً پیروز خواهد شد؛
پس به جبر تاریخ معتقدم، نه به تصادف و تفرقه و گسستگی تاریخی.
هر كس این سؤال به ذهنش میرسد كه؟
❓امام زمان، این رهبر و نجاتبخش انتهای تاریخ، چگونه میتواند بر جهان پیروز شود؟
🍀در این مورد، امام صادق (ع) یك توجیه بسیار عمیق و كاملاً جامعه شناسانه و تاریخی دارد:
"قدرتهای ستمكار و قطبهای جنایت و ظلم به قدری با هم خواهند جنگید كه در نیرو و قدرت فرسوده میشوند،
و به قدری از درون به فساد خواهند رفت كه مقاومتشان را از دست میدهند،
و آنگاه شما از بیهوشی و خواب خرگوشی بیدار شده و چون مسلح به نیروی ایمان و آگاهی هستید بر آن قدرتهای از دورن پوسیده و از برون فرسوده پیروز میشوید."
👈و این پیروزی بر اساس «منطق و عینیت و سنتهای اجتماعی» است، سنتهایی كه در اسلام قوانین خداوند است، نه قوانین ماتریالیستی.
وقتی خداوند كاری بخواهد، اسبابش را از پیش فراهم میكند، چنانكه در پیروزی اسلام بر ایران و روم چنین شد.
🔹من در اینجا معتقدم كه تاریخ به طرف «پیروزی جبری عدالت» و نجات قطعی انسانها و تودههای ستمدیده و نابودی حتمی ظلم و ظالم میرود.
جبر تاریخ یا «دترمینیسم هیستوریك» اساس فلسفۀ علمی قرن نوزدهم و بزرگترین بینش و برداشت تاریخی بین روشنفكران غیر مسلمان جهان است و در مكتب اسلام با یك دید دیگر وجود دارد.
فلسفۀ جبر تاریخ میگوید:
🔸علیرغم آنكه میبینیم جهان و تاریخ و زندگی و نظامهای اجتماعی به نفع طبقه حاكم، به نفع سرمایه داری و به نفع نگهبانان و حافظان سرمایه پیش میرود،
و تودههای محروم هر روز بیشتر استثمار میشوند،
و علیرغم نشانههایی كه به نفع زور و به زیان عدالت، به نفع طبقه حاكم و به زیان طبقه محكوم وجود دارد؛
💠 اما تاریخ بر اساس «جبر علمی خود» ـ كه زاییدۀ قوانین معین علمی موجود در ذات زمان و حركت جامعه است حركت میكند، نه زور و زر و قدرتِ این و آن.
تاریخ خودش مثل جامعه، زندگی مستقل از افراد دارد و جبراً و قطعاً، بر خلاف ارادۀ همه كسانی كه اراده شان حاكم بر سرنوشت مردم است به سرمنزلی كه در آینده برایش تعیین شده میرسد.
و هیچ حیلهای و قدرتی نمیتواند حركتش را «سد» كند، یا «مسیرش» را منحرف سازد ...
اعتقاد به این جبر قطعی که:
🔹تاریخ به نفع عدالت تمام میشود و سرنوشت نوع بشر در زمان، به نفع پیروزی جامعۀ مشترك و زندگی مشترك انسانها ختم میشود، كه خود یك «انتظار» است؛
بزرگترین عاملی است كه ستمدیدهها و استثمار شوندهها را نیرو و ایمان میبخشد و به پیروزی سرنوشت خودشان و طبقه خودشان و منفجر شدن نظام استثمار حاكم بر زمانشان امیدوار میكند.
💠و این ایمانِ قطعی، نه تنها آنها را بی مسؤولیت و منفی و لش بار نمیآورد، بلكه درست به عكس، نیرو و قدرت و اطمینان به آنها میدهد
🔹«مشیت الهی»، كه به شكل قانون علمی در طبیعت و در تاریخ حاكم است،
و «تقدیر الهی»، كه به شكل «تقدیر علمی» تجلی دارد،
تحقق نهایی رسالت پیامبران را كه استقرار حكمت (آگاهی) و قسط (برابری) است،
و فلاح انسان (رستگاری، رهایی از همه عوامل ضد انسانی) هدف رسالت است، «مقدر» كرده است.
✳️ و پیروزی مستضعفانِ زمین،
و روی كار آمدن و به دست گرفتن «رهبری جهان»،
و «حاكمیت بر تمام زمین» را برای این طبقه تضمین نموده است:
🍀«و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر، ان الارض یرثها عبادی الصالحون - انبیاء، سورۀ ۱۰۵»
[و در زبور، پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايستۀ ما به ارث خواهند برد.]
📘(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۱۹ -«حسین وارث آدم»- بخش «انتظار، مذهبِ اعتراض»، ص ۳۰۰ - سال ۱۳۵۰ -🔸خلاصه شده)
@Khode_Shariati
✳️ «دعا» در نگاه زیست شناس معروف فرانسوی
و نویسندۀ کتاب «انسان موجود ناشناخته»
«اَلکسیس کارِل» (Alexis Carrel) فیزیولوژیست مشهور و برندۀ جایزه نوبل میگوید:
💠"نیایش، همچون دم زدن و خوردن و آشامیدن، از نیازهای ژرفی است که از عمق سرشت و فطرت طبیعی انسان سر میزند؛
خوردن، نمو کردن، تکثیر نسل و نیایش؛ چهار بُعد اساسی روح انسان هستند."
و به جائی میرسد که میگوید:
⚠️"هیچ ملّتی در تاریخ و هیچ تمدّنی در گذشته به زوالِ قطعی فرو نرفت، مگر آنکه پیش از آن، سنّت نیایش در میان آن قوم ضعیف شده بود."
و «نیایش»، نه همچون «تخدیر»، آرامشبخش است،
🔹بلکه آرامشی که میبخشد، زائیدۀ «اشباعِ تشنگی و نیاز و اضطراب روح آدمی» و پاسخ گفتن به کمبودهائی است که در عمق فطرت آدمی هست.
این است که نیایش، برخلاف «تخدیر» که به ضعف و مرگ منتهی میشود، نیروزا، نشاط انگیز و عامل شکفتگیِ احساسها، عاطفهها و استعدادهای مرموزِ درون روح آدمی است ...
📘(دکتر شریعتی- مجموعه آثار ۸ -«نیایش»- ص ۱۴۲)
@Khode_Shariati
✳️ مسلمانان پایه گذار «علوم تجربی»
🔹ابن سینا و زکریای رازی در طب؛
🔹جابربن حيّان در شیمی؛
🔹احمدبن کثیر، فرغانی و شبان البتانی، در علم مثلثات جدید؛
🔹ثابت بن قره در ریاضی؛
🔹زرقانی، ابوالوفا، قره حرابی، نورالدین البطروشی و ابن یونس در علم هیئت (دانش سیارات و ستارگان)؛
🔹حسن ابن هیثم (۱) قطب شیرازی و کمال الدین فارسی در فیزیک و ...
(۱) مؤلف کتاب «مناظر الحسن» که در فیزیک امروز نیز از منابع علمی معتبر محسوب می شود.
🟢همه از طریق مشاهده و تجربه، قوانین و معادلات علمی وضع کرده؛ و در خواص طبیعی اجسام و مدار کواکب و ماه تحقیقات و کشفیات علمی ارزشمندی نموده اند،
و ایجاد «رصدخانه» نیز بزرگترین دلیل بر توجه مسلمین به مشاهده و تجربه در مطالعات علمی بوده است.
💠چنانکه دکتر «گوستاو لوبون»، محقق فرانسوی می گوید:
"مسلمین اولین بار کشف کردند که برای درک حقایق، «مشاهدۀ علمی و تجربه»، بر هر کتابی برتری دارد."
💠«ویلهلم فون هومبولت» (فیلسوف آلمانی و بنیانگذار دانشگاه هومبولت ) ضمن تعریف از «روش تجربه و مشاهده مسلمانان»، می گوید:
"مسلمین این روش را - که پیشینیان آن را فاقد بودند - به دست آوردند."
💠«ژان لرون دالامبر» فیزیکدان و فیلسوف فرانسوی قرن ۱۸ می گوید:
"در یونان یک شیمیدانی که از راه تجربه وارد تحقیق شود وجود ندارد، ولی اکثر علمای اسلام این روش را انتخاب کرده اند."
💠بارُن کارول دوو (استاد معاصر دانشگاه کمبریج) می گوید:
"دانشمندان مسلمان مردان عمل بودند نه خیالباف و فرضیه ساز."
🌷اسلام راه تحقیق علم را بر روی همه باز گذارده و تحصیل علم را بر زن و مرد مسلمان «واجب» دانسته است
🔘«رنسانس»، تحولی بود که اروپا توانست سد کلیسا را بشکند و عطش خود را از «دریای دانش و معارف اسلامی» فرو نشاند.
(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۳۱ -«ویژگی های قرون جدید»- بخش «تاریخ تکامل فلسفه» ص ۲۲)
@Khode_Shariati
https://up.20script.ir/file/96cb-دانش-مسلمانان.jpg
🌺 شب قدر
شبی كه «باران» فرو می بارد،
و «هر قطره اش» فرشته ای است كه بر این كویر خشك و تافته،
در كام دانه ای، بوتۀ خشكی و درخت سوخته ای و جان عطشناك مزرعه ای فرو می افتد
و رویش و خرمی و باغ و گل سرخ را نوید میدهد.
🔺چه جهل زشتی است در این شبِ قدر بودن، و در زیر این باران ماندن،
اما قطره ای از آن را بر پوست تن و پیشانی و لب و چشم خویش حس نكردن!
خشك و غبار آلود زیستن و مردن ! ...
✳️ آن «روح» اكنون فرود آمده است،
در «شب قدر» به سر میبریم.
سالها، سالهای شب قدر است،
🔸در این شبی كه جهان، ما را در كام خود فرو برده است
و آسمان ما را سیاه كرده است؛
💦«باران غیبی» باریدن گرفته است،
گوش بدهید ... زمزمۀ نرم و خوش آهنگ آن را میشنوید،
حتی صدای روییدن گیاهان را در شب این كویر میتوان شنید.
🌸سلام بر این شب، شب قدر، شبی كه از هزار ماه، از هزار سال و هزار قرن برتر است،
سلام، سلام، سلام ... تا آن لحظه كه خورشید قلب این سنگستان را بناگاه بشكافد،
گل سرخ فلق برلب های فسردۀ این افق بشكفد
و نهر آفتاب بر زمین تیرۀ ما و بر ضمیر تباه ما نیز جاری گردد ...
🌷تا صبح بر این شب سلام !
(دكتر شریعتی، مجموعه آثار ۲ -«خودسازی انقلابی»- صفحات ۲۵۱ تا ۲۵۴ - خلاصه شده)
@Khode_Shariati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
💠دعای دکتر شریعتی در شب قدر سال ۱۳۵۱
✳️ ای خداوند
به علمای ما، مسئولیت؛
و به عوام ما، علم؛
و به دینداران ما، «دین»!
و به مومنان ما، روشنایی؛
و به روشنفکران ما، ایمان؛
و به متعصبین ما، فهم؛
و به فهمیدگان ما، تعصب؛
و به زنان ما، شعور؛
و به مردان ما، شرف؛
و به پیران ما، آگاهی؛
و به جوانان ما، اصالت؛
و به اساتید ما، عقیده؛
و به دانشجویان ما نیز، عقیده؛
و به خفتگان ما، بیداری؛
و به بیداران ما، اراده؛
و به نشستگان ما، قیام؛
و به خاموشان ما، فریاد؛
و به نویسندگان ما، تعهد؛
و به هنرمندان ما، «درد»؛
و به «شاعر»ان ما، «شعور»؛
و به محققان ما، هدف؛
و به مبلّغان ما، حقیقت؛
و به حسودان ما، شفا؛
و به خودبینان ما، انصاف؛
و به فحّاشان ما، ادب؛
و به فرقه های ما، وحدت؛
و به مردم ما، «خودآگاهی»؛
و به همۀ ملت ما، همّتِ تصمیم و استعدادِ فداکاری و «شایستگی نجات و عزّت»، ببخش.
@Khode_Shariati
.
✳️ و تو ای علی؛ ای شیر؛ مرد خدا و مردم
تو ستمی را بر یک زن یهودی - که در ذِمّۀ حکومتت میزیست - تاب نیاوردی،
🔺و اکنون، مسلمانان را در ذمۀ یهود ببین!
💢و ببین که بر آنان چه میگذرد ...
ای صاحب آن بازو که یک ضربه اش از عبادت هر دو جهان برتر است،
🔴 ضربه ای دیگر!
(دكتر شريعتی، مجموعه آثار ۸ -«نيايش»- صفحه ۱۱۹)
@Khode_Shariati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️دکتر شریعتی ۵۰ سال قبل:
🔺در چهار قدمی ات، مسلمانان هم عقیده ات را یهودی ها قتل عام می کنند؛
🔺و به خانه هایشان می آیند و بی ناموسی می کنند؛
🔺و خانه را با زن و بچه منفجر می کنند و می روند ...
و تو نه تنها کَکت نمی گزد!
❗️که اصلا اخبارش را هم گوش نمی دهی! ...
[و بهانه می آوری که:]
ما چه کار کنیم آقا؟! هر کس باید خودش را نجات بدهد!
❗️از کجا معلوم که همین فلسطینی ها از یهودی ها بدتر نباشند؟! ...
(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۲۲ -«مذهب علیه مذهب»- ص ۸۷)
@Khode_Shariati
.
‼️تمدن و جامعه های موزاییکی
... امروز اروپا، [و غرب] به همان میزان که توانسته مظاهری از تمدنش را وارد جامعه های غیر اروپایی بکند و کالاها و ابزارها و تولید مدرن و جدید خودش را در این جامعه ها به مصرف و فروش برساند،
⚠️به همان میزان توانسته یک نوع طرز تفکر فلسفی و عقاید و سلیقه ها و رفتارهای خاص جامعۀ خودش را وارد این جامعه ها بکند،
جامعه هایی که هرگز متناسب با آن رفتارها، آن طرز تفکرها، سلیقه ها و پسندها نیست.
به قول «علیون دیوپ»، متفکر بزرگ سیاهپوست:
به این صورت جامعه هایی به وجود آمده است، در خارج از تمدن اروپا - مثل جامعه های ما - جامعه های موزاییکی!
جامعۀ موزاییکی یعنی چه؟ یعنی مثل موزاییک که صدها سنگریزه رنگین دارد، به رنگها و شکلهای گوناگون، که همه در قالبی پرِس شده اند؛
⁉️اما چه شکلی را به وجود آوردهاند؟ هیچ شکلی!
این تمدنها هم تمدنهای موزاییکی هستند؛ یعنی تمدنهایی که در آنها مقداری مصالح از قدیم مانده، و یک مقدار هم مصالح بیشکل و بیرویه از اروپا وارد آن شده،
و بعد یک قالب موزاییکی به نام «جامعۀ نیمه متجدد» شده است!
«موزاییک»، یعنی ما برای ساختن تمدن در جامعۀ خودمان، «آنچه را که در تمدن اروپا به کار رفته است»، ما خود «انتخاب» نکرده ایم، برای آنکه ما نمی دانستیم تمدن چیست و چه شکلی دارد؟
‼️شکل آن را هم آنها دادند.
بنابراین ما بدون اینکه بدانیم که در این جامعه چه چیز را باید بسازیم،
و بدون اینکه قبلاً تصمیمی داشته باشیم که جامعۀ خودمان را با طرز تفکر خودمان، به چه شکلی باید در بیاوریم،
تا براساس نقشهای که از قبل در دست داریم، مصالحی را از خود یا دیگران بگیریم و در آن ساختمان بکار ببریم
- بدون آن طرح - مصالح مختلف را از اطراف گرفتیم و روی هم ریختیم.
مصالحی که هم بومی است هم اروپایی، هم از گذشته است هم از حال،و روی هم ریخته شده، بیشکل و بیقواره،
🔸و جامعه ای با طرز تفکری متشتّت، بیشکل و بیهدف درست شده است.
این جامعه ها، جامعه های غیر اروپایی هستند که توانسته اند در مدت یک قرن یا یک قرن و نیم مصالحی را به نام تمدن از اروپا بگیرند.
این «تمدن موزاییکی» در کشورهای غیر اروپایی - و یا به تعبیر من، جامعه های «شتر گاو پلنگی» - که شکل خاص و هدف خاص ندارد و معلوم نیست که این چگونه جامعه ای است،
و مردم و متفکران آن نمی توانند بفهمند که برای چه دارند زندگی می کنند و هدف و آینده شان و عقیده شان چیست،
❓چرا پدید آمد؟
ادامه دارد ...
📘(دکتر شریعتی، سال ۱۳۴۸ ، مجموعه آثار ۳۱ -ویژگی های قرون جدید- بخش «تمدن و تجدد»، ص ۳۴۲)
@Khode_Shariati
.
‼️دشمنی آلامدِ «مدعیان ایران دوستی» با دانشمندان ایرانی - اسلامی
اسلام را نگاه کنید:
در همان بیست سال اول حضور در ایران، به اندازه ای چهره های درخشان علمی طلوع می کند،
🔺که در هزار سال ایران باستانی هرچه میگردی یکیش را نمییابی.
این اواخر، در زمان انوشیروان و بعد از او، به اسم چند طبیب و حکیم بر می خوریم،
😎اما اسمها همه خارجی است! بختیشوع و ...
آری، اینها دانشمندان روم شرقیاند که از ترس مسیحی شدنِ [امپراطور روم] «ژوستینین» [و خود]،
دررفته اند به ایران آمده اند و دانشگاه گندی شاپور را ساخته اند،
پناهندگان سیاسیاند.
🔸پس اوّلین دانشگاه ما را هم در عصر طلایی باستان، یونانیها ساختند!
❓پس چرا پس از ورود اسلام به ایران، همین ملّتِ عقیم، چنان یکباره شکفت؟!
و بنیانگذار دانشگاه ها و مدرسه ها و کتابخانه های بینظیر در عالم (حتّی به نسبت امروز) شد؟
و صاحب آن همه کشف و کرامات در عالم بشری گشت؟
و سلطۀ نبوغ علمی و هنری و فکری و سیاسی اش از چین تا شمال افریقا و جنوب اروپا سایه افکند؟
و دامنه اش تا قلب «اروپای قرون وسطی» و «رنسانس و اروپای جدید» هم رفت؟
💠باز هم انقلاب؛
انقلاب فکری، ایمان داغ و نو و دگرگون کنندۀ روح و نژاد و بینش و همه چیز،
ایدئولوژی؛ آنچه خودجوشی و آفرینندگی و بارآوری و فرهنگ و تمدن راستین خلق میکند.
⚠️و چه «دوستی خاله خرسه ای» است دوستیِ ایران دوستان [مدعی]!
که به علّت دشمنی آلامد با اسلام!، خط بطلان بر روی این همه سرمایه های عظیم و افتخارات شخصيّتساز و گرانبهای ایرانیِ پس از اسلام میکشند.
✳️ نژاد ایرانی هیچگاه این چنین ندرخشیده و اسنادی اینگونهْ زنده و موجود - که دنیا به آن معترف است - از قدرت نبوغ و خلاقیت و شایستگی ذاتی خود در دست ندارد.
و آنگاه، پس از تحقیر یا کتمان این فرهنگ و تمدن عالمگیر [اسلامی - ایرانی]،
‼️باید بدوَند، دنبال سند قوميّت و افتخارات باستانی! و چون چیز قابلی گیر نمیآورند
ببافند که: بله! ، نخیر! بوده، خیلی هم بوده، اما همین عربها از بین بردهاند!
بوده، خیلی هم بوده، اما اسکندر ملعون برداشته و با خودش برده به یونان!
😎و بعد، [ادعا کنند که:] از روی همان «برده های ما» بوده که آن همه فیلسوف و هنرمند و دانشمند و ادیب درآمده و یونان، یونان شده است! ...
خوب حالا تکلیف ما چیست؟
‼️هیچی، فحش بدهیم به عربها و اسکندر!
و کودکانمان را از کودکی با بغض و دشمنی با اینها بارآوریم!
تا فردا که بزرگ شدند بدانند که چه کسانی آنها را به این روز انداختند!
تا دیگر گول اسکندر و عمر و یزید بن مهلب را نخورند،
و با «پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک» که تنها باقیماندۀ فرهنگ عظیم باستانی ما است زندگی کنند!
😉احسنت!!
📗(دكتر شریعتی، مجموعه آثار ۴ -«بازگشت به خویش»- بخش «بازگشت به كدام خویش؟»، ص ۱۸۹)
@Khode_Shariati
.
💢فریب بسیار بزرگ
آنچه میخواهم بگویم، اساسیترین و اصلیترین حرفی است که - امثال من - برای گفتن به شما دارد:
⚠️آگاه باشیم که با «اشباع علمی»، خود را از نظر «فکری»، اشباع یافته احساس نکنیم.
این یک نوع سیری بسیار کاذب، و یک نوع فریب بسیار بزرگ است،
که خاص تحصیلکرده هاست! خاص روشنفکر زمانۀ ماست.
که وقتی از لحاظ علمی اشباع میشود، تحصیلات بالا پیدا میکند؛
اطلاعات وسیع و درجات خیلی برجستهای مییابد؛
استادهای بزرگ و کتابهای بزرگ میبیند؛
نظریات علمی کاملاً بدیع فرا میگیرد،
در خود غرور و رضایتی احساس میکند،
‼️و خیال میکند که از نظر فکری به «منتها درجۀ یک انسان آگاه» رسیده است.
و این فریب کاذبی است.
یک استاد، یک مترجم، یک فیلسوف، یک صوفی، یک ادیب، یک مورخ،
غالباً فکر نمیکند که «از لحاظ فکری»، ممکن است کاملاً صفر باشد!
و از لحاظ شعوری، همچنان در سطح عامیترینِ عوام مانده باشد!
🔻و از لحاظ «آگاهی»، «خودآگاهی»، «جامعه آگاهی» و «زمان آگاهی»، از یک عامی، پایینتر باشد!
و این یک حالت بسیار رقّت بار است:
«دانشمندِ جاهل» بودن! «تحصیلکردۀ بی شعور» ماندن!
آدمی با تصدیقهای خیلی گُنده و تیترهای خیلی برجستۀ جدی،
چون: دکتر؛ مهندس؛ فوق لیسانس؛ فوق دکتر؛ پروفسور؛
اما از نظر شعور؛ فهم؛ آگاهی؛ «احساس مسئولیت در برابر زمان»؛
و تشخیص حرکت تاریخی که او را و جامعه را با خود میبَرد؛
🔻صفر بودن، کور بودن و کر بودن!
⚠️و این یک خطر بزرگ است: خطر عالم شدن اما جاهل ماندن!
خطرش از این جهت است که معمولاً آدم با علم که اشباع میشود، احساس «گرسنگی فکری» نمیکند! ...
📘(دکتر شریعتی، مجموعه آثار ۲۰ -«چه باید کرد؟»- بخش «خودآگاهی و استحمار» ص ۱۸۴)
@Khode_Shariati