eitaa logo
خمینیون
289 دنبال‌کننده
489 عکس
222 ویدیو
1 فایل
سلام بر همه حتی زن شراب‌ فروش سلام بر همه الا به انقلاب فروش
مشاهده در ایتا
دانلود
نیاز_مبرم_روز: و کشف زبانی جدید از سوی نخبگان در این پست، نقد میلاد دخانچی بر مهدی نصیری را میخوانید. دخانچی یکی از چند نفر از عدالتخواهانی است که اواخر شهریور ۱۴۰۱ بهمراه مهدی نصیری درخواست مجوز از فرمانداری تهران برای برگزاری تجمع قانونی علیه گشت ارشاد را داشته است. ▫️ راستش اصلا با تحرکات اخیر رسانه‌ای و سیاسی مهدی نصیری موافق نیستم. اینکه شما در یک ویدیو با لحن رسانه‌های فارسی زبان خارجی به رهبری کنایه بزنید و بعد از امکان شکل‌گیری یک جمهوری عرفی ذیل رفراندوم دفاع کنید هر چه هست شبیه کنش امثال نصیری نیست. اصطلاحا این فرم، فرم او نیست. البته که من معتقدم مشکل واقعا این نیست که جمهوری عرفی نداریم؛ از قضا مشکل این است که چرا جمهوری اسلامی بر اساس مبانی خود به جای دیگر رفته و اسلامش به جای اینکه تحت تأثیر خوانش‌های انسانگرایانه متفکران انقلاب باشد، به خوانش‌های فقهی و کلامی و از قضا ضد عرفانی و فلسفی دچار شده! به نظر می‌آید دفاع از «جمهوری عرفی» اساسا رهزن است، چرا که اساسا برای استیت که ذاتا نمی‌تواند دینی باشد، پسوند «اسلامی» قرار نبود جاده صاف کن فقه و تسلط روحانیت، بلکه منادی امر معنوی و البته آرمانخواهی مبتنی بر فلسفه تاریخ تشیع باشد. بگذریم که معلوم نیست از دل رفراندم و هر گونه تقلای کاملا دموکراتیک دیگری، لزوما جمهوری عرفی شکل بگیرد! البته در عین نقدی که میتوان و باید به فرم نصیری داشت نباید از جهت او غافل شد. واقعیت این است که بین طیفی از نخبگان و رهبری درباره شیوه حکمرانی یک شکاف قابل لمس وجود دارد. رهبری معتقد است امتداد شیوه کنونی میتواند ما را به سرمنزل مقصود برساند و طیفی دیگر که من نیز به آن تعلق دارم معتقد است این شیوه باید مشمول بازنگری جدی و اساسی شود و از قضا این بازنگری باید در دوره رهبری ایشان انجام شود. به زبانی دیگر طیفی از نخبگان مشکل را در ساختار میفهمند و رهبری مشکل را در عوامل ساختار؛ طیفی از نخبگان رابطه بین دستگاه‌های انتخابی و انتصابی را غیر متوازن، الهیات و رسانه جریان مسلط را ناکارآمد و آینده کشور را مبهم میدانند، حال آنکه رهبری چنین نگاهی ندارد و این به زعم من ساده‌ترین و در عین حال دقیق‌ترین صورتبندی اختلاف جاری است. اگر بپذیریم که وظیفه نخبگان حل مسأله است، آن مسأله، امروز و اکنون قبل از هر چیز، برقراری یک گفتگو، هر چقدر هم پر چالش، با جریان‌های نزدیک به رهبری برای اول تقریر محل اختلاف و بعد هم حل آن است. این مسیر قاعدتاً قبلا به شکل فردی و مذاکره‌ای رفته شده، منظور اینجا ایجاد یک گفتگوی جمعی در فضای عمومی و البته مشفقانه و عالمانه است و البته که برقراری چنین گفتگویی نیازمند مناعت طبع جریان‌های امنیتی و کشف زبانی جدید از سوی نخبگان برای طرح صورت مسأله است. پایه‌گذاری و یا حداقل تلاش برای برقراری چنین گفتگویی هر چقدر هم که در عمل ناکام بیاید تمرین خوبی است تا نخبگان و صاحبان قدرت یاد بگیرند با صورت‌بندی مسأله به شیوه‌های جدید ( کاری که بچه‌های طیف عدالت‌خواه در ملاقات با رهبری انجام دادند) راه را برای گفتگو و حل مسأله باز کنند؛ رویه‌ای که تقریبا به خاطر تاریخ استبدادی ما کم و بیش بی‌سابقه بوده و به لحاظ تاریخی الان فرصت تحقق آن وجود دارد. پس موضوع فقط واکنش به یک موقعیت خاص نیست، موضوع پایه‌ریزی یک سنت غائب در رابطه بین مردم، نخبگان و حاکمیت است. دقت کنیم که وظیفه نخبه اعتراض نیست، وظیفه نخبه، میانجی‌گری، پژواک اعتراض صدای بر آمده از جامعه، صورت‌بندی محل چالش، کشف مسأله و بعد حل مسأله است. نخبگان هر کاری در این چند سال، از اعتراض گرفته تا مهاجرت و پیوستن به شبکه‌های خارجی و چه بسا تحمل هزینه‌های سنگین مثل زندان و غیره کرده‌اند، حل مسأله نکرده‌اند‌. هنوز مسأله حل نشده باقیمانده و تاریخ نخبگان را نه بر اساس اینکه سمت قدرت نخواست و نگذاشت، بلکه بر اساس اینکه نخبگان «نتوانستند» قضاوت خواهد کرد. بنابراین بجای جملات کنایه‌آمیز و دفاع از جمهوری عرفی و با لحنی متعلق به غیر، پیشنهاد من به آقای نصیری و طیف عدالت‌خواه نزدیک به ایشان اتخاذ رویکرد حل مسأله آن هم در سطح جمعی برای روشن کردن محل شکاف، حرکت به سمت کشف یک زبان جدید برای گفتگو و بعد پیشبرد این گفتگو برای حل مسأله است./ میلاد دخانچی 📨 https://t.me/khomeiniuon