eitaa logo
خون خدا
778 دنبال‌کننده
17 عکس
11 ویدیو
26 فایل
اشعار و نغمات آیینی شاعران استان البرز ارتباط با ادمین @mahdiibia
مشاهده در ایتا
دانلود
غزل برای تو یعنی گهر زدن به خطوط علی کجا و قوافیِّ نابجا و غُلوط توشرط صوم و صلاتی چرا نمی فهمند  قبول نیست بجز این عبادت مشروط به احتجاج تو شیعه صد الغدیر آورد ندیده ایم جوابی جز حرف نامربوط زنعش منکر تو بوی گند می آید چه آنکه دفن شود بین بشکه ای ز حنوط بگو به مفتی مفلوک دائم السجده قنوت کن ولی آخر تو می روی به قَنوط نصیب ماست فراز و نصیب توست نشیب نصیب ماست صعود و نصیب توست سقوط ۱۴۰۳/۰۱/۱۱ علی علیه السلام   
هدایت شده از خون خدا
"زمزمه مناجات با خدا و شهادت مولا" احیا 21 @khoonekhodaa بند1 این عبد روسیاه نداره غیر آه دستامو ول نکن نزار بشم تباه خدا خدا خدا ای مهربون . یا منتهی الرجای من ای مهربون . یا غافر الخطای من من اومدم توبه کنم خدای من خدای من (خدای من خدای من) @khoonekhodaa بند 2 با اینکه دائما تو خواب غفلتم ممنونتم منو باز کردی دعوتم خدا خدا خدا ای مهربون . منم همون عبد حقیر ای مهربون . تویی همون خیر کثیر بدیهامو به روم نیار ، یا (به فرق پرخون علی) دست منو بازم بگیر (خدای من خدای من) @khoonekhodaa بند3 "شهادت مولا" سنگینیه سکوت تو کوفه حاکمه علی میخواد بره دیدار فاطمه علی علی علی ای روزگار . باز قلب زینب شده خون ای روزگار . حسینه ، زار و پریشون حسن با گریه میخونه انا الیه راجعون (بابا علی بابا علی) ✅شعر وسبک: @khoonekhodaa @khoonekhodaa
هدایت شده از خون خدا
4_5798642085133290110.mp3
1.72M
هدایت شده از خون خدا
"شب قدر امام زمان عج" کجا ماتم واسه حیدر گرفتی بساط غم با چشم تر گرفتی به قربون دل پر دردت آقا کجا قرآن به روی سر گرفتی ...؟ ✍ 🔰اشعار و نغمات آیینی شاعران استان البرز https://eitaa.com/khoonekhodaa
"برای کودکان مظلوم غزه" در گلـشــن زنــدگــی صفـایــی آقا بــر درد خــلایـــق تـــو دوایــــی آقا مظلـوم اسیر دست ظالـم مانده وقتش شده که خودت بیایی آقا @khoonekhodaa
قبرستان بقیع ای که از عرش معلا برتری دل ز اهل آسمان ها میبری ای بقیع ای تربت نورانیت سجده گاه حجت ابن العسکری ✍ @khoonekhodaa
هدایت شده از خون خدا
مــرا بــا اشــك ، اُلـفَـت از قدیم اسـت كه مرغ دل به صحن غم مقیم است محبیـــن ! خــون ز ابـــر دیـــده باریـــد عــــزای حمــــزه و عبــــدالعظیم اسـت ✍ 🔰اشعار و نغمات آیینی شاعران استان البرز https://eitaa.com/khoonekhodaa
نه بر زمین به همه آسمان ولایت داشت به کل ما خلق و ماسوی امامت داشت تمام مجتهدان پای منبرش بودند به درس فقه او صدها  فقیه شرکت داشت به علم خویش نشد غره  عالم الاسرار که عالمی ست موثر که خود دیانت داشت ببین کرامت او را که می کند اغماض به آنکه خمره ای در دست از نجاست داشت نداشت ذره ای  باک از ایادی کفار که در مواجه با ظلم و جور جرات داشت ادله اش همه نص صریح قرآن بود به احتجاج ز جد خودش روایت داشت دوانده اند کسی را که در  کهولت بود دوانده اند کسی را که خود کسالت داشت بُرید سینه ی او را بُراده ی نعلی شبیه مادر مجروح خود جراحت  داشت به خانه ای که در آن چند طفل خوابیده زد آتش آنکه به دل کینه و شقاوت داشت به روضه خوانی هر روز خود مقید بود تمام  سال برای حسین هیئت داشت .... برید بسمل خود را بدون بسم الله بریدن سر ارباب ما حکایت داشت چقدر نیزه شکسته به سینه اش مانده به قدر لشکر کوفه به تن علامت داشت    
کلام نافذ ایشان ثبوت و تبیین بود حیات طیبه اش در دفاعِ از دین بود دروس حوزه علمیه اش تلمُّذ داشت اصول فقه به دستان او به تدوین بود چهار هزار نفر پای درس او بودند چنان که آمده گویا ز چین و ماچین بود عزیز بود در آن خانه شعر آئینی که روضه خوانیِ بعد از کلاس آئین بود به استعانت سائل توقفی می داد میان درس به فکر فقیر و مسکین بود همیشه ظالم از عالم کناره گیری کرد بلی که خار به چشم همه سلاطین بود به مست گفت به هر حال رو مگیر از ما چقدر جمله ی آقا براش تسکین بود شکست حرمت او را به کوچه ها دشمن نگاه مردم بی معرفت چه سنگین بود مراقب است که نعلی به سینه اش نخورد کمی دهان مبارک شکسته ، خونین بود روایت است به بیتش هجوم آوردند برای اهل حرم آن میانه غمگین بود خبر ز اهل قُری نیست شهر پیغمبر هزار هزار مشیّع به روز تدفین بود ... مراقب است پسر تا پدر بهم نخورد تکان دهنده ترین صحنه ها به تلقیین بود  
عاقبت خورد زمین و سر او خاکی شد سر او نه ، که همه پیکر او خاکی شد موسفیدی جلوی جمع روی خاک افتاد پیش چشم همه بال و پر او خاکی شد همه خانه او گرچه بوی دود گرفت چادر روی سر همسر او خاکی شد کسی از اهل حرم ،شکر ، که آسیب ندید دو سه تا مو فقط از دختر او خاکی شد جگرش سوخت  ، در خانه که در آتش سوخت یاد روزی که روی مادر او خاکی شد یک کشیده اگر از ثانی ملعون خورده پس چرا از دو طرف معجر او خاکی شد .... روی تل عمه سادات به شیون می گفت بس کن ای شمر ببین حنجر او خاکی شد نیزه اندازه شش ماهه نبود، وای رباب چقدر در همه جا اصغر او خاکی شد مجید احدزاده احدزاده  جعفر صادق علیه السلام   
با خود نبرد حتی ردا حتی قبا هم عمامه افتاد از سرش در کوچه ها هم بین یهودیها مگر یک هاشمی رفت؟ یعنی نبود آنجا بر او یک آشنا هم؟ بر صورتش رد کشیده گی نشسته از بس کشیدندش به روی خاک باهم این جای نعل اسب روی پیکرش چیست؟ آدم می افتد می رود در زیر پا هم پاداش دارد رد شدن از سینه او؟ این ماجرا اجرا شده در کربلا هم ده اسب و ده مرد و چهل تا نعل تازه از پشت و رو او را یکی کردند با هم بعد از پدر عمه به دختر بچه ها گفت درآورید از گوشتان گوشواره را هم مجید احدزاده احدزاده  جعفر صادق علیه السلام   
"امام صادق ع" نه عمامه به سر و نه که عبا در بر داشت در دلش حال و هوایی ز غم حیدر داشت نیمه شب تا که به صورت به زمین خورد آقا با لب غرق به خون زمزمه ی مادر داشت ✍ @khoonekhodaa