eitaa logo
خون خدا
779 دنبال‌کننده
17 عکس
11 ویدیو
26 فایل
اشعار و نغمات آیینی شاعران استان البرز ارتباط با ادمین @mahdiibia
مشاهده در ایتا
دانلود
@khoonekhodaa کی می شود زمان امام زمان شود دنیا به ظل امان امام زمان شود در مسجد الحرام بخواند نماز عصر از ماذنه اذان امام زمان شود عصر ظهور می رسد و با حضور او دل های ما مکان امام زمان شود دیگر نه درد هست و نه دردمند دیگری وقتی جهان جهان امام زمان شود رزق و شفا ،برات و حواله هرآنچه هست با دست مهربان امام زمان شود زهرا به غربت پسرش گریه می کند هر عصر روضه خوان امام زمان شود صدها گره ز کار همه باز می شود گر رو به آستان امام زمان شود فرموده اند که درمانده چون شدید گریه به عمه جان امام زمان شود @khoonekhodaa
@khoonekhodaa چهل روز از برادر بی خبر بود فقط با نیزه او همسفر بود شبیه مادرش افتاد بر خاک چهل دفعه ولی او پشت در بود مصیبت دیده او از خردسالی که زینب دائما خونین جگر بود سپر بود هر کجا وقت کتک ، پس کبودی های زینب بیشتر بود نشسته کرد اقامه او صلاتش که درد کعب نی ها دردسر بود همه گفتند زهرا در خرابه است همان لحظه که دستش بر کمر بود ز بام آتش به سمتش پرت کردند میان کوچه های پر خطر بود تمام بچه ها را خواب می کرد نگهبان همه شب تا سحر بود چهل روز از فراق کربلا سوخت تمام حاصل او شعله ور بود رسید و روی خاک افتاد و غش کرد چهل رو از برادر بی خبر بود @khoonekhodaa
@khoonekhodaa سلام من به سر تو به آن سری که نداری زدیم بوسه چهل روز بر پری که نداری میان کوچه و بازار گریه ها کردم چقدر ناله زدم من به پیکری که نداری دوباره مثل گذشته برادر من باش صدا بزن بگو زینب ، ز حنجری که نداری رباب در پی اصغر سکینه در پی اکبر به روی قبر تو افتاده مادری که نداری خدا به داد دل من رسد پس از عباس خودت بیا کمکم کن ، دلاوری که نداری نشان مادر اصغر بده کجا دفن است بزار گریه کند او به اصغری که نداری به گوشه ای ز خرابه امانتت جا ماند مپرس جان رقیه ز دختری که نداری @khoonekhodaa
@khoonekhodaa من سِیر کرده ام همه ی عمر سیره را باران فقط سبک کند این ابر تیره را ما هر وجب به خاک تو مشّایه واجبیم ما را بکش به بند و نبندی تو جیره را از فرط اشک و گریه کثیرالبکا شدم شستم به آب دیده گناه کبیره را ما مثل بچه های حرم ناله می زنیم ما را نشان بده کمی ماه عشیره را من ضجه می زنم به تو "منحور فی الوری"۱ آری خدا به خیر کند قوم چیره را بازار شامیان و نوامیس مرتضی با چشم خود ببند ، تو چشمان خیره را ۱-ای کسی سرش در ملا عام نحر شد یا بریده شد @khoonekhodaa
@khoonekhodaa مدینه خالی و حرم شلوغ است تازه کند داغ مرا اربعین علت گریه های ما اربعین وعده ما کرب و بلا اربعین نفحه صور است نه یک اجتماع قیامت خون خدا اربعین سر به بدن می رسد از راه دور صل علی ، صل علی اربعین زینب و ارباب به هم می رسند محشر کبراست به پا اربعین بوی حرم می رسد از روضه ها اقامه می شود عزا اربعین اگر نرفته ای وَ یا رفته ای رقیه را بزن صدا اربعین فرصت کم مانده برای دموع اوج عزا اوج بکا اربعین درد ، نرفتن به حرم شد ولی گریه به ما داده دوا اربعین صاحب روضه همه جا حاضری خودت بیا خودت بیا اربعین زمزم ما اشک برای حسین مشعر ما سعی و صفا اربعین سینه اگر سوخته ی زینب است سینه بزن به هر کجا اربعین مادر اصغر پی او آمده گریه بکن بر این دو تا اربعین مثل عقیله سر خاک حسین روضه بخوان ز بوریا اربعین ناله ی "ای زینب من" می رسد از سر از بدن جدا اربعین گرچه دلم پیش حسین است و بس فتاده یاد مجتبی اربعین مدینه خلوت است و بصره شلوغ تازه کند داغ مرا اربعین یابن شبیب است گریز همه رزق گرفتم از رضا اربعین @khoonekhodaa
@khoonekhodaa زمزمه پنجاه و شش بهار در برت بودم پنجاه و شش بهار خواهرت بودم با دست خود برای تو عمامه دوختم خیلی زمان غارت عمامه سوختم پنجاه و شش بهار مادرت بودم پنجاه و شش بهار خواهرت بودم خواهر برای لحظه ای از تو جدا نشد جایی برای من به خدا کربلا نشد پنجاه و شش بهار محضرت بودم پنجاه و شش بهار خواهرت بودم بعد از تو گر چه شکسته پر همه یک ذره جابه جا نشده معجر همه پنجاه و شش بهار لشگرت بودم پنجاه و شش بهار خواهرت بودم آنکه به زلف تو بوی نان تنور داد ما را به ازدحام و شلوغی عبور داد تنها به فکر رگ حنجرت بودم پنجاه و شش بهار خواهرت بودم @khoonekhodaa ۱۴۰۰/۰۷/۰۲ به روایتی حضرت زینب سلام الله علیها در کربلا پنجاه و شش ساله بودند.
زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها از بهشت با حضرت زینب سلام الله علیها در روز اربعین زمزمه و زمینه @khoonekhodaa سلام عمه جون من سلام قد کمون من سلام نیمه جون من سلام هم زبون من الان تو بهشت هستم رو دوش عموهامم خجالت نکش عمه الان پیش بابامم موهام رنگو رو داره چشام دیگه سو داره دیگه شمر مزاحم نیست رقیه عمو داره موهام مثل سابق نیست الان تا کمر میاد یادت هست یه روز گفتم یه روزی پدر میاد دیگه شبها می خوابم پیش مادرم زهرا نمی خوام که برگردم دیگه حالا حالاها بگو با رباب عمه جای اصغرش خوبه بمیرم خودم دیدم روی سینه می کوبه بهشت مثل اونجا نیست که هی تیر بهش دادن بگو که خیالت جمع الان شیر بهش دادن منو مسخره کردن من از شامی بیزارم کجان بچه های بد لباسای نو دارم تا دید مادرم زهرا منو با گوش پاره برام هدیه آوردن عروسک و گوشواره ولی جای تو خالی دلم واسه تو تنگه نری دیگه شهر شام پذیرایی با سنگه نگفتم نگو عمه به بابا کتک خوردم رسیدم تا اینجا من برا بابا آب بُردم خلاصه خیالت تخت بابام از تو راضیه برم، دخترا جمعن برم ، وقت بازیه @khoonekhodaa 1400/07/03
160K
@khoonekhodaa کلام کوتهی گاهی چو شیشه داروست سلام صید اسیری به ضامن آهوست دلم چو خاک بیابان پر از خس و خاشاک همان ورودی در ، دست خادمان جاروست اگر چه بین پریان نه جای این دیو است جواب "من بروم"ها ،"نه" با سر ابروست حدیث گنبد و چشمم به ماه ماند و برکه که ماه در دل آب است اگر چه دور از اوست مگر تو سمت من آئی که کلب درگاهم چو قبر خارج از صحنم و دلم آن سوست به قبر و برزخ و حشرم چه وحشتی دارم که داشتم علی بن موسی الرضا را دوست @khoonekhodaa
@khoonekhodaa اگر چه سعی ندارم ولی صفایی هست اگرچه نای ندارم ولی نوایی هست برای آمدن ما اشاره ات کافیست کبوتران حرم را چنین هوایی هست جواب ما بده آقا جوابمان کردند سپرده اند به ما مشهدالرضایی هست "فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی" چه غم اگر که خرابم که یک خدایی هست چه کاسه های گدایی که پر شد از لطفت به چشم هر کسی یک گنبد طلایی هست فدای امر ملوکانه ات شوم آقا خبر گرفته ای از من که بینوایی هست روایت است که مامون دوبار زهرت داد مصیبت تو به صد مقتل روایی هست میان سرفه تو لکه های خون جاریست ز پاره های جگر ،قطعه، چندتایی هست به روی سینه ات افتاده جای دست جواد به روی سینه ی جد تو جای پایی هست @khoonekhodaa
@khoonekhodaa عشق حسین در دل ما انقلاب کرد ما را برای نوکریش انتخاب کرد ممنون مادرم که مرا دست او سپرد ممنون مادرم به خدا که صواب کرد یک شب اگر که روضه نرفتم دلم گرفت وقتی پدر شنید ، به رویم عتاب کرد مزد دو ماه نوکریم را اباالوَفا قبل از شروع ماه محرم حساب کرد غیر از حسین دگر نپذیرد کسی مرا بر هر که رو زدم نرسیده جواب کرد کاری که سیدالشهدا در مصاف کرد زینب به پشت جبهه او با حجاب کرد هر کس به تشنگی به لب او سلام داد بیش از تمام عالم و آدم ثواب کرد "جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند:" فرمانروای آب ، تقاضای آب کرد شیخی تمام ماحصل درس خویش را بخشیده بود و گریه به طفل رباب کرد @khoonekhodaa
@khoonekhodaa دلم گرفته دوباره برای پیغمبر که سوخت قلب و دلم در عزای پیغبر کبوترانه زدم پر به گنبد خضرا خوشم که پر زده ام در هوای پیغبر منم که سائل زهرا و مرتضی هستم گدای فاطمه باشد گدای پیغمبر مدینه گشته سیه پوش حضرت خاتم نمی رسد ز بیوتش صدای پیغمبر کنار بستر او فاطمه عزادار است چه پال و پر زده زهرا برای پیغمبر ز بسکه مردم دنیا اذیتش کردند اجل شده به گمانم شفای پیغمبر فدای آنکه ز غربت شکست دندانش کسی ندیده از او جز دعای پیغمبر نبی خاتم و هذیان ؟؟ چه نسبتی دادند سرای وحی بود در سرای پیغبر بهشت حیدر و زهرا و نار... یعنی چه؟ که بغض این دو چو بغض خدای پیغمبر @khoonekhodaa