eitaa logo
🌷بوی عطر خدا🌷
1.8هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
10.7هزار ویدیو
39 فایل
#فوروارد‌یادت‌نره #اَلابِذِکرِالله‌تَطمَئن‌القُلُوب #آگاه‌باش‌با‌یاد‌خدا‌دلهاآرام‌میگیرد #کپی‌آزاد‌بشرط‌صلوات‌برای‌سلامتی‌وظهورامام‌زمان‌عج #جمعه‌هاختم‌صلوات‌وهرماه‌یک‌ختم‌کامل‌قرآن 💖منتظر‌نظرات‌خوبتون‌‌هستیم📱 👈جهت‌هماهنگی‌تبادل‌وتبلیغ‌👇 @Yousef_14
مشاهده در ایتا
دانلود
50 صلوات هدیه شده🌺🌺
سلام خدمت دوستان گرامی قابل توجه کسانیکه میخواهند در طرح ختم صلوات که در آخر هر هفته برگزار میشود شرکت کنند. 👈این طرح 5دقیقه بیشتر وقت شما را نمیگیرد 👈فرصت های طلایی را از دست ندهید. 👈حتی برای یک هفته هم که شده امتحان کنید آیت الله بهجت(ره): گشتم و گشتم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردم. 👇👇👇👇👇 لطفاً تعداد صلوات را به آیدی👈@gasedak97 ارسال نمایند _نشر دهنده باشید 🍃🌹عضویت در کانال👇 @khooooodaaaaa 🦋🌸🦋🦋🌸
🌷بوی عطر خدا🌷
50 صلوات هدیه شده🌺🌺
100صلوات هدیه شده به ساحت مقدس امام عصر ارواحنا فدا و سلامتی بیماران اسلام
مجموع صلواتها 150 صلوات🌺
500صلوات هدیه شد🌺
@khooooodaaaaa 🦋🌸🦋🌸🦋🦋🌸 🔴کنیز زیباروی و امام موسی کاظم مرحوم مجلسی نقل کرده است: که هارون، خلیفه مقتدر و بی‌حیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهماالسلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود). امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶)؛ این شما هستید که با هدایای خود شادمان می‌شوید»؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم. هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند. مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب می‌گوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ، جریان را به هارون گزارش داد. هارون گفت: به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است، کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد. هارون پرسید: تو را چه شده؟ گفت: خبر تازه‌ای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز می‌خواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند می‌شود. به او عرض کردم: مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟ فرمود: با تو چه کار دارم؟ عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آورده‌اند. آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کاره‌اند؟! نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرش‌های نفیس در آن گسترده بود و حوریه‌های بسیار زیبا با لباس‌های آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم. با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد. هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟ گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم. هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد. از او پرسیدند: چرا چنین می‌کنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهماالسلام) را چنین یافتم … . راوی این داستان می‌گوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) رخ داد. بحارالانوار، ج ۴۸، ص ۲۳۸ @khooooodaaaaa 🦋🌸🦋🌸🦋🦋🌸
1000صلوات هدیه شده🌺
تعداد صلوات هدیه تا این لحظه👈🌺1650🌺 منتظر حضور پر مهرتان هستیم‌ 👈این طرح 5دقیقه بیشتر وقت شما را نمیگیرد 👈فرصت های طلایی را از دست ندهید. 👈حتی برای یک هفته هم که شده امتحان کنید آیت الله بهجت(ره): گشتم و گشتم ذکری بالاتر از صلوات پیدا نکردم. 👇👇👇👇👇 لطفاً تعداد صلوات را به آیدی👈@gasedak97 ارسال نمایند _لطفاً نشر دهنده باشید 🍃🌹عضویت در کانال👇 @khooooodaaaaa 🦋🌸🦋🦋🌸