eitaa logo
خورشید معرفت
104 دنبال‌کننده
13 عکس
10 ویدیو
1 فایل
نکات ناب تربیتی، اخلاقی و معرفتی از عرفا، علما و مشاهیر بزرگ جهان @Nahj_albalagheh
مشاهده در ایتا
دانلود
عالم اخلاقی آیت الله ملاحسینقلی همدانی
نجات با ته سیگار! مرحوم آشیخ جواد جواهری (نوه صاحب جواهر): عموی ما مقروض شد و ما فکر کردیم که توصیه هایی از مراجع نجف بگیریم که ایشان نوه صاحب جواهر است تا وقتی ایشان برای زیارت حضرت رضا(ع) به ایران می آید، آقایان ایران، او را اداره کنند. آشیخ جواد به منزل ملاحسینقلی وارد می شود و ماجرا را می گوید. آخوند می‌گوید: هرچند امیر افخم متنفذ همدان هم‌شهری ماست ولی جنبه ملوکی دارد و ما جزء رعایا هستیم. لکن با اصرار آشیخ جواد زبانه ته سیگاری را بر می‌دارد و مطلبی می‌نویسد. آشیخ جواد توصیه های علما با ته سیگار را به عمویش می دهد. عمو می گوید: این دیگر چیست ، من اگر این را به امیر افخم بدهم، خواهد گفت «این عرب ها خرند، این هم مدرکش!» به اصرار آشیخ جواد، عمو آن ته سیگار را هم برمی دارد. در راه به همدان که رسید سراغ منزل امیر افخم را گرفته و به منزل وی می‌رود. می بیند دم و دستگاه سلطنتی عجیبی پر از خَدَم و حَشَم دارد. امیر افخم با اطلاع از ماجرا با عجله خود را رسانده وعمو زبانه سیگار را به امیر می دهد، امیر درحالی که صلوات می فرستاد، ته سیگار را روی چشم خودش نهاد. دو-سه مرتبه این کار را تکرار کرد. سپس آن را باز کرد و خواند. عبارت آخوند ملاحسینقلی این بود: امیر جُند جهنّم! برای نجات از آتش جهنم با جناب شیخ مساعدتی بنما بلکه برای تو تخفیفی در عذاب باشد. امیر افخم وقتی نوشته آخوند را می خواند، می‌گرید و جلسه دگرگون می‌شود. سپس دستور می دهد کیسه ای اشرفی بیاورند. و دو اسب تهیه می کند و یک نفر هم همراه او می فرستد برای همراهی در سفر تا مشهد ومراجعت به نجف. آشیخ جواد نقل می کرد: در استقبال عمو دیدیم خیلی مرفّه بود! پرسیدیم گفت: اجمالش این که به خاطر همان زبانه سیگار است!! ... بعدا شخصی بنام آسیدوجیه الله که خالی از صفا نبود خواب دیده بود که امیر افخم وضع خوبی دارد علتش را پرسیده بود اوهم گفته بود: همان زبانه سیگار مرا نجات داد! آیت اللّه شبیری زنجانی، جرعه ای از دریا، ج2، ص355 @khoorshidmarefat تلگرام
معلم، تغییر اراده‌ها آیت الله حائری شیرازی بعد از شهادت امام حسین علیه السلام به معاویة بن یزید پیشنهاد خلافت کردند و قبول نکرد! گفت: «تا علی بن‌ الحسین هست، من سزاوار این کار نیستم؛ حق با آنها است». ناراحت شدند و تحقیق کردند که چرا اینطور گفت و آبروی ما را برد؟ چرا این فردی که ما گذاشتیم سخنرانی کند چنین گفت؟ به اینجا رسیدند که معلم مکتب‌دار او، عمر القصوص، یک شیعه بوده و او از همان طفولیت برای معاویه‌بن یزید همه‌چیز را گفته و جریانات را به اطلاعش رسانده است. عمر القصوص را گرفتند. گودالی کندند و زنده زنده او را خاک کردند، که چرا فرزند یزید را اینطوری تغییر داده‌ای. زنده به‌گور کردن او چه نتیجه‌ای داد؟ قبل از آن‌که عمر القصوص را زنده به‌گور کنند او بنی‌امیه را زنده به گور کرده بود. قدرت معلم این است که برخلاف جریان محیط می‌تواند شنا کند، فرزند را برخلاف خواست پدر و مادر می‌تواند جهت دهد. منابع‌ تحقیق @khoorshidmarefat تلگرام
اندازه نگه دار که اندازه نکوست! مسلمانی همسایه‌ای مسیحی داشت او را به اسلام دعوت کرد و از خوبی‌های آن برایش گفت تا آن که مسلمان شد. سحرگاه نزد او رفت وگفت: وضو بگیر و لباس هایت را بپوش و با ما به نماز بیا. او وضو گرفت و لباس پوشید و با او رفت. قدری نماز خواندند و سپس نماز صبح را به جا آوردند و ماندند، تا هوا روشن شد. آن که پیش تر مسیحی بود، برخاست تا به منزل برود. مسلمان گفت: کجا می روی؟ روز کوتاه است و چیزی تا ظهر نمانده؛ او هم نشست تا آن که نماز ظهر را هم خواند. مرد مسلمان گفت: تا نماز عصر هم چیزی نمانده پس او را نگه داشت تا نماز عصر را هم خواند. سپس برخاست تا به منزل برود. مسلمان گفت: اکنون آخرِ روز است و چیزی به پایان آن نمانده و او را نگه داشت تا نماز مغرب را هم خواند. تازه مسلمان خواست به منزل برود که مسلمان گفت: تنها یک نماز دیگر، باقی مانده است. وی نیز ماند تا نماز عشا را خواند و آن‌گاه، از هم جدا شدند. سحرگاه روز بعد، باز به سراغ او رفت و درِ خانه اش را کوبید. مرد گفت: کیست؟ گفت: منم، فلانی. گفت: چه کار داری؟ گفت: وضو بگیر و لباس بپوش و با ما بیا نماز بخوان. مرد تازه مسلمان گفت: برو برای این دین، شخصی بیکارتر از من بیاب. منِ بیچاره، زن و بچّه دارم! پس حضرت فرمود: نباید بیش از تحمل و طاقت شخص، چیزی بر او تحمیل کنید. امام صادق علیه السلام اصول کافی ج ۲ ص۴۳ برای دیدن متن حدیث روی متن آبی بزنید @khoorshidmarefat تلگرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دام تزویر مکن قرآن را!... تیمور لنگ خود را مجتهد می‌دانست و ادعا می‌کرد که می‌تواند احکام را از قرآن استنباط کند، و حافظ قرآن هم بود، بلکه در میان حافظان قرآن این مزیت را داشت که می‌توانست قرآن را از آخر به اول بخواند. در یکی از جنگ‌ها پسر او کشته شد، وی پس از محاصره و غلبه بر دشمن، وارد شهر شد و قاتل پسر را کشت و خون قاتل را مکید و خورد! رویه او در جنگ این بود که اگر شهری تسلیم می‌شد که هیچ و اگر تسلیم نمی‌شد، آنها را کافر، و جان‌ و ناموس آنها را مباح می‌شمرد. نعوذ بالله این‌جور مجتهد و حافظ قرآن ندیده بودیم! در محضر بهجت، ج۲، ص۲۱۱ @khoorshidmarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت امام زین‌العابدین علیه‌السلام در دعای عرفه: «اَللَّهُمَّ هَذَا یوْمُ عَرَفَةَ یوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَ کرَّمْتَهُ وَ عَظَّمْتَهُ...» خداوندا! این روز، روز عرفه است؛ روزی که آن را شرافت و کرامت و عظمت دادی؛ سفره ی رحمتت را در آن گستردی و در آن روز با بخششت، عطای فراوان نمودی ... (صحیفه سجادیه، دعای۴۷) ✨اعمال روز عرفه:🔻 اول: دعا؛ که از پرفضیلت‌ترین اعمال این روز است. دوم: غسل سوم: زیارت حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام چهارم: دو رکعت نماز پس از نماز عصر و اعتراف به گناهان خویش نزد خداوند. پنجم: روزه (اگر سبب ناتوانی از خواندن دعا نشود) ششم: دعای عشرات @khoorshidmarefat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا