هدایت شده از تحریریه
هر شب ساعت ۱۱ با یک داستان کوتاه
ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﻱ ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩ،
ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:
«ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ.»
ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ.
ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ:
«ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻴﭽﻲ.»
ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ،
ﮔﻔﺖ: «ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ.»
ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: «ﭼﺮﺍ؟»
ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: «ﭘﺴﺮ ﻣﻦ همش ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭلی نمیتونه ﺑﺪﻭﻭئه... ﻫﺮ ﻛﺎﺭی ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ.»
ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ
ﺑﻪ ﺯﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩﻡ، ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻮﺩ
#داستان_کوتاه
سروش صحت
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم
✳️خوسار خومون
از همراهیتون سپاسگزاریم💐💐💐💐
ما را به دوستان خودتان معرفی کنید👇👇👇👇
https://eitaa.com/khoosarkhomon
هرشب ساعت ٢٣ یک داستان کوتاه
📚آرایش دومادی
مرد آرایشگر همزمان که پیش بند مشتری اش را می بست پرسید :”چه مدلی بزنم؟” و پسر جوان گفت :” دومادی! ” .. آرایشگر هم خوشحال از اینکه یک مشتری نون و آب دار پستش خورده چند ساعت با وسواس تمام مشغول به کارش شد..اگر کارش خوب بود علاوه بر دستمزد انعام خوبی هم میتوانست بگیرد.
آرایشگر : ” بفرما شادوماد .. راضی هستی؟
جوان با نوعی حسرت و دلخوری نگاهی به آینه انداخت و گفت : ” خوبه .. دستت درد نکنه .. ولی.. ”
آه بلندی کشید و گفت : ” حالا همشو از ته بزن .. فردا اعزام می شم .. فقط خواستم ببینم از سربازی که برگشتم و دوماد شدم چه شکلی می شم!
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم
✳️خوسار خومون
کانال خوسار خومون به همت و همکاری تعدادی از جوانان خوشفکر خوانساری جهت ترویج فرهنگ و هنر اصیل خوانسار در پیامرسان ایرانی
از همراهیتون سپاسگزاریم💐💐💐💐
ما را به دوستان خودتان معرفی کنید👇👇👇👇
https://eitaa.com/khoosarkhomon
هدایت شده از اخبار شهرستان خوانسار
1.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلسازی با کاغذکشی😍
ایده، هنر، خلاقیت در این روزها حالتون رو بهتر میکنه😉
#در_خانه_بمانیم
#یاد_بگیریم
┄┅┅┅┅❀🌴🥀🌴❀┅┅┅┅┄
#خانواده_ارتباط، #رونق_تولید_با_ایتا http://eitaa.com/joinchat/46596097Ca2e898a494
#کرونا_را_شکست_میدهیم
هدایت شده از اخبار شهرستان خوانسار
🔻سرگرمی رسانه ای🔻
🏠 #در_خانه_بمانیم 🏠
🤔 ضرب المثل؛ هر کی گفت چیه؟
⬇️ در تصویر بالا، استیکر های موجود در هر شماره به یک ضرب المثل اشاره می کنند.
✴️ ۱٠ ضرب المثل رو حدس بزنید و پاسخها را برایمان ارسال کنید.
⏳ مهلت ارسال:١٣ فروردین ۱۳۹۹
┄┅┅┅┅❀🌴🥀🌴❀┅┅┅┅┄
#خانواده_ارتباط، #رونق_تولید_با_ایتا http://eitaa.com/joinchat/46596097Ca2e898a494
#کرونا_را_شکست_میدهیم
پل ارتباطی با ما
eitaa.com/booreya
هدایت شده از اخبار شهرستان خوانسار
🔻سرگرمی رسانه ای ٢🔻
🏠 #در_خانه_بمانیم 🏠
🤔 ضرب المثل؛ هر کی گفت چیه؟
⬇️ در تصویر بالا، استیکر های موجود در هر شماره به یک ضرب المثل اشاره می کنند.
✴️ ٢٠ ضرب المثل رو حدس بزنید و پاسخها را برایمان ارسال کنید.
⏳ مهلت ارسال:١٥ فروردین ۱۳۹۹
┄┅┅┅┅❀🌴🥀🌴❀┅┅┅┅┄
#خانواده_ارتباط، #رونق_تولید_با_ایتا http://eitaa.com/joinchat/46596097Ca2e898a494
#کرونا_را_شکست_میدهیم
پل ارتباطی با ما
eitaa.com/booreya
هدایت شده از اخبار شهرستان خوانسار
1.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موضوع انشا (13بدر)😂😂
#لهجه_گلپایگانی 👌
#در_خانه_بمانیم
┄┅┅┅┅❀🌴🥀🌴❀┅┅┅┅┄
#خانواده_ارتباط، #رونق_تولید_با_ایتا http://eitaa.com/joinchat/46596097Ca2e898a494
#کرونا_را_شکست_میدهیم
1.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موضوع انشا (13بدر)😂😂
#لهجه_گلپایگانی 👌
#در_خانه_بمانیم
┄┅┅┅┅❀🌴🥀🌴❀┅┅┅┅┄
#خانواده_ارتباط، #رونق_تولید_با_ایتا http://eitaa.com/joinchat/46596097Ca2e898a494
#کرونا_را_شکست_میدهیم
هرشب ساعت ٢٣ یک داستان کوتاه
📚طعم هدیه
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.
آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.
شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.
ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید:
آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟
استاد در جواب گفت:
تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم.
این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد.
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم
✳️خوسار خومون
از همراهیتون سپاسگزاریم💐💐💐💐
ما را به دوستان خودتان معرفی کنید👇👇👇👇
https://eitaa.com/khoosarkhomon
هدایت شده از خوانسار آنلاین
🛑اطلاعیه
🏨 تعداد موارد بستری در بیمارستان فاطمیه(س)خوانسار از ابتدای شیوع ویروس کرونا: ۴۷ نفر (مشکوک و مثبت)
تعداد موارد مثبت از ابتدا تا ساعت ۱۴ روز یکشنبه ۱۷ فروردین بر اساس نتایج آزمایشگاهی: #۱۵ نفر که از این تعداد #۱۰ نفر بهبود و از بیمارستان ترخیص شده اند.
🛏تعداد بستری جدید در ۲۴ ساعت گذشته: ۱ نفر
✅قطع زنجیره انتقال ، از راههای مهم جلوگیری از انتشار این ویروس است .
✅شهروندان رعایت فاصله گذاری فیزیکی را به طور جدی ادامه دهند.
#در_خانه_بمانیم🏡
روابط عمومی شبکه بهداشت ودرمان خوانسار
کانال اخبار شهر ستان خوانسار
@Khansaronline
هدایت شده از اخبار شهرستان خوانسار
4.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درباره فاصلهگذاری اجتماعی و تاثیر آن بر کنترل شیوع ویروس کرونا چه میدانید؟
#در_خانه_بمانیم
┄┅┅┅┅❀🌴🥀🌴❀┅┅┅┅┄
#خانواده_ارتباط، #رونق_تولید_با_ایتا http://eitaa.com/joinchat/46596097Ca2e898a494
#به_مددالهی_کرونا_راشکست_میدهیم
🛑اطلاعیه
🏨 تعداد موارد بستری در بیمارستان فاطمیه(س)خوانسار از ابتدای شیوع ویروس کرونا: #۵۳ نفر (مشکوک و مثبت)
تعداد موارد مثبت از ابتدا تا ساعت ۱۴ روز شنبه ۲۳ فروردین بر اساس نتایج آزمایشگاهی: #۱۷ نفر که از این تعداد
در حال حاضر #۳ مورد بستری بیمارستان می باشند.
🛏تعداد بستری جدید در ۲۴ ساعت گذشته:٢ نفر
#در_خانه_بمانیم🏡
┄┅┅┅┅❀🌴🥀🌴❀┅┅┅┅┄
#خانواده_ارتباط، #رونق_تولید_با_ایتا http://eitaa.com/joinchat/46596097Ca2e898a494
#به_مددالهی_کرونا_راشکست_میدهیم
هر شب ساعت ۱۱ با یک داستان کوتاه
📚من عاشقش بودم...
به خانه ی ما که میآمدند، حالم عوض میشد. یادم هست یکبار مدادرنگیِ بیست و چهار رنگی را که دوستِ پدرم از آلمان برای سال تحصیلیم آورده بود نویِ نو نگه داشتم تا عید، که اینها آمدند و هدیه کردم به او...
که جا گذاشت و برگشت به شهر قشنگ خودشان...
یکبار هم کفشهای پدرش را در راه پله پشتِبام پنهان کردم تا دیرتر بروند و دخترک بتواند کارتون نِل را تا انتها ببیند. اینبار اما داستان فرق میکرد. دیشب به من گفته بود برای صبحانه حلیم و نان بربری دوست دارد . بیوقت هم آمده بودند، وسطِ زمستان. زمستان برفی اوایلِ دهه شصت. من یازده ساله بودم یا کمی بیشتر و کمتر. او، دو سال از من کوچکتر.
هرکاری که کردم خوابم نَبُرد، دست آخر چهارصبح بلند شدم و یک قابلمه کوچک برداشتم و زدم به دل کوچه، به سمت فتحِ حلیم و بربری. هوا تاریک بود هنوز؛ اما کم نیاوردم... رفتم تا رسیدم به حلیمی، بسته بود. با خودم گفتم حالا تا بروم نان بگیرم باز میشود. خلاصه؛ در صبحِ برفی، با دستهای یخ زده از سرما آنقدر راه رفتم تا ساعت شد هفت!
نان و حلیم بالاخره مهیا شد و برگشتم. وقتی رسیدم خانه، رفتهبودند... اولِ صبح رفته بودند که زودتر برسند به شهر و دیارِ خودشان. اصلا نفهمیده بودند من نیستم... خستگیش به تَنَم ماند...
وقتی تلاش میکنی
برای حال خوب کسی و نمیبیند،
خستگیش به تَنَت میماند...
همین..
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم