وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ
ما ميدانيم سينه تو از آنچه آنها ميگويند تنگ ميشود (و تو را سخت ناراحت ميكنند).
سوره حجر آیه ۹۷
باغ خرمالو؛
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ما ميدانيم سينه تو از آنچه آنها ميگوي
دلم گرفته بود ، استرس داشتم
نمیدونستم میشه یا نه
میترسیدم از حرفهای بعدش
از نگاهای بعدش ، از ماهک یاد گرفته بودم هروقتی که قلبم آزرده شد و به ستوه اومد
سجاده پهن کنم ، با خدا درد دل کنم
و وقتی که قرآن رو باز کردم
با همچین آیهای رو به رو شدم = )
خدایِ پر زورِ من
میدونم حواست همیشه هست:)🤍
برای مهربونی خدا فقط باید شرشر اشک ریخت
واقعا چه کسی اندازهی خدا حواسش بهمون هست؟:)
باغ خرمالو؛
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّكَ يَضِيقُ صَدْرُكَ بِمَا يَقُولُونَ ما ميدانيم سينه تو از آنچه آنها ميگوي
هر که شود صید عشق ؛
کی شود او صید مرگ؟
ماریاٰ"1_19932630637.mp3
زمان:
حجم:
5.9M
«قلبهایمان از عشق نمیپسندند مگر سختتریناش را.»
0:38
باغ خرمالو؛
«قلبهایمان از عشق نمیپسندند مگر سختتریناش را.» 0:38
گفته بودم بعضی از اشخاص توی کلمات نمیگنجند و جناب مولانا یکی از اون اشخاصه:)
هر چه بیشتر شعراشون رو میخونم و میشنوم
روحم عاشقتر میشه
«ای شبزندهدارِ میانِ شب و سحر، غرق در خاطره...
آیا این شبهای بیپایان، سودی داشت در بازگرداندنِ آن غایب؟»
باغ خرمالو؛
حسین جان ببخشید که دست زمونه منو از تو دور کرد اما خودت گفتی أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ اومدم برات گری
«آیا چُنان که لایق فراٰق توست ، برایت میگریم؟
همچون یعقوب در فراٰق یوسـف»