eitaa logo
مجله تربیتی خورشید بی نشان
814 دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
354 فایل
ارتباط با مدیر کانال @mahdavi255
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆💠🔅💠﷽💠🔅 💠🔅💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅 🔅 ✅ خلال کردن دندان ✍ یکی از سنت‌های پیامبر اکرم (ص)خلال کردن دندان است. بهترین چوب برای خلال کردن چوب اراک و زیتون است. از خلال کردن با چوب انار، مورد و نی‌شکر نهی شده است. 🔻در روایت آمده است: «پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به حضرت جعفر ابن ابی‌طالب خلال دادند و فرمودند: خلال کن، زیرا لثه را سالم می‌کند و برای آن مفید است، همچنین روزی را زیاد می‌کند.» 📚المحاسن، برقی، ج۲، ص۵۶۳ 💥 متاسفانه امروزه نخ دندان جای خلال کردن که سنت پیامبر اکرم (ص) است را گرفته. در صورتی که هیچ مدرک علمی بر فاید نخ دندان وجود ندارد. ☜【طب شیعه】 🍏 @khorshidebineshan 🌿 🔅 💠🔅 🔅💠🔅 💠🔅💠🔅 🔆💠🔅💠🔅💠🔅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥مشکل اکثر مادران امروزی درمان بچه های بدون قرص و داروهای شیمیایی با نسخه طب سنتی بدون عوارض و همیشگی 🔺اين كليپ را انتشار دهید تا به هموطنامون خدمتی كرده باشيم🔻 📚:حکیم خیراندیش 🍏 @khorshidebineshan 🌿
☘خواص برگ چغندر ✍برگ چغندر را می توان در غذاهایی مانند آش استفاده کرد. چغندر بهترین درمان است، برگ چغندر از درمان های عمومی است و مردم از این گیاه غافل و به جایش از اسفناج استفاده می کنند که نسبت به برگ چغندر بی خاصیت است. از خواص برگ چغندر این است که برای شخص بیمار بسیار مفید است و باعث خواب آرام می شود. ☜【طب شیعه】 🍏 @khorshidebineshan 🌿
سلام روزتان مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله * تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 به بازگویم کوبید و گفت: _دیدی؟! تو همیشه شاد وخوش رو هستی... کلا بی غمی! و نمی دانم برای بار چندم در این هفت سال؛بازهم ازفروپاشی مثلث دوستی ام پرسید: -واقعاً چرا با اون دوتا دوست با حالت بهم زدی؟ حیف! -صدبار توضیح دادم نسیم.بازم میپرسی؟؟ چشمانش را تنگ کرد وگفت: -یعنی فقط بخاطراینکه با پسرا دوست میشدن تو ترکشون کردی؟! تویی که خودتم گاهی زیرآبی میرفتی؟!! با خنده درحالی که از اتاق مشترکمان خارج میشدم گفتم: -شاه بخشید شاه قُلی نمیبخشه؟! مامان بابا ولم کردن تو ولم نمیکنی؟ کسی خبر نداشت که این بهار دیگر بهار نمیشود.این بهار دیگر بهار اوایل نمیشود. بهاری که شاد و پرانرژی بود.بهاری که واقعاً بهاری بود. در حالی که صورتش را اصلاح میکردم،حس میکردم زول زده است به چهره ام.دست از بند کشیدم ونگاهش کردم.لبخند مهربانی به رویم زد وگفت: -ماشاءَالله یه پارچه خانمی. به زور لب هایم را شکل یک سهمی صعودی کردم وگفتم: -شما ودختر خانومتون به من لطف دارین همچینم که میگین نیستا !! -نه عزیزم.بهتره یه سؤال در مورد ما از خانوم تأثیری بپرسی! ما آدمایی نیستیم که الکی حرفی بزنیم. این جمله ی محترمانه ودر لفافه پیچیده شده؛معادل این جمله بود " ما آدم های گُنده ای هستیم!" خب تا حدودی میدانستم از مشتریان خاص هستند اما از آنجایی که خیلی وقت بود تلاش میکردم از حاشیه ها به دور باشم؛کنجکاوی خاصی در موردشان نکرده بودم کارش را تمام کردم و در آخر گفتم : -مبارک باشه. آمدم برگردم که دستم را گرفت: -دخترم...میشه شماره شمارو داشته باشم؟ گیج نگاهی به او ونگاهی به سالن انداختم. کسی متوجه ما نبود. به زور لبخند دست پاچه ای زدم وگفتم: -عذر میخوام،واسه چی؟! دستم را که هنوز در دستش داشت؛به گرمی فشرد وگفت: -برای یک امر خیر!اصل مطلب رو گفتم تا بیشتر از این رنگ و روت نپره! -ببخشید خانم حسینی،اما من قصدازدواج ندارم.این رو به عنوان یک جمله ی کلیشه ای ویا ازسرباز شدن نمیگم. من واقعا لزومی نمیبینم که فعلا ازدواج کنم. با همان لبخند که جزءِ لاینفک صورتش بود پاسخ داد: -طبیعیه که این جوابو بدی.خب تو دختر محجوبی هستی که ممکنه با شنیدن اینطور درخواست ها استرس داشته باشی،اما من به تو این قولو میدم که نظرت با دیدن پسرمن عوض بشه. -باور کنید نازکردنی درکار نیست! اصلاً نه حالش رو دارم نه وقتش رو.اینکه میگم "نه" از ته دل میگم. -باشه.سعادتش رو نداشتیم که خود عروس خانم به ما جواب بده! اما با اجازت از خانم تأثیری شمارت رو میگیرم. و همه چیز تمام سرم را پائین انداختم وبه این فکر کردم که نهایتاً میگویم "خوشم نیامده" میشود. با خجالت دستم را از دستانش در آوردم وبا اجازه ای گفتم.بازهم صدایم زد وگفت: @khorshidebineshan
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 اگر خودت شمارت رو میدادی؛نظرم درموردت عوض میشد..اما حالا که این حیا و متانتتو دیدم؛صدبرابر مصمم شدم!! فقط دیواری میخواستم که سرم را به آن بکوبم! خانواده ی پنج نفره امان با آمدن فرید تکمیل شد.همگی سرسفره ی هفت سین نشسته بودیم.چشمانم را بستم وبرای آنکه ضایع نباشد سرم را پائین انداختم ودر دل شروع کردم به دعا: -خدایا..خودت نجاتم بده..خدایا منو ببخش..خدایا با این که تو تموم این سالا موقع تحویل سال از تو کمک خواستم اما اون آرامشی روکه میخواستم به من ندادی...خدایا خودت شاهدی کمترین نقش رو تو اون حادثه ی شوم من داشتم.. تا آمد اشکم بریزد نسیم در آغوشم کشید وگفت: -سال نوت مبارک آبجی کوچیکه! فرید لبخندی زد وگفت: -سال نو مبارک. -ممنون.برای شما هم همینطور. به شانه ام زده شد برگشتم وپدرم را دیدم که قرآن به یک دست؛برایم آغوش باز کرده. با بغض به آغوشش رفتم وازته دل بوئیدمش. آهسته درگوشم گفت: -دُرست میشه.ماتم برد وبی حرکت ماندم. ازمن جدا شد واسکناس تا نخورده ی ده تومانی را به سمتم گرفت وچشمانش را بست وباز کرد. خجالتزده پول را گرفتم.حس کردم همه چیز را میداند.همیشه با او راحت تر از مادرم بودم.گاهی اوقات یک فانتزی را در ذهنم پرورش میدادم. اینکه اگر قرار باشد روزی برای کسی اعتراف کنم تا سبک بشوم؛آن کس کسی نیست جز پدرم.مادرم ومستی همزمان من را به آغوش کشیدند ومن رفته رفته داشتم میفهمیدم که چه نعمت هایی داشتم وغافل بودم. چقدر بی انصاف بودم که چشمم را روی خیلی از داشته هایم بستم وتنها با دو دوست کلّه شقّم فکرهای خراب کردم.بلندپروازی های بیجا و شیطنت هایی که دیگر از شیطنت گذشته بود ونام شیطنت مناسبش نبود. درفکرجمله ی پدرم بودم.میدیدم که سرشان به بگوبخندوشوخی گرم است اما دقیق متوجه نبودم.گفته ی پدرم هرچند محال،اما دلگرم کننده بود. آخ که اگر میدانستی چقدر حسرت داشتم.اگر میدانستی چقدر حسرت بد است. نباید همه چیز را تجربه کرد. قدر خانواده ات را بدان. یک لحظه غفلت؛یک عمر پشیمانی! عید برای من یک معنا داشت. "خواب" آنقدر کار میکردم که دیگرتفریح در روزهای تعطیل برایم جوک مضحکی محسوب میشد. طاق باز وسط اتاق خوابیده بودم و درعالم خواب وبیداری به همراه بوی بهاربه یک حس خلسه فرو رفته بودم.صدای آهسته ی مادر وپدرم این حس خوب را ازمن گرفت و وادارم کرد تیز شوم.نمیدانم،حس ششمم میگفت درمورد من صحبت میکنند. بی حوصله برخاستم وبه دراتاق نزدیک شدم: پدر:-راحتش بذار.میدونی که جوابش چیه؟؟ مادر:-تا چه وقت راحتش بذاریم؟! -میگی چی کار کنم؟!به زور شوهرش بدم؟ -به زور که نمیشه،فقط راضیش کن اجازه ی ملاقات بده حداقل! -مگه نمیگی خانومه اول با خودش صحبت کرده وبهار جواب منفی داده ؟ خب؟! -پس من دیگه چه کاره ام؟!بهار با تمام ظاهر بی باک وبی خیالش خیلی فهمیده اس ومن به اون اعتماد دارم.اگه میگه "نه" حتما دلیل محکمی داره. مادر که طبق معمول ازقاطعیت پدرحرصش گرفته بود؛آهسته اما پر گلایه گفت: -الحق که به خودت رفته ... میدونی چقدر سرشناسند؟؟ بعداز خواستگاریشون بلافاصله به خانم تأثیری زنگ زدمو از اون تحقیق کردم. باورت میشه زبونش بند اومده بود؟! میگفت خدا شمارو خواسته که دخترتون رو پسندیدند. پدر که معلوم بود بدش هم نیامده است گفت: -خیله خب.باهاش صحبت میکنم اما اجبارش نمیکنم.فقط حرف. مادر هیجان زده گفت: -الهی دور سرت بگردم!میدونم که روی حرف تو حرف نمیاره. -زبون نریز خانم! -الان برو...همین الان... -خوابه بابا جان! -بیدارش کن.چه وقت خوابه؟! برو... -لااله الا الله!! تقریبا شیرجه زدم در رختخوابم. -دخترم بیداری؟ اجازه هست؟ -بفرمائید. خودم را خواب آلود نشان دادم ونشستم @khorshidebineshan
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 کنار بسترم نشست وخندان گفت: -نسیم و مستی با فرید رفتن بیرون،تو چرا نرفتی؟ -خسته بودم. دستی روی سرم کشید ومن خنده ام گرفت -بزرگ شدیا! -بله دیگه پیرشدم. -توپیر باشی من چیم؟! مُردم؟! با اعتراض گفتم: -خدا نکنه! -بهاربرات خواستگار اومده. نتوانستم نخندم! درستش این بود که خجالت بکشم اما ازاین طرز خبردادن پدرم خنده ام گرفت! -هاها... -ای بی حیا! خنده ام را خوردم وسرم را پائین انداختم -خب باباجان...نظرت؟ -شما که میدونید،من از زندگی فعلیم راضیم. در دل ارواح عمه ای به خود گفتم! -شاید با ازدواج حتی راضی ترم شدی... ریسک نمیکنی؟ نمیدانم در یک آن حس کردم شاید تنوع برای خودم هم بهتر باشد.. شاید اصلا خدا میخواهد نجاتم دهد..شاید باید مثل دودوست بی وفایم زندگی تازه ای را شروع میکردم... اما چطور؟! پدر سکوتم را پای رضایت گذاشت وبا لبخند نامحسوسی بلند شد.زیاد مهربانی نکرد تا رویم را زیادی باز نکند!میشناختمش. افسوس که دیرکشفش کردم. حس عجیبی داشتم. بین خواستن ونخواستن مانده بودم. همه چیز سریع پیش میرفت. ششم عید بود که آمدند. مادرم حسابی خوشحال بود. زیادی که هیجانزده میشد؛میرفت روی کانال زبان مادری اش! وحالا ازاین ترکی حرف زدنش میدانستم حالش بیش از حد خوب است: مادر:-نسیم؟بولار نَمَنَ دی ؟! (نسیم اینا چیه؟!) نسیم:-میوه! -بَ نیهَ بِلَ دوزدون؟! (پس چرا اینطوری چیدی؟! ) نماندم تا ببینم نتیجه چه میشود. مستی:-آبجی؟ این سارافونه خوبه؟ -برای خودت؟ -پس برای کی؟ -ببینم خواستگار منه یا تو؟ -... ازخجالت سرخ شد! -شوخی کردم عزیزم. خوبه بپوش،فقط اون یقشو بذار بیرون. نسیم در اتاق را باز کرد وبا عصبانیتی که اصلا به او نمی آمد گفت: -پس چرا آماده نمیشی؟ -راستشو بخوای نمیدونم چی بپوشم! غرغرکنان کمد را باز کرد ویک کت_شلوار گلبهی را به دستم داد. این؟! -پس نه! -این خیلی ضایع اس! -به پوست سفیدت میاد. -ضایع اس.برو کنار خودم پیدا کنم. -ببینم تو که اصلا چادر سفید سرت میکنی،لباس زیریه معلوم نیست. بدهم نمیگفت. همان را هول وفی الفور پوشیدم. چادرم را سر کردم و منتظر آمدنشان شدم.تا حدودی خجالتزده بودم وسعی میکردم اطراف پدر آفتابی نشوم. حس خاصی داشتم. دلشوره پررنگ ترینش بود. نمیدانم...گاهی اوقات آدم بی خود وبی جهت حس خوبی ندارد. من انگار که ته ماجرا را خوب نمیدیدم. به راستی با چه جرأتی تا اینجایش پیش رفتم؟! چطور میتوانم به پنهان کاریم ادامه بدهم؟ آیا واقعا همه چیز تمام شده بود ومن بیهوده حرص میخوردم؟! باصدای زنگ کمی پریدم ولرزان ایستادم. مادر:-وای دَدَ ! سن بَ نیه بوردا سن؟! گِت! گِت! (ای وای! تو چرا اینجایی؟! برو! برو! ) به اتاقم رفتم. صداهای غریبه بدجور غریب بودند. دست هایم را درهم میپیچاندم وگوش هایم را تیزتر وتیزتر میکردم. صدای خانم حسینی آشنا بود. حس کردم جو سنگین شده است. سکوتشان طولانی بود. صدای غریب مردی آمد: -غرض از مزاحمت که معلومه؟ پدر: -اختیار دارید.مراحمید.فقط آقای داماد کدومن؟ خنده ی آرام جمع آمد مرد: -ایشون آقا امیراحسان ما هستن،اون دوتای دیگه خیلی وقته داماد شدن. @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅رازدار باشید حتی اگر با هم دعوایتان شد!" ✍دعوای زن و شوهر مثل بسیاری از اختلاف‌نظرها و تفاوت سلیقه و دیدگاه‌ها امری طبیعیه اما غیر‌طبیعی اینه که همه دوستان و اقوام و همسایه‌ها از این دعواهای زناشویی باخبر بشن! نسبت به مسایل و مشکلاتتون، رازدار باشید و فراموش نکنید که به زودی با هم آشتی می‌کنید اون وقت همسر شما با حرف‌هایی که، پشت سرش زدید و یا حتی جلوی روش، موقعیت بدی در بین فامیل و ... پیدا می‌کنه و خود شما هم به خاطر اینکه، آن قدر بدگویی کردید شرمنده می‌شید. همسر شما، در درجه اول یک انسان و در گام بعد شریک زندگی و همسر و همراز شماست. پس طوری در موردش حرف نزنید که حتی خودتون هم نتونید از آفت و آسیب‌های شخصیتی حرف‌هاتون در امان بمونید •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @khorshidebineshan 💞✿✿
"صمیمیت با همسر، بدون صرف هزینه!" ✍به همسرتان نشان دهید که برای شما اهمیت دارد و اولویت اول زندگی شماست. همسر شما نیاز دارد که بداند برای شما اهمیت دارد و حتی اولویت اول زندگی شماست. اگر بتوانید چنین حسی به همسرتان بدهید، گام بزرگی برای رسیدن به صمیمیت در زندگی زناشویی‌تان برداشته‌اید. بنابراین سعی کنید همواره از همسرتان حمایت کنید، در برابر دیگران از وی تعریف کرده و هوایش را داشته باشید. تلاش‌های وی را هرچند از نظر شما کوچک و ناکافی باشد، حتما ببینید. اجازه دهید حرفهایش را بشنوید و همدلی کنید. •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @khorshidebineshan 💞✿✿
زن و شوهر باید سعی کنند هنگام دعوا کوتاه بیایند و این دلیل بر باخت نیست. اگر هرکدام در پی نشان دادن قدرت کلامشان باشند زندگی از هم فرو میپاشد. •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @khorshidebineshan 💞✿✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 روایت‌هایی از سرعت سرسام‌آور کاهش جمعیت ایران در قیاس با آمریکا و اروپا 🔺 حسین مروتی در برنامه تلویزیونی ثریا که به موضوع جمعیت اختصاص داشت، اظهار کرد: دکتر محسن مرادیان، یکی از اساتید دانشگاه دفاع ملی است که تحقیقی جدید انجام داده است و در آن 16 مدل را در زمینه‌ نشنال پاور (قدرت ملی) استخراج و مؤلفه‌های مؤثر در قدرت ملی کشورها را احصا کرده است. ادامه مطلب 👇👇👇
🔺 وی ادامه داد: در تمام این مدل‌ها، جمعیت یک مؤلفه‌ اصلی است، جمعیت به‌‌عنوان عامل قدرت ملی با هیچ عامل دیگری قابل قیاس نیست و بیشترین تکرار را بعد از جمعیت، ظرفیت صنعتی با 10 بار تکرار و ظرفیت نظامی با هشت بار تکرار دارد؛ جایگاه بحث جمعیت، چنین جایگاه مهمی است. 🔺 این پژوهشگر حوزه جمعیت خاطرنشان کرد: در گذشته،‌ چین قبل از آنکه به یک قدرت اقتصادی تبدیل شود، به‌واسطه اینکه از هر چهار پنج نفر در جهان یک نفر چینی بود، توانست عضو شورای امنیت سازمان ملل شود. 🔺 وی افزود: اتفاقی که برای ایران افتاد این بود که در دو سه دهه اخیر کنترل جمعیت در کشور باعث شد نرخ باروری ما به‌میزان 70 درصد کاهش پیدا کند؛ دکتر "نیکولاس ابراشتات" محقق مؤسسه "امریکن انترپرایز" می‌گوید: "کاهش باروری که در ایران اتفاق افتاد یکی از سریع‌ترین و چشم‌گیرترین آمارهای کاهش باروری در تاریخ بشر است!"، دقت کنید که نمی‌گوید معاصر و از "تاریخ بشر" استفاده می‌کند! 🔺 مروتی خاطرنشان کرد:‌ ملیندا گیتس همسر بیل گیتس هم توییت پرسروصدایی را منتشر کرده است! وی یکی از مسئولان بنیاد بیل و ملیندا گیتس است؛ در توییتش شاخص تعداد فرزند به‌ازای زنان را از سال 1800 میلادی تاکنون بین ایران و آمریکا قیاس کرده است، البته قیاس بین ایران و آمریکا نیز در جای خودش جالب است! 🔺 ملیندا گیتس می‌گوید سریع‌ترین کاهش تعداد فرزند به‌ازای هر زن در تاریخ بشر مختص به ایران است جایی که بزرگترین کارخانه لوازم ضدبارداری در دهه 1990 در این کشور وجود داشت! به‌اعتقاد من این توییت به‌نوعی یک گزارش کار است به این معنی که "ما کمک کردیم که یکی از رقبای سیاسی مهم ما در حوزه ژئوپولیتیک به این شرایط برسد"! 🔺 وی ادامه داد: این مقایسه می‌گوید که تا 200 سال پیش نرخ باروری برای دو کشور ایران و آمریکا حدود 7 فرزند بوده است، ولی آمریکا کاهش بسیاری را در طول 300 سال طی کرد و ایران با کمکی که از غرب گرفت، در عرض سه دهه به کمتر از نرخ آمریکا رسید! ایران به نرخ باروری 1.6 فرزند رسیده است و آمریکا با وجود فروپاشی نهاد خانواده دارای نرخ باروری 1.9 فرزند است! 🔺 این پژوهشگر حوزه جمعیت یادآور شد: فرزانه رودی فهیمی که در آمریکا جمعیت‌شناسی خوانده و یکی از مسئولین بلندپایه دفتر مرجع جمعیتی آمریکا بوده است نیز در مصاحبه با هافینگتن پست اظهار می‌کند سریع‌ترین کاهش باروری در تاریخ بشر برای ایران است و طی قیاسی می‌گوید سه‌چهارم از نرخ باروری روستاهای ایران ظرف سه دهه کم شده است و از هشت به کمتر از دو فرزند رسیده است در حالی که همین میزان کاهش در اروپا در طول 300 سال روی داده است! 🔺 در ادامه این برنامه دکتر مروتی با یادآوری اینکه یک‌چهارم جمعیت ژاپن بالای 65 سال سن دارد و بسیاری از آن سالمندان تنها زندگی می‌کنند وضعیت سالمندی ایران را با ژاپن مشابه دانست و گفت: دولت ژاپن در این رابطه یک شماره اختصاصی سه‌رقمی برای وقتی که این افراد سالمند از دنیا می‌روند در نظر گرفته است، به این صورت که وقتی همسایه‌ها از بوی جنازه متوجه این موضوع می‌شوند، با این شماره تماس می‌گیرند تا گروهی بیاید و خانه را تمیز و ضدعفونی کند! 📕 منبع: تسنیم •🔴 بیداری ملت @bidariymelat @bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ‍ ‍ ┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋 🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان 🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋 🌹 🌹 🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋 🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐 ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌ •••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈••• ┄•●❥ @khorshidebineshan
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺 ═══✼🍃🌹🍃✼═══ دعای عهد کم حجم ✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 💠 مومن بايد شبانه روز خود را به سه قسم تقسيم كند، زمانی براي نيايش و عبادت پروردگار، و زمانی برای تامين هزينه زندگی، و زمانی برای واداشتن نفس به لذتهایی كه حلال و مایه زيبایی است. خردمند را نشايد جز آنكه در پی سه چيز حركت كند، كسب حلال برای تامين زندگی، يا گام نهادن در راه آخرت، يا به دست آوردن لذتهای حلال 📒 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 💠 از حرام دنيا چشم پوش، تا خدا زشتيهای آن را به تو نماياند، و غافل مباش كه لحظه ای از تو غفلت نشود. 📒 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 💠 سخن گوييد تا شناخته شويد، زيرا كه انسان در زير زبان خود پنهان است. 📒 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 💠 از دنيا آن مقدار كه به تو می رسد بردار، و از آنچه روی گرداند، روی گردان، و اگر نتوانی ، در جستجوی دنيا، نيكو تلاش كن. 📒 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 💠 بسا سخن که از حمله مسلحانه كارگرتر است. 📒 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ 💠 هر مقدار كه قناعت كنی كافی است. 📒 ┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄ @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞حتما کارتون پینوکیو را دیده اید...🤥 ⁉️آیا میدانید منظور نویسنده ایتالیایی این کارتون زیبا، جناب کارلو کلودی؛ از خلق نقش پدر ژپتو، پینوکیو، جینا ، پری مهربون، گربه نره و روباه مکّار در این فیلم جذاب چیست؟ ⁉️آیا میدانیدچرا در آخر داستان ( وقتی پینوکیو نزد پدر جپتو برمیگردد) ، تبدیل به یک انسان واقعی میشود؟ این کارتون یک دوره انسان شناسی است... 🔰 @khorshidebineshan حتما این فیلم کوتاه و لذت بخش را ببنید
موارد، زمینه‌ها و عوامل پنهان‌کاری همسران.pdf
2.61M
فایل کامل کتاب «موارد، زمینه‌ها و عوامل پنهان‌کاری همسران» ✍️ نویسنده: حمید مریدیان @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استفاده از آرامش‌های روحی و عاطفی حاصل از انتخاب همسر و همراهی و همدلی با همسر: 💞 بی شک از مهمترین مولفه‌های سلامت روان، ناشی از آرامش و مودت و صمیمیتی است که بین همسران ایجاد می‌شود. 💔 اما گاهی برخی مردان یا زنان وظایف خود را برای ایجاد این صمیمیت و همدلی نمی دانند. ❣️یا تصور می‌کنند که همان سبک صمیمیتی که بین والدین خود می‌دیدند، همان را باید عینا الگوبرداری کنند. 💚 بی تردید الگوهای مثبت والدینی در صمیمیت فرزندان مؤثر و لازم است اما گاهی کافی نیست. چه بسا همسر وی ظرف عواطف بزرگتری دارد و لازم است که بیش از آنچه می‌داند، عمل کند. 💘 ساده ترین و ابتدایی ترین ابزار ایجاد صمیمیت بین همسران توجه به یکدیگر و احساس دیده شدن در روابط روزمره است. این توجه باید به صورت کلامی و غیر کلامی نشان داده شود. ✅ ابراز کلام‌های محبت آمیز و خریدن هدیه حداقل کاری است که همسران باید در قبال یکدیگر و به صورت روزانه (و نه گاهی اوقات) انجام دهند. 💑💐💑💐💑💐💑💐💑💑💐 💐 •┈┈••✾•✾•••🎀•••✾•✾••┈┈• ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🏡 @khorshidebineshan 💞✿✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اوایل ازدواج خیلی به هم علاقه داشتیم، بینمون خیلی عشق و محبت بود...!! ولی الان دیگه اون علاقه و محبت از بین رفته، چیکار کنم برگرده؟! 👈👌🌹 👌🌸 ─┅═༅𖣔🌸🍃🌸𖣔༅═┅─    @khorshidebineshan ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌─┅═༅𖣔🌸🍃🌸𖣔༅═┅─
سلام روزتان مهدوی 🌹14 صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله * تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇