🔴 مسئولین خوابند یا بیدار؟
🔹 سکه در یک قدمی ۱۹ میلیونی شدن
پراید و افزایش قیمت ۳۰ میلیونی
دلاری که انگار وضعیت بازارش رها شده!
🔹 یادتان هست که بنا بود مرهمی بر زخم ۸ ساله دولت روحانی بر قلب مردم ایران باشید؟
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 درمان #بیحسی دست و پا
✍حکیم خیر اندیش
☜【طب شیعه】
🍏 @khorshidebineshan 🌿
🔴حدود 20درصد از افراد جامعه به نوعي افزايش چربي خون دارند، ولي چون غالباً نشانه واضحي ندارد اكثراً از آن بياطلاعند.
✍افزايش 30درصدي شيوع چاقي و اضافه وزن، مصرف سالانه ۶۰ ميليارد نخ سيگار در كشور، شيوع ۲۵درصدي فشار خون بالا،
ناسالم بودن۷۰ درصد #روغنهاي_خوراكي كشور و خيلي از عوامل ديگر در كنار بسياري از زمينههاي خطر مانند ديابت، كمتحركي و تغذيه نامناسب، جامعه را به سمت همهگيري بيماريهاي قلبي عروقي در جوانان سوق ميدهد
☜【طب شیعه】
🍏 @khorshidebineshan 🌿
سلام دوستان
مهمون امروزمون برادر حجت هست🥰✋
*سفر ڪربلا...*🌙
*شهید حجت اصغری شربیانی🌹*
تاریخ تولد: ۱ / ۱ / ۱۳۶۷
تاریخ شهادت: ۱ / ۸ / ۱۳۹۴
محل تولد: فیروزآبادِ شهر ری
محل شهادت: حلب،سوریه
*🌹راوی← داشتیم میرفتیم کربلا !🌙با حجت ته اتوبوس نشسته بودیم ! کلى گپ زدیم ! خیلی باهاش شوخی میکردیم🍃تو کربلا همیشه از ما جدا میشد تنهایی میرفت حرم‼️برامون سوال شده بود آخر ازش پرسیدم چرا همش جدا میشی تنهایی میری‼️که وسط حرفاش یه دفعه گفت من خیلى دوست دارم شهید بشم !🕊️از دهنش پرید گفت من شهید میشمااا !🕊️ من و امیر حسینم بهش گفتیم داداش تو شیویدم نمیشى چه برسه شهید !(خنده)‼️حلالمون کن حجت چقدر اون شب تو اتوبوس وقتى خواب بودى دستمال کاغذى کردیم تو گوشت🥀اصلا ناراحت نمیشد ..🥀دقیقا محرم سال بعد روز تاسوعا🌙مثل اربابش سرش و هر دو دستشو🥀فدای عمه جانمان زینب کرد🕊️حاجتشو اون سال تو کربلا گرفته بود🌙خوب خبر داشت سال دیگه شهید میشه🕊️و شد علمدار حلب💫مادرشهید← روزی که پیکرش را به معراج آوردند من را نمیبردند🥀و میگفتند شاید اگر پیکرش را ببینید روی اعصابتان تأثیر بگذارد🥀اما من قبول نکردم🥀حجت با خمپاره شهید شده بود💥 دستش مانند حضرت ابوالفضل عباس (ع) قطع شده بود🥀بقیه بدنش را ما ندیدیم🥀او مانند حضرت عباس شجاع بود🌙و مانند ایشان در روز تاسوعای حسینی🥀به شهادت رسید*🕊️🕋
*شهید حجت اصغری شربیانی*
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
سلام روزتان مهدوی
🌹۵ صلوات🌹 برای سلامتی وظهور اقا بفرستید تا ان شاءالله قسمت جدید #معجزهزندگیمن* تقدیم نگاه مهربانتان شود☺️👇👇👇
مجله تربیتی خورشید بی نشان
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋 #معجزه_زندگی_من #نویسنده_رز_سرخ #قسمت_چهل_و_یکم . . . انگار آب یخ ریختن رو سرم دس
🦋💐💚💐 {﷽} 💐💚💐🦋
#معجزه_زندگی_من
#نویسنده_رز_سرخ
#قسمت_چهل_دوم
.
.
.
همیشه آخره مراسم
علی میگه اربعین جا نمونید
از امام حسین دعوت نامه هاتونو بگیرین و
صدای ناله ها اوج میگیره
همشون از تهه دل زار میزنن
منم تهه دلم خواست
اما جدیش نمیگیرم
اخه امام حسین اینهمه عاشقاشو میزاره منو دعوت میکنه😢
توهمین فکرا بودم برقا روشن شد
سری اشکامو پاک کردم خودمو جمعو جور کردم رفتم تو اشپزخونه
_زینب جون ببخشید امشب اصلا نتونستم کمکت کنم
زینب_نه عزیزم این چه حرفیه
سبک شدی؟
حلما_آره خیلی بهترم😊
_میگما داداشت صداش خیلی خوبه هاا😁 تا حالا دقت نکرده بودم
زینب_آررره ماشالا داداشِ منه دیگه😁
خو اخه تو سایه این بچه رو با تیر میزدی😂
حلما_کدوم بچه🤔😐
زینب_علی دیگه
حلما_آهااان😂
انقد ضایع بود؟
زینب_اوهوم انقد😂
حلما_الان باید تجدیدنظرکنم😄😄
زینب_که سایشو باتیر نزنی دیگه؟
حلما_اوهوم😂😂☺️
زینب_ای شیطون
بیا بریم این شیرارو پخش کنیم الان میرن مهمونا
_بریم
بالاخره همه ی مهمون ها رفتن و کارا انجام شد
حسابی خسته بودم و خوابم میومد
نمیدونم مامان زینب به مامان میگفت که چشم های مامان برق میزد و حسابی ذوق زده بنظر میرسید...🤔😬
اخیش بالاخره حرفشون تموم شد
مامان_ حلما جان آماده شو بریم دخترم
_ چشم 😘
مامان_ دخترم ببین داداشت کجاست
پیداش نمیکنم
صداش کن بیاد بریم که دیر وقته
معلومه که حسین کجاست
حتما پیش علی دیگه😕
باید تو بخش مردونه باش
چادرمو مرتب کردم و راه افتادم سمت مردونه
فکر کنم دیگه همه رفتن
جلوی در وایسادم و حسین رو صدا زدم
ولی نشنید 😐
ناچارا رفتم داخل
همون طور که حدس میزدم همه رفتن
پس اینا کجان؟
علی_ چیزی شده حلما خانم؟
اینجا چیکار میکنید؟
واییی ترسیدم 😑😑
این از کجا مثل جن پیداش شد اخه
_ دنبال حسین میگشتم
فکر کردم باید پیش شما باشه
علی_ بله پیش من بود
تلفنش زنگ زد رفت بیرون جواب بده
بنده خدا انگار صداش گرفته
اخی مادر به فداش😅
ناخودآگاه گفتم
صدایی خوبی دارید
مداحی هاتون...
یهو خشکم زد 😮😮
من دارم چی میگم
الان پیش خودش چی فکر میکنه؟؟؟
سریع خودمو جمع و جور کردم و گفتم : یعنی فکر کنم مداح موفقی میتونید بشید
بیچاره انگار یکم خجالت کشید
همون جور که سرش پایین بود گفت لطف دارید
حسین_ عه حلما
تو اینجا چیکار میکنی؟
اخیش بالاخره پیداش شد
سریع گفتم دنبال تو میگشتم داداش
بریم که مامان منتظره
حسین_ برو خواهری الان میام
زیر لب خداحافظی گفتم و سریع رفتم بیرون
وای چقدر بد شد حالا پیش خودش چه فکری میکنه
نه به اون موقه که سلام هم نمیادم بهش نه الان که شروع کردم به تعریفش
حالا میگه این دختره خله😂😢😏
.🌹🍃🌹🍃
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان #حضـــرتصاحـــبالـــزمانعج🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🌹 #سلام_بر_حسین_علیهالسلام 🌹
🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @khorshidebineshan
Farahmand-Doaa-Ahd_SoftGozar.com.mp3
9.72M
🌺
═══✼🍃🌹🍃✼═══
دعای عهد کم حجم
✨🕊الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج🕊✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تندخوانی_تصویری #جزء5قرآن کریم استاد معتز آقایی
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#سربازان ظهور فرمانده
#منهنوزلبخندفرماندهراندیدم
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
به نیابت از #امامزمان عج هدیه به محضر #امامحسین علیه السلام
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
سلام دوستان
مهمون امروزمون برادر محمد هست🥰✋
*شهادتـــ همانند حضرتــ علے اصغر(ع)*🌙
*شهید محمدتقی غیور انزله*🌹
تاریخ تولد: ۴ / ۶ / ۱۳۴۸
تاریخ شهادت: ۲ / ۲ / ۱۳۶۶
محل تولد: مشهد
محل شهادت: ماووت-عراق
مزار: حرم امام رضا (ع)
*🌹همرزم← ۱۶ سال سن داشت که به جبهه آمده بود💥 بچهها او را عارف کوچولو صدا میکردند🌷 در خط سوم، جایی که قبضههای خمپاره مستقر بودند قرار داشتیم میخواستم با او خداحافظی کنم🤝🏻 هر چه دنبالش گشتم نبود🎋 کنار رودخانه پیدایش کردم💦نشسته بود با خودش زمزمهای داشت و گریه میکرد🥀به شوخی گفتم: چیه؟ خلوت کردی، التماس دعا🤲🏻گفت: «روضه علیاصغر میخوانم» پرسیدم: «چرا علیاصغر»؟؟ گفت: من هم مثل علی اصغر به شهادت میرسم🕊️بعد گفت: اگر قول بدهی به کسی نگویی برایت تعریف میکنم🌙خندیدم و گفتم: قول میدهم ولی تو رو که به خط نمیبرن، چطور شهید میشوی⁉️ «گفت: همینجا‼️کنار قبضههای خمپاره، سه روز دیگه من به همراه برادران توکلی و عزیزی به کمک قبضههای خمپاره میرویم، یک ناشناس با ماست💫 ناگهان گلولههایی از آسمان میآید💥 من گلوله را میبینم💥عزیزی و توکلی از ما جدا میشوند و گلوله کنار ما به زمین میخورد💥 ترکش بزرگی گلوی مرا میبرد🥀من و آن ناشناس شهید میشویم»🕊️دقیقاً همان شد که گفته بود. سه روز بعد همانند حضرت علی اصغر(ع)🏹🥀ترکش گلویش را برید*🕊️🕋
*شهید محمدتقی غیور انزله*
*شادی روحش صلوات*
🌹🍃🌹🍃
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
#پیام_مخاطب
سلام دخترم پنج سالشه وقتی بیست وسی فیلم اعترافات تیم تروریستی بمب گذار شیراز رو نشون میداد گفتم خدالعنتشون کنه یه زن هم باهاشون بوده گفت مامان این که با حجابه...
آخه این چه کاریه میکنند چرا چادر سر این جونورا میندازن چرا متهمی که بی چادره تو دادگاه با چادر میارنش
بخدا اینکارا رو ذهن بچه ها اثر بدی میذاره
۲۰۷ قیمت ۶۰۰ تومان رو هم رد کرد!!!
هر خودرویی رو میبرن بورس سقف قیمت بازار رو میزنه و اثبات میکنه آزادسازی بازار رو وحشیتر میکنه ولی باز آقایون ریشوی لیبرال ماشین بعدی رو میسپارند به بورس برای کنترل بازار!!!
هیچ کس هم هیچی نمیگه!
👤 حسین زمانی میقان
🔴 #بیداری_ملت 👇
@bidariymelat
#مسافر_بهشت ❤️
ماجرای دوئل شهید خرازی با ژنرال بعثی
عملیات حالت فرسایشی به خود گرفته بود و انرژی و رمقی برای لشکر ۱۴ امام حسین (ع) باقی نمانده بود. یک شب من و حاج محسن حسینی در سنگر نشسته بودیم که حاج حسین خرازی وارد شد و پرسید: «از بچههای مهندسی چند نفر اینجا هستند؟» گفتیم: «ما دو نفر در به در و بیچاره!»
حاجی لبخند زد و گفت: «امشب میخوام بریم جلو!» از حرف او تعجب کردیم. ما هیچگونه امکانات پیشروی نداشتیم. حاج محسن که آدم شوخی بود، بلند شد و گفت: «میخوای ما رو به کشتن بدی؟! تو که از درد زن و بچه سر درنمیآری!»
خلاصه همراه حاج حسین سوار یک ماشین تویوتای لندکروز نو شدیم و حرکت کردیم! این تویوتا را همان روز به حاج حسین خرازی داده بودند. خرازی ما را به یک سنگر تصرف شده عراقی برد که سنگر فرماندهی عراق در منطقه شلمچه بود. یک سنگر مجهز و مجلل زیرزمینی که مبل هم داشت. سنگر در عمق زمین ساخته شده و قطر بتون آن حدود یک متر بود. روی آن را با چندین متر خاک پوشانده و روی خاکها قلوهسنگهای بزرگی قرار داده بودند!
وقتی وارد این هتل زیرزمینی شدیم، شخصی به نام جاسم که کویتیالاصل بود، از طریق بیسیم مشغول شنود فرکانسهای عراقیها بود. حاج حسین گفت: «جاسم کسی رو دم دست داری؟!
جاسم خندهای کرد و گفت: «ژنرال ماهر عبدالرشید!»
ماهر عبدالرشید از فرماندهان معروف ارتش عراق و فکر میکنم فرمانده سپاه هفتم بود! حاج حسین گفت: «بارکالله، بارکالله! خب، چه خبر؟!»
جاسم جواب داد: «میخواهد عقب برود. سه شب است که نخوابیده و دارد نیروهای خود را برای عقبنشینی آماده میکند.»
حاجی خرازی با لبخند ملیحی گفت: «نمیذاریم بره! مثل من که به خط اومدم، اون هم باید بیاد و بمونه.»
جاسم گفت: «چطوری؟!»
حاجی گفت: «بهش پیغام بده بگو: قال الحسین خرازی…»
جاسم گفت: «نه حاجی این کار و نکن! من با این همه زحمت به شبکه بیسیم آنها نفوذ کردهام! بر اوضاع اونها مسلطم! فرکانسهای آنها را کشف کردهام. حیفه!»
حاجی گفت: «همین که گفتم!»
جاسم با تردید روی فرکانس بیسیمچی ژنرال رفت و به عربی گفت: «بسمالله الرحمن الرحیم، قال الحسین خرازی…»
بیسیمچی عراقی با شنیدن اسم خرازی و فهمیدن اینکه فرکانس او لو رفته، شروع به ناسزاگویی کرد و جاسم با شنیدن آن فحشها رنگ از رویش پرید و بیسیم را قطع کرد! حاجی پرسید: «چی میگفت؟!»
#ادامه_دارد
᯽────❁────᯽
به #کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان بپیوندید
Join @khorshidebineshan
᯽────❁────᯽
#مسافر_بهشت ❤️
جاسم گفت: «داشت ناسزا میگفت!»
حاجی خرازی دست در جیب خود کرد و یک واکمن کوچک درآورد و گفت: «نوار قرآن براش بذار و بگو منطق شما اونه و منطق ما این!»
جاسم دوباره بیسیم را روشن کرد و نوار را گذاشت! بیسیمچی عراقی فرصت گوش دادن به قرآن را نداشت. سیستم بیسیم آنها به هم ریخته بود و فرماندهان عراقی مشغول فحش دادن به هم بودند. ما هم برای مدتی به دعوای فرماندهان عراقی گوش دادیم و کلی لذت بردیم. ژنرال ماهر عبدالرشید که متوجه دعوای فرماندهان خود شده بود، از بیسیمچی پرسید: «چی شده؟!»
بیسیمچی گفت: «یک نفر ایرانی وارد فرکانس ما شده و میگوید، من از «خرازی» برای ماهر پیام دارم! »
ماهر گفت: «پس چرا نمیگذارید پیغامش را بدهد!»
بیسیمچی عراقی به زبان فارسی به جاسم گفت: «ای ایرانی! اگر پیغامی برای «ماهر» داری بگو! او آماده شنیدن است! »
تازه متوجه شدیم، بیسیمچی عراقی هم فارسی بلد است! خرازی به جاسم گفت: «به او بگو خط اول تو را گرفتم، خط دوم تو را هم گرفتم. خط سوم تو را هم گرفتم، خط چهارم تو را هم گرفتم، خط پنجم تو را هم گرفتم، سنگرهای مجهز نونی تو را هم گرفتم. هیچ مانعی جلوی من نیست؛ امشب میخواهم بیایم به شهر بصره و تو را ببینم!»
جاسم پیام را داد و بیسیمچی و ماهر عبدالرشید هول کردند! ماهر پرسید: «میخواهی بیایی چه کار کنی یا چه بگویی؟!»
خرازی جواب داد: «یک پای تو را قطع کردم. میخواهم پای دیگرت را هم قطع کنم!»
ماهر جواب داد: بیا! من هم یک دست تو را قطع کردم، دومی را هم قطع میکنم! »
خرازی گفت: «باشد! وعده ما امشب در میدان شهر بصره»
با این پیغام، اوضاع نیروهای عراقی به هم ریخت. ژنرال ماهر عبدالرشید که واقعاً از تصور سقوط شهر بصره ترسیده بود، تمام چینشی را که قبل از آن برای عقب نشینی انجام داده بود، به هم زد!
حاجی خرازی بسیار آرام بود و در حالی که لبخندی بر لب داشت، به ما دو نفر گفت: «نماز خواندهاید؟»
گفتیم: «بله!»
پرسید: «چیزی خوردهاید؟»
گفتیم: «بله!»
گفت: «من خستهام، شما هم خسته شدین، پس بخوابین!»
گفتیم: «با این کاری که شما انجام دادید، مگر میگذارند کسی امشب بخوابد؟!»
وقتی قبل از مکالمه با ماهر عبدالرشید به طرف آن سنگر میآمدیم، عراقیها مثل نقل و نبات گلوله روی منطقه میریختند، اما وقتی میخواستیم بخوابیم، حجم آتش آنها دهها برابر شده بود و آن شب به قدری روی منطقه شلمچه گلوله ریختند که در طول تاریخ جنگ تا آن زمان و حتی بعد از آن بیسابقه بود. اما سنگر ما کاملاً امن بود. به راحتی خوابیدیم و اتفاقاً خوب هم خوابمان برد!
فردا صبح که بیرون آمدیم، دیدیم بدنه تویوتای حاج حسین از ترکش و خمپاره مثل آبکش سوراخ سوراخ شده است. وقتی حاجی بیدار شد، با او وارد بحث شدیم که: «حکمت این کار دیشب چه بود؟»
حاجی گفت: «ما در این منطقه نیرو و امکانات نداشتیم. مهمات هم نداشتیم. این کار را کردم تا آنها تحریک شوند و منطقه را زیر آتش بگیرند و دستکم به اندازه یک هفته عملیات، مهمات خود را هدر بدهند!»
بعدها جاسم براساس مطالبی که از بیسیم شنیده بود، میگفت: «آن شب انبارهای مهمات عراقیها خالی شده بود و به قدری کمبود مهمات داشتند که تا دمیدن صبح، مهمات داخل تریلرها را مستقیم به کنار توپها و خمپارهاندازها میبردند و مصرف میکردند.»
#پایان
᯽────❁────᯽
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
᯽────❁────᯽
hadith_kasa_tarjomeh.pdf
486.8K
📝متن عربی حدیث شریف کساء با خط درشت با معنی
پی دی افPDF حدیث شریف کساء
#به_نیت_فرج
#فاطمیه
#حدیث_کساء
AudioCutter_Shab03Ramazan1398[05].mp3
12.23M
#حدیث_کساء
🎤 حاج میثم مطیعی
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هر روز در دهه فاطمیه به نیت ظهور #امام_زمان (عج) حدیث شریف کسا می خوانیم
#به_نیت_فرج
🌸برگرفته از سخنان استاد #پناهیان
📣نکات تربیتی #خانواده
🔹یه زن و شوهر زرنگ همیشه دنبال این هستن که هم خودشون آرامش داشته باشن
و "هم به همسرشون آرامش بدن".😊😌💖
✅ ضمن اینکه تلاش میکنن "هر چیزی که آرامش اونا رو بهم میریزه" رو بذارن کنار.🤗
❌یکی از وسایلی که آرامش خانواده ها رو هدف گرفته
"تلویزیون و ماهواره" هست.🔥♨️
🔴 دیدن فیلم هایی که بازیگران ثروتمند و زیبایی داره خیلی میتونه آرامش زن و مرد رو بهم بریزه📺📡
و اونا ناخوداگاه میشینن و مقایسه میکنن!😒
بعد از یه مدت حتما این زن و شوهر از چشم هم می افتن و یا طلاق عاطفی میگیرن یا میرن دادگاه...🚫🚫🚫
📛 تا اونجا که ممکنه دیدن تلویزیون رو به حداقل برسونید.🗣
اگه اصلا نگاه نکنید هم که خیلی عالیه🤪
نترس از دنیا عقب نمی افتی!😊
🚫 اونایی که صبح تا شب پای تلویزیون هستن زندگی های بی مهر و محبت و پر از مشکل با هم دارن...
تلویزیون و ماهواره رو آروم آروم کنار بذار...
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
Join @khorshidebineshan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣 کسی که نسبت به همسرش صداقت دارد خطا نمیکند!
#استاد_تراشیون
#کلیپ
Join @khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان