27.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مصاحبه خانم فاطمه مهیمی
شهروند جیرفتی مقیم آمریکا
در مورد حجاب و درگیریهاش با دخترش
و پاسخهای قانع کننده دخترش که مادر مجبور شد دیگر به دخترش گیر ندهد و مادر هم مثل دخترش بشود.
🔹️نشر این کلیپ صدقه جاریه است
📲نشر دهید و همراه ما باشید.👇
╭─┅🍃🌺🌸🌺🍃┅─╮
#پایگاه_مقاومت_شهید_امیدعلی
.@khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
شاهد خداست !
و تنهــــا او میداند
ڪہ جــوانی ِشان را ،
وقف ِ نجابت کشورشان ڪـــردند ...
شبتون شهدایی ❤️🩹
🌿اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج🌿
📲نشر دهید و همراه ما باشید.👇
╭─┅🍃🌺🌸🌺🍃┅─╮
#پایگاه_مقاومت_شهید_امیدعلی
.@khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🎋🌸🌹🌸🎋
🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
سلام وقتتون بخیر
🔸️امام حسين عليه السلام فرمودند: نياز مردم به شما از نعمت هاى خدا بر شما است ؛ از اين نعمت افسرده و بيزار نباشيد.»
#پویش_من_سرباز_امام_زمان_هستم ☘️
گاهی به اهمیت یک لبخند عمیق که با دستان با سخاوت شما بر چهره یک نانآور خانواده پدید میاید و آبرویش را نزد خانوادهاش حفظ میکند، فکر کنید.
وهمچنین بهخشنودی و رضایت رزّاق متعال...
🔵 موسسه نیکوکاری خورشید پنهان
👇👇👇
#نذرفرهنگیولادتآقاامیرالمومنین
برای#۱۳رجببرایبچههایکمبرخوردارکه#اعتکافشرکتکردنمیخواهیمهدیهبخریم
#عزیزانیکهمیخواهندبرایولادتآقاامیرالمومنینکاری انجامبدهنداگردوستداریددراین #نذرفرهنگیشرکتکنید
🌺💚🌺💚🌺💚🌺
💚شما عزیزان میتوانید در این راه با کمکهای نقدی،نذرهای فرهنگی و یا معرفی موسسه به دیگران یاور ما باشید و لبخند بر لب امام زمانمان بنشانید💚
💚حتی فقط نفری ۱۰هزارتومان قطرههایی میشود به وسعت دریا💚
👇👇👇👇👇
۶۰۳۷۹۹۷۹۵۰۴۰۰۱۷۷
6037997950400177
#مؤسسهنیکوکاریخورشیدپنهان را به دوستانتان معرفی کنید
⚪
✋پخش این بنر صدقه جاریست
📕رمان #سپر_سرخ
🔻قسمت دوازدهم
▫️من نمیشناختم اما انگار نورالهدی به خوبی او را میشناخت و شاید انتظارش را نمیکشید که مردد در را گشود و با دلخوری اعتراض کرد:«مگه نگفتم امشب نیا!»
▪️نورالهدی بیحجاب مقابل در ایستاده و حال من امروز به قدری زیر و رو شده بود که حتی فکرم به درستی کار نمیکرد مَحرم نورالهدی پشت در است و همچنان مات و متحیر مانده بودم.
▫️میهمان ناخوانده میخواست وارد شود و او باز ممانعت میکرد:«امشب نه! چرا متوجه نمیشی؟»و دیگر صدای مرد بلند شده و به ضوح شنیده میشد:«میفهمی چی میگی؟آمال تو خونه تو باشه و من نیام ببینمش؟»
▪️از اینکه نام خودم را از زبان او میشنیدم،نفسم گرفت و دیگر میدانستم چرا اینهمه برای ورود به خانه اصرار میکند!
▫️صدایش را شناخته و باید باور میکردم درست در شبی که سختترین ثانیههای عمرم را سپری کرده بودم،او به ملاقاتم آمده است.
▪️بیش از سه سال از آخرین دیدارمان سپری میشد و در و دیوار بلند و تاریک فلوجه که این سالها زندان ما شده بود، همه چیز حتی صدای او را از خاطرم برده بود.
▫️نورالهدی با قدوقامت ظریفش در همان پاشنۀ در، سدّ راهش شده و در برابر برادرش،مردانه مقاومت میکرد:«بهت میگم حالش خوب نیس، الان نمیشه ببینیش!»
▪️و همین حرفها برای جان به لب کردن او کافی بود که کلماتش مثل قلب من میلرزید:«چرا حالش خوب نیس؟اصلاً اون چجوری از فلوجه خارج شده؟چه بلایی سرش اومده؟»
▫️حقیقتاً خودم هم حالا نمیخواستم او را ببینم اما نورالهدی دیگر حریفش نمیشد که به سمتم چرخید و من از چشمان نگرانش آیه را خواندم.
▪️روسریام را دوباره سر کردم و با جانی که برایم نمانده بود به اجبار از جا بلند شدم.
▫️آخرین بار راضی به رفتنش نبودم و حالا راضی به آمدنش نمیشدم که حال دلم بینهایت بههم ریخته و انگار متهم این سه سال رنج و عذابم در فلوجه او بود که تا داخل شد،قلبم از درد تیر کشید.
▪️در همین تاریکی و نور کمجان شمع، مشخص بود اصلاً تغییر نکرده است؛همانطور سرحال و سرزنده و خوش تیپ و حالا نگران که با چشمانش دنبالم میگشت و همین که کنج دیوار پیدایم کرد، میان اتاق خشکش زد:«آمال! چه بلایی سرت اومده؟»
▫️شاید خودم نمیفهمیدم اما این حبس سهساله در فلوجه شکسته و افسردهام کرده بود و با بلایی که امروز جانم را گرفته بود، شبیه یک جنازه بودم.
▪️نمیتوانستم بفهمم هنوز دوستش دارم یا نه که نگاهم به زمین افتاد، کاسه صبرم شکست و اشکم بیصدا چکید.
▫️او قدم قدم به سمتم میآمد و من ذرهذره آب شده بودم که تا نزدیکم رسید سرم را بالا گرفتم تا ردّ دردهایم را بهتر ببیند.
▪️چقدر گفتم بماند،چقدر خواستم تا نرود و حالا که تا مغز استخوانم سوخته بود، از جانم چه میخواست؟
▫️با نگاهش دور صورتم دنبال پاسخی بود و من مثل کودکی که گم شده باشد به گریه افتادم و لبهایم دوباره از ترس میلرزید.
▪️اینهمه بههم ریختگیام دیوانهاش کرده بود، دیگر جرأت نمیکرد چیزی بپرسد و انگار او هم مثل من زیر آوار خاطره خراب شده بود که خودش را روی مبل رها کرد و در سکوتی دردناک، فقط نگاهم میکرد.
▫️این خانه تاریک و روشنایی یک شمع و چشمان همچنان عاشق او کافی بود تا روزهای خوش دانشجویی در خاطر خستهام زنده شود.
▪️روزهای پایانی دوره پرستاری من و نورالهدی در دانشگاه بغداد بود و قرار بود آغاز زندگی جدید من باشد که جمعۀ همان هفته، برای جشن نامزدی من و عامر تعیین شده بود.
▫️نخستین بار او را زمانی دیده بودم که دنبال نورالهدی به دانشگاه آمده بود و شاید نورالهدی عمداً برادرش را به دانشگاه کشانده بود تا من را ببیندوهمین دیدار،سرنوشت ماراتغییر داد.
▪️دل او گرفتار من شدوبهقدری شیوا صحبت میکردکه سرانجام دل من راهم به دست آوردوبعدازتوافق خانوادههاوپس ازیک سال آشنایی،قرار عقدمان تعیین شد.
▫️به پیشنهاد نورالهدی تصمیم گرفتیم خطبۀ عقددرحرم کاظمین خوانده شودومگرخوشبختی ازاین بالاترمیشد؟
▪️خانوادۀ من ازفلوجه به بغداد آمده وساعتی به اذان مغرب مانده بودکه راهی حرم باصفای بابالحوائج وبابالمراد(علیهماالسلام)شدیم.
▫️ماهها بامحبت وشیرینزبانی وهدیههای پررنگ ولعابی که برایم میخرید،دلم رابه دست آورده وحالادرمحضرحرم باصفای کاظمین،به همسریاش راضی شده بودم وخبرنداشتم هرآنچه دردلم ساخته،بایک خبرخراب میکند.
▪️زیرچادرمشکی عربی،پیراهن بلندسفیدی باخطوط طلایی پوشیده ودرانتظارآغازمراسم روی یکی ازپلههای حاشیۀ صحن نشسته بودم.اقوام من و عامر،اطرافمان جمع شده وچشم من فقط به دوگنبدزیبای کاظمین بودوزیرلب دعامیکردم خوشبختیام درهمین حرم رقم بخورد...
📖 ادامه دارد...
✍ نویسنده: فاطمه ولینژاد
📲نشر دهید و همراه ما باشید.👇
╭─┅🍃🌺🌸🌺🍃┅─╮
#پایگاه_مقاومت_شهید_امیدعلی
.@khorshidebineshan
#کانال_تربیتی_خورشید_بی_نشان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
┄┅══🦋🦋﷽🦋🦋
🦋اولین ســـــلام صبــحگاهے تقـــدیم به ســـــاحت قدســـــے قطب عالــم امکان #حضـــرتصاحـــبالـــزمانعج🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
🦋🌺السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋
🌹 #سلام_بر_حسین_علیهالسلام 🌹
🦋🌺 الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🌺🦋
🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐🦋💐
•••┈✾~🍃♥️🍃~✾┈•••
┄•●❥ @khorshidebineshan