eitaa logo
خوش نامها | حوریه بزرگی
69 دنبال‌کننده
32 عکس
22 ویدیو
1 فایل
گاه‌نوشته‌هایی از جنس نقد فرهنگِ سلبریتی و روایت‌هایی از جهانِ بدیلش که در آن خوش‌نام‌ها طلایه‌دارند. پذیرای نظرات، نقدها و پیشنهادهای شما هستم: @Hbozorgi12
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الر حمن الر حیم
خوش نام ها، زندگان حقیقی تاریخ اند...
ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما
🔴 از قدرت هوشمندِ صمیمی چقدر میدانیم؟ ✍ حوریه بزرگی ✅ ما وارد عصر شبکه های اجتماعی شده ایم. شبکه های اجتماعی هیچ چیز را به ما اجبار نمیکنند بلکه هوشمندانه با ما گرم میگیرند و مدام از ما میخواهند سکوت خود را بشکنیم، از رازهایمان بگوییم و شجاعانه عقاید، نیازها ، آرزوها و ترجیحاتمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم. ✅ وجه دیکتاتوری این قدرت هوشمندِ صمیمانه هیچگاه دیده نمیشود و ما کمتر به این فکر میکنیم که دقیقا در ظاهری آزادی خواهانه، آزادی به اسارت کشیده میشود. قدرت مستتر در شبکه های اجتماعی آزادی را نفی یا سرکوب نمیکند بلکه انتخاب آزاد را حذف میکند و ما را در میان توهم انتخاب انبوهی از گزینش های از پیش تعیین شده آزاد میگذارد. مثلا ما هر روز قبل تر از روز قبل وقتی در برابر آیینه می ایستیم، به این فکر میکنیم که کدام بخش صورتمان عیب دارد و شبیه آنچه برایمان عرضه کرده اند، نیست. ✅ چول هان در کتاب "روان سیاست؛ نیولیبرالیسم و تکنولوژی های تازه قدرت" میگوید: "مهر و نشان تسلیم شدن ما در برابر این قدرت هوشمند صمیمی، زدن بی وقفه "دکمه لایک" است. ما خیلی وقتها تحت انقیاد لایکهای خودمان هستیم." قدرت هوشمند اغواگرانه، نبض زندگی ما را با لایک هایمان تنظیم میکند و ما خوش نامی و حال خوش را در تعداد لایکهایی که دریافت میکنیم میبینیم. 🔻اینجاست که به شعار"من لایک میکنم پس زنده ام"! میرسیم. فرهنگ لایک کردن، در تار و پود ارتباطات روزمره ما نیز تعمیم می یابد و ما را به دنبال معنای زندگی نه در درون خود بلکه در بیرون سوق میدهد. 🆔 @khosh_namha
🔴 به نظرتان مشهورهای رسانه ای زمانه ما، در شکل دهی آرزوهایمان چقدر موثرند؟ ✅ نامورسازان همه تلاش خود را میکنند تا مردم جهان را در چرخه آرزوهای دسترس ناپذیر برای همیشه مشتاق و آرزمند نگه دارند. ما را وارد معبدی میکنند که خدایگانش سلبریتی ها هستند. آنها راه و رسم رویاپردازی را با جزئیات برایمان بیان میکنند. اینطور میشود که زن امروزی بیشتر آزاد است، بیشتر مصرف میکند، بیشتر خرج زیبایی اش میکند، اما بیشتر از زن دیروز ناراضی، حیران، ناخوشحال و رنجور است، او در آرزوی یافتن معنای زندگی و آرامش هر روز بیشتر از قبل بر خود میتازد... 🔸کاش در شب آرزوها، رهایی از بند آروزها و رغبتهایی را مدد کنیم که رسانه ها و مشهورهایش برایمان آفریده اند..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 قدرتِ هوشمندِ صمیمی و ساخت انگاره های شناختی ✅ این کلیپ به خوبی پیامد انگاره های شناختی رسانه ها در مورد خوش نامی و بدنامی در ذهن کودکان را نشان میدهد...آدمهای سفید پوست خوب و غیرسفیدپوست بد 🆔 @khosh_namha
وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ🌱 و خداوند چه زیبا فرمود که اختلاف زبانها و رنگها نه ملاکی برای برتری بلکه راهی برای خداشناسی و معرفت الهی است
هدایت شده از بلد طیّب/منان رئیسی
عمق مصرف در سبک زندگی معاصر 🔹این تصویری است از دیوارنگاره جدید میدان ولی عصر؛ فوتبال با طعم ناسیونالیسم! مدرنیته با جابجایی انگاره‌های بنیادین زیست انسانی، لذت و فراغتِ حاصل از گردش سرمایه را به هسته مرکزی سبک زندگی معاصر تبدیل کرده است. سبک زندگی که گرچه در آن، مفاهیم دیگری همچون معنویت و ... نیز وجود دارد اما با سکولاریزاسیون حاصل از مدرنیته، آنچه دال مرکزی و نظام‌بخش به سایر مفاهیم است لذت است. لذتی مترفانه که محصول سلبریتی پروریِ نظام سرمایه‌داری است؛ سلبریتی‌هایی که چه بدانند و چه ندانند رسالت اصلی‌شان کمک به گردش هرچه بیشتر جریان سرمایه برای تثبیت بنیانهای نظام سرمایه‌داری است. وقتی لذت و فراغت به دال مرکزی سبک زندگی تبدیل شود آنگاه همه چیز در خدمت تثبیت این مفهوم قرار می‌گیرد حتی گرافیک شهری در یکی از مهمترین فضاهای شهری! 🔹دقیقا در تقابل با شهر سنتی که دال مرکزی آن، مفهوم عبودیت بود. شهری که گرچه در آن نیز، فراغت و لذت جاری بود اما فراغت و لذتی که در بستری کل‌نگر و نه سکولار، در طول عبودیت و کرامت انسان تعریف می‌‌شد و نه در عرض آن. این نوع محوریتِ دلالتهای مصرفی (حتی مصرف اوقات فراغت) محصول اقتصادی است که اقتضائش سلبریتی پروری برای گردش هرچه بیشتر سرمایه است. آری در سبک زندگی غربی، مصرف‌گرایی صرفا منحصر در مصرف کالا و خدمات نیست و دامنه آن، حتی وقت انسانها را نیز شامل می‌شود. در چنین سبک زندگی، اقتصاد آزاد برای رفع احتیاج بازار نیست، بلکه برای ایجاد بازار احتیاج است، حتی بازار احتیاج کاذب برای وزن کاذب دادن به سلبریتی‌ها به قیمت مصرف بیهوده عمر و وقت انسانها! @baladetayyeb
کلیپ غیرعادی
| ♦️ از مرد مطلوب مقتدر تا مرد ضعیف روشنفکرنما؛ چند خطی به بهانه نشر کلیپ غیرعادی ✍🏼 | خانم دکتر حوریه بزرگی 🔸چند هفته‌ای است که کلیپی با عنوان «غیرعادی» در حال دست به دست شدن و انتشار است. موضوع این کلیپ نقد آزادی پوشش و نقض این انگاره است که «آزادی در پوشش، یعنی عدالت اجتماعی و پیگیری حق برابری زن ومرد در جامعه.» تولید محتوا در این حوزه با زبانی عامه‌پسند و داستان‌گونه از جمله تولیدات به شدت مورد نیاز است و از این جهت سازندگان این اثر به سبب جرئت‌مندی شان برای نشان دادن زشتی و قبیح بودن چشم چرانی و آثار آن در بلند مدت قابل تقدیر هستند. در زمانه‌ای که رسانه‌های مستکبر غربی و باورمندان و پیروانِ اندیشه‌ای و عملی آنان با همه قوا و با انواع شیوه‌های اقناعی، در حال عادی‌سازیِ «غیرعادی‌هایِ ضدفطری» هستند، هر پیام و اثری که به شکستن ساختارهای مدرن و به ظاهر زیبای آن‌ها و فاش کردن صورت قبیح زیر ماسک روشنفکرانه‌شان بیانجامد، ارزشمند است. این شروع را به فال نیک می‌گیریم و ضمن تبریک به سازندگان آن، نکته‌ای را جهت ارتقا کارهای بعدی مطرح می‌کنم. 🔹 نظام اندیشه‌ای اسلام، واجد پتانسیل‌های منحصر به فردی برای ارتباطات عادلانه همراه با حس رضایت و آرامش بین زن و مرد در فضای خانواده و جامعه است. یکی از ظرفیت‌های مهم در این حوزه نقش مرد مقتدر و مسئولیت پذیری است که به استناد آیات و روایات مسئولیت اصلی تربیت دینی همسر و فرزندان را بر عهده دارد. به میزانی که این نقش تربیتی به نام برابری کمرنگ شود، فشار روانی بر زن و فرزندان افزایش یافته و تعادل نظام ارتباطی از بین میرود. این درست نقطه‌ای است که با شعار برابری زن و مرد مورد حمله قرار گرفت و نتیجه‌ی آن شد، مردانی ضعیف و وابسته و زنانی آشفته و همواره در حال چالش و جنگ با خود و دیگران. آرشِ قصه غیرعادی، اگر مردی مقتدر بود و تربیت خانوادگی و اجتماعی او را از نقش واقعی‌اش دور نکرده بود، در هنگامه‌ی مواجهه با نگار و حرف‌هایش به جای آنکه خیلی زود تسلیم شود، به راه‌های حفظ خانواده‌اش فکر می‌کر‌د و با نگار از دنیای مردانه و عادت نکردن چشم‌ها می‌گفت. اما آرش به راحتی تسلیم می‌شود و در نهایت هم مقصر اصلی ماجرا و انحراف او و فرزندانش می‌شود نگاری که ساده لوحانه فریب خورده است و آرش حق دارد طلبکارنه از او انتقاد کند و بگوید: «چرا تعجب می‌کنی خانم جون، یالا بکش کِل برا بچه هامون... تو گفتی این چیزا باید عادی شه» در روایت هیچ اشاره‌ای و یا بهتر بگوییم هیچ نقشی برای مرد خانواده و مسئولیتش در هدایت امور تعریف نمی‌شود و در گامی فراتر آرش علت قصور ـ شما بخوانید ضعفِ ـ خود را نیز به زن ارجاع می‌دهد. 🔸آرش و نگارِ قصه‌ی غیرعادی، البته در خانواده‌های ایرانی با شدت و ضعف متفاوت وجود دارند، اما آنچه مدنظر این یادداشت است، لزوم توجه به داشتن یک سیاست و گفتمان مشخص، همه جانبه، دقیق، علمی و پیشرو در مسئله زنان و خانواده و سپس تلاش برای عینی کردن آن در عرصه هنری است. پیشنهاد مشخص ما «تبیین هنری اقتدار مردانه در کنار عاطفه زنانه» در مسئله پوشش و نظام روابط و کنش انسانی است. به نظر می‌رسد گفتمان غالب جمهوری اسلامی در سال‌های پس از انقلاب با تمرکز بر برجسته کردن نقش‌های زنانه از پرداختن به نقش‌های مردانه فاصله گرفته است. این در حالیست که زن زمانی می‌تواند به ایفای درست نقش خود بپردازد که مردان پیرامونی‌اش و فضای کلی جامعه او را به مردواره شدن و یا بدل شدن به شیء جنسی فرانخواند. انقلاب اسلامی مردم ایران به مدد نفس مسیحایی امام (ره) در سال‌های نخست انقلاب اسلامی، الگویی بدیل از اقتدار مردانه در کنار عاطفه زنانه تجربه و به جهانیان عرضه کرد. این الگو در سال‌های پس از جنگ با ورود گفتمان‌های توسعه به مقتضای زمانه نتوانست خود را تکمیل و گسترش دهد و دچار افراط‌ها و تفریط‌هایی شد، شناخت فراز و فرودها و خلاء ها و شفاف کردن صفحات مبهم پازل می‌تواند راهگشای ساخت آثاری قوی‌تر و اثرگذار تر باشد. 🔻پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان 🌐 |@asrezanan_ir| 🆔 @khosh_namha