#زندگی_زیر_یک_سقف
✅به نکات مثبتش فکر کنید
❌ وقتی همیشه به ایرادهایی كه همسرتون داره فكر كنید، روز به روز بیشتر ازش دور میشید.
اما...
✅ اگر همیشه به نکات مثبتش فکر کنین
اونوقت هر روز بیشتر از دیروز براتون عزیز میشه
✍️ لیستی از خوبیهای همسرتون تهیه کنین و بزنین کنار آینه اینطوری هم خودتون هر روز می بینید و هم شوهرتون با دیدن نقاط مثبتش خوشحال و برای انجامش تشویق میشه
✅ همه ما باید به این مسئله فکر کنیم که تمام انسانها خوبی و بدی رو با هم دارن و هیچ انسانی کامل نیست و اینکه میگن زن و مرد کامل کننده هم هستن مصداق همین موضوعه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چشم انتظاری همسر ...!
🎬 #استاد_عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 ذکری که زود حاجت میده...!
🤲 "لاحولولاقوهالابالله"
اینقدر قسم نخور...!!❌❌
✍ سوگند یاد کردن (قسم خوردن) مسئله ایست که بسیاری از ما بدون در نظر گرفتن جایگاه آن سر هر چیز ریز و درشتی قسم های غلیظی میخوریم و آنی هم به آن پایبند نیستیم و چه بسیار افرادی که همه چیز را رها میکنند و برای هر امر لغو بیهوده ای نام با عظمت خداوند را به عنوان قسم به میان می آورند آن هم نه در مسائل حیاتی و با اهمیت بلکه همچون تکیه کلام و یا عادت به راحتی در هر صحبتی چندین بار بدون ضرورت و اقتضای کلام "سوگند به خداوند" را به زبان می آورند. قرآن کریم مردم را از این امر باز میدارد .
«وَ لا تجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضةً لاَیْمَنِکمْ أَن تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصلِحُوا بَینَ النَّاسِ وَ اللَّهُ سمِیعٌ عَلِیمٌ»
خدا را در معرض سوگندهاى خود قرار ندهید! و براى اینکه نیکى کنید، و تقوا پیشه سازید، و در میان مردم اصلاح کنید (سوگند یاد ننمایید)! و خداوند شنوا و داناست .
#آیه_گرافی
#حدیث_گرافی
به داشتهها ، موقعیتها
و آدمهایِ خوبِ زندگیام فکر میکنم
به هر چیز یا هر کسی که دنیایِ مرا
زیبا و حالِ مرا خوب میکند!!
و میخندم ، به رویِ تمامِ
روزهایِ خوبی که در راه اند ...
اتفاقاتِ خوبی که خواهند افتاد ...
و آرزوهایی که برآورده خواهند شد.
خوشبختی یعنی همین
که زندگی را سخت نگیرم
که حالِ من خوب باشد...
💠چاهی عمیق در دوزخ 💠
🌀 در روايت صحيح بسيار مهمى از رسول خدا (ص) روايت شده كه فرمود :
روزى امين وحى براى اداى وحى به نزد من آمد . هنوز آنچه را كه بايد بر من بخواند تمامش را نخوانده بود كه ناگهان آوازى سخت و صدايى هولناك برآمد . وضع فرشته وحى تغيير كرد ، پرسيدم : اين چه آوازى بود ؟ گفت : اى محمد ! خداى تعالى در دوزخ چاهى قرار داده ، سنگ سياهى در آن انداختند ، اكنون پس از سيزده هزار سال آن سنگ به زمين آن چاه رسيد . پرسيدم : آن چاه جايگاه چه كسانى است ؟ گفت : از آنِ بى نمازان و شرابخواران !
منبع👇🏻
🌷کتاب عبرت آموز / استاد انصاریان
🌷 امام رضا (علیه السلام) :
✍ شش نفر خود را تمسخر میکنند:
👌 آنکه با زبان از خدا طلب بخشش میکند اما با قلبش پشیمان نیست، خود را مسخره کرده است.
👌 کسی که از خدا موفقیت بخواهد اما تلاش نکند،خود را مسخره کرده است.
👌 آنکه از خدا بهشت را طلب کند اما بر سختیهای دنیا صبر نکند،خود را مسخره کرده است.
👌 کسی که با زبان از دوزخ به خدا پناه میبرد اما شهوات را ترک نمیکند خود را تمسخر میکند.
👌 آنکه مرگ را یاد میکند اما خود را برای آن آماده نکرده است خود را مسخره کرده است.
👌 کسی که خدا را یاد میکند اما مشتاق دیدار خدا نیست خود را تمسخر میکند.
📗 معدن الجواهر ج۱ ص۵۹
✨﷽✨
پسری که پدرش را از عذاب قبر نجات داد
✍رسول خدا (ص) فرمودند:
حضرت عيسی (ع) از كنار قبری عبور كردند، ديدند كه صاحب آن قبر را عذاب میكنند. سپس در سال آينده از كنار آن قبر عبور نمودند، ديدند كه صاحب آن قبر را عذاب نمیكنند.
گفت: بار پروردگارا! من سال قبل که از اينجا عبور میكردم، ديدم صاحبش معذّب است، ولی الان ديدم عذاب از او برداشته شده است. خداوند فرمود: ای روحالله! از اين مرد يك فرزندی به بلوغ رسيده، آن فرزند صالح و نيكوكردار است که راهی را برای مردم هموار نمود و يتيمی را مسكن داد،
💥پس من به بركت عمل فرزندش از گناه او درگذشتم و اورا بخشیدم و عذابش برداشته شد.
📚امالی صدوق مجلس ۷۷ ص ۳۰۶
#داعش ۱
همشون خیلی عجیب بودن گاهی یک هفته میرفت عراق یا سوریه چند باری حرفش رو پیش کشید بریم عراق ولی من اصلا نمیخواستم و قبول نمیکردم ادمی که اینهمه دروغ بهم گفته بود مورد اعتماد نبود ی بار از یکی از زن داداش هاش شنیدم بهم گفت اوایل میگفت دکتری و به درد کارای پزشکی گروهشون میخوری ولی بعد عاشقت شد اما اول و اخر توام عضو میشی چاره نداری فکر فرار و نجاتم نداشته باش پیدات میکنن و شرایطت بدتر میشه تمها راهت همکاریه عین ماها که محکومیم به تحمل توام مثلمایی راه فرار نداری به فکر افتادم یعنی منظورش چیه و چی میخواسته بگه بعدم رفت سراغ مادر احمد رفتم اونم کم محلیم کرد اما برگشتم اتاقم دوساعت گذشت و طاقت نیاوردم رفتم سراغش از مادرشوهرم پرسیدم و گفتم جاریم چی گفته و پرسیدم منظورش چیه؟ عضو چی؟ گروه چی؟
__________
دوستان عزیز ادامه داستان آشنایی در فصل جدید داعش هست
عذر خواهی مارو بابت پارت اشتباه صبح پذیرا باشید🙏🌹